🤚
*انتصاب گسترده محکومان امنیتی در شرکتهای دولتی، توسط وزیر امنیتی کار*
🚩 اخیراً لیستی از بذل و بخشش مناصب شرکتهای زیرمجموعه شستا و وزارت کار توسط محمد شریعتمداری وزیر امنیتی کار و معاون سابق وزارت اطلاعات منتشر شده است که از جهت بهکارگیری محکومان امنیتی و فتنهگر با سابقه فعالیت در ستاد انتخاباتی حسن روحانی جالب توجه است.
🔻 برخی از این انتصابات به این شرح است:
🔹 سعید افروزی
مدیر کانال هواداران روحانی که مرداد ۹۶ به جرم فعالیت تبلیغی علیه نظام و اجتماع و تبانی علیه امنیت ملی به شش ماه حبس محکوم شده بود، بدون یک روز سابقه کار اداری به عنوان عضو موظف هیئت مدیره سیمان غرب منصوب شده است.
🔹 احسان مازندرانی
از خبرنگاران نزدیک به فرزندان هاشمی رفسنجانی که در پرونده معروف به پروژه نفوذ بازداشت و به دو سال حبس محکوم شده بود، بعد از آزادی به عنوان عضو موظف هیئت مدیره کشتیرانی کیش منصوب شده است.
🔹 محسن بیگلربیگی
که یک بار در سال ۸۸ به جرم تبلیغ علیه نظام و یک بار سال ۹۴ دستگیر شده بوده، بعنوان عضو موظف هیئت مدیره پتروشیمی غدیر منصوب شده است.
🔹 حسین نیکخواه
مسئول کمیته علمی ستاد جوانان میرحسین موسوی خرداد ۸۸ بازداشت و در دادگاه بدوی به دوسال زندان محکوم و به مدت ۵ سال از فعالیتهای سیاسی و اجتماعی محروم شده بود بعنوان مدیرعامل نفت پاسارگاد منصوب شده است.
🔹 جهانبخش خانجانی
دیگر مجرم امنیتی است که در حال حاضر عضو هیئت مدیره شرکت ملی نفتکش است. وی در سال ۸۸ به جرم اجتماع و تبانی برای اقدام علیه امنیت ملی محکوم شده بود.
🔻 البته انتصابها فقط به مجرمین امنیتی و فاقد صلاحیت ختم نمیشود و هتاکان به انقلاب و ارزشهای انقلابی نیز این روزها در شستا پستهای مدیریتی دارند.
🔹 نادره رضائی
یکی از امضا کنندگان نامه به اوباما برای تحریم ایران این روزها با رفتار پرحاشیه اش و البته دریافت حقوق نجومی سکان مدیر عاملی موسسه انتشارات علمی و فرهنگی را برعهده دارد.
🔹 داوود حشمتی
مدیر روابط عمومی یکی از شرکتهای زیر مجموعه شستا یکی از این افراد است که این روزها در فضای مجازی و بخصوص توئیتر با حمله به نیروهای انقلابی در صدد زیر سوال بردن و مایوس کردن مردم از جریان انقلابی است.
🔹 علی رفیع زاده
مسئول دانشجویان ستاد روحانی که در یک سخنرانی در دانشگاه تربیت مدرس برخورد قوه قضائیه در مواجهه با فساد را مبهم و دوگانه خوانده، محمد باقر قالیباف رئیس مجلس را به فساد متهم کرده و حصر را غیرقانونی و با حرفهای نادرست تصویب برجام را به سفارش رهبری نسبت داده، این روزها به عنوان مدیر حقوقی هلدینگ سیمان فارس و خوزستان مشغول فعالیت است.
🔹 آراد افسردیر
که حاشیههای همسرش سولماز دهقانی در شورای شهر شیراز تمامی ندارد نیز به عنوان عضو هیئت مدیره لعابیران منصوب شده است.
🔹 آرش بیک پور
مسئول ستاد جوانان روحانی در اردبیل که تنها رزومه اش شهرداری چند ماهه یک شهر کوچک بنام ایرد موسی است با حمایت کبیری توانست عضو موظف هیئت مدیره سیمان صوفیان شود.
@mersad598
*توجه و تذکر*
*اخیرا در پی اهانت به ساحت مقدس پیامبر رحمت نبی مکرم اسلام صلوات الله و سلامه علیه پویشی تحت عنوان تغییر نام خیابان نوفل لوشاتو بنام محمد رسول الله (ص) در فضای مجازی راه افتاده، توجه دوستان را به ذکر چند نکته جلب مینمایم.*
*شایسته و بایسته است نسبت به هر مطلبی در فضای مجازی با شک و تردید و تحقیق و تامل و تدبر و.... بنگریم و بیندیشیم.*
*اول اینکه نامگذاری خیابان نوفل لوشاتو که نام قبلی آن فرانسه بوده نه بخاطر خوشایند فرانسه که اگر چنین بود نام فرانسه را به نام یکی از دور افتاده ترین روستاهای آن تقلیل و تنزیل نمیدادند.*
*دوم اینکه این نامگذاری به سبب حضور و اقامت مبارک حضرت امام خمینی (ره) بنیانگذار فقید جمهوری اسلامی در زمان تبعید صورت گرفته که حذف این نام یعنی حذف بخشی از تاریخ انقلاب*
*سوم اینکه سر و ته این خیابان و طول و عرضش مجموعا به چند صد متر هم نمیرسد و شأن و جایگاه پیامبر اکرم صلوات الله و سلامه علیه اجل از آن است که کمترین و کوچکترین خیابان تهران را بنام آن حضرت نماییم.*
*لذا چنانچه قصد تکریم و تجلیل از پیامبر مهربانی ها را داریم، شایسته است بزرگترین بزرگراهها را نه فقط در شهرهای کشور جمهوری اسلامی ایران بلکه در یک پویش جهانی و از طریق سازمانهای بین المللی اسلامی مثل سازمان کنفرانس اسلامی و.... تقاضا و تصویب نماییم.*
*لطفا قبل از ورود به هر مبحثی کمی اندیشه تفکر و تعقل نماییم.*
@mersad598
ترامپ یا بایدن؛ کدامیک برایمان بهترند ؟
قسمت اول
🔸️جمله معروفی در ادبیات سیاسی جهان وجود دارد که می گوید : فرق بین جمهوری خواهان و دموکرات ها مثل تفاوت نوشابه پپسی و کوکا کولاست.
🔸️در صحت جمله فوق شکی نیست لکن در سیاست و علوم سیاسی متغیرهای بسیاری برای بررسی حوادث و رخدادها و تحلیل ماوقع دخیلند و نمی توان با یک فرمول ثابت به تفسیر امور پرداخت.
🔸️حزب دموکرات و جمهوری خواه با وجود داشتن یک راهبرد مشترک برای نگه داشتن ایالات متحده به عنوان ابرقدرت جهان ، در بسیاری از تاکتیک ها با هم اختلاف جدی دارند و همین امر نحوه مواجهه آنها با سایر کشورها را شکل می دهد .
🔸️برای مثال جمهوری خواهان در عرصه داخلی به آزادی مثبت گرایش دارند و به همین سبب با سقط جنین ، همجنسگرایی و آزادی اقلیت های مذهبی میانه چندانی نداشته و بالعکس دموکرات ها به نوع منفی آن ( همانگونه که آیزیا برلین شرح می داد) کشش دارند .
🔸️یا برای حل اختلاف بین اعراب و اسرائیل دموکرات ها از چپ گرایان اسرائیلی چون اسحاق رابین ، شیمون پرز ، ایهود باراک ، العیازر و ... که به راهکار ۲ دولت در جغرافیای فلسطین معتقدند ، حمایت می کنند و بعلکس جمهوری خواهان و نئوکان ها به جناح راستی های دولت یهود به سان نتانیاهو ، آریل شارون ، اسحاق شامیر و سایر افرادی که بیشتر به راهکار تک دولتی گرایش دارند ، نزدیکند.
🔸️از اختلافات دیگر بین حزب دموکرات و جمهوری خواه می توان به نحوه توزیع ثروت اشاره کرد که دموکرات تقریبا رالزی می اندیشند و بر عدالت توزیعی و نقش بیشتر دولت ابرام دارند ولی جمهوری خواهان رویه اقتصادی شان به نوزیک و نئولیبرالیسم قرابت پیدا می کند.
🔸️در عرصه بین المللی نیز دموکرات ها به گفته خودشان کانتی می اندیشند و بر ایدئولوژی صلح دموکراتیک تاکید دارند آنهم با استفاده از اهرم های عمدتا غیرقهری و با بهره گیری از قدرت نرم ، اما جمهوری خواهان طرفدار افزایش بودجه نظامی اند و پندارشان ناسیونالیستی است و بر مسئولیت پلیسی آمریکا برای نگهبانی از امنیت جهان به وسیله قدرت سخت پای می فشارند.
🔸️همچنین برای دموکرات ها چندجانبه گرایی و جهانی شدن ارجحیت دارد منتها جمهوری خواهان یکجانبه گراترند و قدرت را معمولا هابزی (مکانیکی) می بینند.
🔸️در زمینه انرژی نیز دموکرات ها به اندیشه چپ بستگی افزونتری می نمایند و طرفدار گسترش انرژی های تجدید پذیر و پاک هستند ولی جمهوری خواهان علاقه شان به منابع انرژی فسیلی محسوس است.
🔸️البته موارد فوق قطعی و مسلم نبوده و بر اثر اقتضائات زمانه ، بسیاری از روسای جمهور با توجیهات مختلف رفتار متفاوتی نسبت به اصول حزبی خود بروز داده اند.
🔸️برای مثال لیندون جانسون دموکرات ، در دوران ریاست جمهوری اش سربازان آمریکا در ویتنام را از ۱۶/۰۰۰ در سال ۱۹۶۳ به ۵۵۰/۰۰۰ در سال ۱۹۶۸ تزاید بخشید.
🔸️نمونه دیگر هری ترومن دموکرات است که دستور بمباران اتمی هیروشیما و ناکازاکی را صادر کرد و تاکیدش بر تحقق منافع ملی آمریکا مقابله با گسترش نفوذ کمونیسم به هر وجه ممکن بود و دخالت گسترده نظامی آمریکا در جنگ ۱۹۵۲ کره نیز به همین علت با دستور او انجام گرفت .
ادامه دارد ...
@mersad598
انتخابات امریکا و کارنامه خالی بانیان تحریم♨️
🔹در حالی که تنها یک روز بیشتر تا انتخابات ریاست جمهوری سوم نوامبر آمریکا باقی نمانده است دونالد ترامپ در این رقابت سخت با جو بایدن زیر شدیدترین انتقادها قرار گرفته است. منتقدان، ترامپ را به شکست استراتژی فشار حداکثری علیه ایران متهم میکنند و تحریمها را فاقد اثر و مایه شکاف میان آمریکا و متحدانش میدانند و اعتقاد دارند این تنشهای بیفایده جایگاه آمریکا را در نظام بینالملل کاهش داده است.
🔸 در این ایام پر شدت وزارت خزانهداری آمریکا در هفته گذشته دو فهرست جداگانه از تحریمها را علیه مقامهای ایرانی و شرکتهای مرتبط با حوزه نفت و پتروشیمی منتشر کرد. از میان آنها چند شرکت مستقر در چین، سنگاپور و هنگکنگ نیز در آن فهرست دیده میشود که به بهانه نقض تحریمهای ایران به فهرست تحریمهای آمریکا(SDN لیست) افزوده شده است.در این خصوص چند نکته حائز اهمیت است.
1️⃣ آمریکا در رقابت راهبردی با ایران به نوعی به تحریم معتاد شده است؛ به عبارتی تحریم تنها ابزار اعمالی و سلاح آمریکا در رقابت راهبردی با جمهوری اسلامی است. در این خصوص ترامپ میخواهد وانمود کند که این یگانه ابزار باقی مانده، الزامآور و تاثیرگذار بوده و تحریمها را ابزاری پاسخگو نمایش دهد.
2️⃣ باید به این نکته توجه داشت که تحریمها در حال از دست دادن کارکردهای خود هستند و به نوعی به سقف خود در مواجهه با جمهوری اسلامی ایران رسیده و اکنون به مثابه یک فواره در حال بازگشت به نقطه اول خود است. تا جایی که رابرت اوبراین مشاور امنیت ملی ترامپ یکشنبه گذشته گفته بود ایالات متحده دیگر گزینه چندانی برای اعمال تحریمهای جدید علیه ایران ندارد.
3️⃣اطلاعاتی وجود دارد که جمهوری اسلامی میزان فروش نفت خام و فرآوردههای آن را افزایش داده است. ترامپ میخواهد نمایش دهد این تحریمها با هدف صفر شدن میزان صادرات نفت ایران و قطع کامل مالی و اقتصادی ایران با نظام مالی و پولی جهانی صورت گرفته است.
4️⃣این تحریمها آنهم در آخرین لحظات کارزار انتخاباتی از ناحیه گردانندگان کنونی کاخ سفید صرفاً دارای ارزش رسانهای آنهم برای اثر گذاری بر انتخابات آمریکا و بستن زبان منتقدان ترامپ طراحی گردیده و فاقد ارزش عملیاتی است.
@mersad598
روایت مشهور درباره جنگ داخلی 1865-1861 آمریکا این است که آبراهام لینکلن رئیس جمهور وقت آمریکا به دنبال لغو بردهداری بود و به این دلیل علیه ایالات جنوبی اعلان جنگ کرد که این ایالات، خواهان تداوم بردهداری بودند. لیبرالهای ایرانی که آمریکا را مهد آزادی میدانند، پرچمدار این روایت جعلی در کشور ما بودهاند، تا جایی که آقای سید محمد خاتمی در اولین مصاحبه خود با شبکه آمریکایی سی ان ان در مقام رئیس جمهور، لینکلن را «شهید راه آزادی» خواند.
واقعیت اما این است که نه لینکلن آزادیخواه بود و نه جنگ داخلی بر سر لغو بردهداری رخ داد. ریشه جنگ داخلی، یک اختلاف اساسی درباره سیاست تجاری بود. ایالات جمهوریخواه شمال، خواهان حمایت از تولید داخلی بودند و ایالات دموکرات جنوب، دنبال آزادسازی تجاری. این منازعه پس از تصویب قانون «تعرفه موریل» در کنگره آمریکا به اوج خود رسید و کارولینای جنوبی در واکنش به این مصوبه اعلام استقلال کرد. به زودی 10 ایالت دیگر نیز به آن پیوستند.
ایالات متحد آمریکا (CSA) در جنوب شکل گرفت و «جفرسون دیویس» رئیس جمهور آن شد. آبراهام لینکلن برای نجات آیالات متحده آمریکا از تجزیه، علیه جنوب اعلان جنگ کرد و آوریل 1861 جنگ داخلی آغاز شد. بنابراین، علت اعلام استقلال ایالات جنوب، شورش علیه حمایتگرایی تجاری بود و علت اعلان جنگ علیه این ایالات توسط لینلکن، جلوگیری از تجزیه آمریکا! آنچه که درباره «بردهداری» مطرح میشود، مربوط به یک تاکتیک نظامی است که لینکلن طراحی و اجرا کرد که باعث پیروزیاش نیز شد. در آن دوره، بردهداری در جنوب آمریکا رواج زیادی داشت و پس از وقوع جنگ، بردهها در جبهه جنوب برای جنگ و پشتیبای به خدمت گرفته شده بودند.👇👇👇
اینجا بود که لینکلن به فکر «لغو بردهداری» افتاد و پرچم «آزادی» برافراشت. 22 سپتامبر 1862 یعنی بیش از یک سال پس از آغاز جنگ داخلی، لینکلن طی فرمانی اعلام کرد که از اول ژانویه 1863 بردهها برای همیشه آزاد خواهند بود. این فرمان لینکلن باعث فروپاشی جبهه جنوب شد؛ چه، بردههای تحت ستم جنوب به امید آزادی به مرزهای شمال پناه بردند و طبق دستور لینکلن، به محض ورود به مرزهای شمال، «آزاد» میشدند. «جان دیوید اسمیت» در کتاب «لینکلن و لشکر رنگین پوست آمریکا» مینویسد که این برده ها پس از آزادی، به جبهه شمال پیوستند، و این بار نه به عنوان برده، که به عنوان سرباز مسلح -مانند سفیدپوستان- به خدمت ارتش شمال درآمدند و علیه جبهه جنوب جنگیدند. به تعبیر «ایرا برلین»(Ira Berlin) فرار بردگان به شمال، یک برد دوجانبه بود: یک سرباز از جبهه جنوب کم می شد و یک سرباز به جبهه شمال اضافه می شد.
تعداد بردگانی که به مرزهای شمال پناه بردند، 500 هزار نفر برآورد شده است. تعداد اعضای لشکر جنوب منهای بردهها بین 750 هزار تا یک میلیون نفر برآورد شده است. البته همه 500 هزار بردهای که به شمال پناه بردند، در جبهه حضور نداشتند. بخشی از اینها روی زمین کار میکردند و فرار آنها به شمال، به اقتصاد کشاورزی جنوب نیز ضربه سنگینی زد. سال 1865 جبهه جنوب شکست خورد و ایالات متحده آمریکا، هم از تجزیه نجات یافت و هم از تجارت آزاد. لینکلن بعدها گفت «اگر میتوانستم ایالات متحده را بدون آزادی یک برده حفظ کنم، این کار را میکردم».
«پارتریک بوکانان» مشاور ویژه ریچارد نیکسون -رئیس جمهور جمهوریخواه آمریکا طی سالهای 1969 تا 1947- در تقدیس سیاست «حمایت از تولید داخلی» جمهوریخواهان مینویسد: «ایالات متحده پشت یک دیوار تعرفه که به دست جرج واشنگتن، الکساندر همیلتون، ویلیلام مککنلی، آیراهام لینکلن، و دیگر روسای جمهور جمهوریخواه، از یک جمهوری ساحلی ارضی به بزرگترین قدرت صنعتی جهان تبدیل شد. چنین سیاست موفقی به حمایتگرایی از تولیدات داخلی معروف است که امروزه ناپسند قلمداد می شود».👇👇👇
با توجه به این واقعیات، اگر انگاره غلط «لغو بردهداری» را ریشه جنگ داخلی آمریکا در دهه 1860 بدانیم، نه تنها ممکن است چون رئیس دولت اصلاحات «آبراهام لینکلن» را به دلیل تلاشش برای «آزادی» تقدیس و تکریم کنیم، بلکه در تحلیل اوضاع امروز آمریکا نیز به خطا خواهیم رفت.
اما اگر واقعیت جنگ داخلی دهه 1860 یعنی منازعه بر سر سیاست تجاری را دریابیم، حوادث مرتبط با انتخابات 2020 آمریکا را به گونهای دیگر خواهیم دید. حقیقت این است که دلایلی که باعث وقوع جنگ داخلی اول شدند، ریشه منازعات امروز در صحنه سیاسی آمریکا نیز هستند. دونالد ترامپ رئیس جمهور جمهوریخواه آمریکا شعارش را «اول آمریکا» قرار داد، در حمایت از تولید داخلی تعرفههای واردات را به شدت افزایش داد، به جنگ تجاری با چین رفت و موفقیتهای اقتصادی قابل توجهی برای آمریکا به ویژه در حوزه رشد اقتصادی و کاهش بیکاری رقم زد. اما همین سیاستها، به ضرر اقتصاد تجارت- پایه ایالتهای دموکرات مانند کالیفرنیا بوده است. کالیفرنیا که به تنهایی ش
شمین اقتصاد بزرگ جهان است، وابستگی زیادی به تجارت خارجی دارد و هر عاملی که تجارت را محدود سازد، به اقتصاد این ایالت ضربه میزند، ولو در دراز مدت به نفع اقتصاد آمریکا باشد.
لذا اگر در آستانه انتخابات ریاست جمهوری 2020، آمریکا صحنه درگیری و اغتشاش خیابانی شده است، نباید تصور کرد که منازعه میان طرفداران دونالد ترامپ و جو بایدن است که از فرط علاقه به کاندیدای مورد علاقه خود، تحمل شکست محبوبشان را ندارند و خود را برای «جنگ داخلی» مهیا میکنند. کسانی که معتقدند هیئت حاکمه آمریکا منازعات پساانتخابات را مدیریت خواهد کرد، ماجرا را اینگونه میبینند.👇👇👇
اما واقعیت این است که منازعه اصلی، میان دو قطب سرمایهداری و داخل همان هیئت حاکمه است که در یک سویش، جمهوریخواهان معتقد به حمایتگرایی قرار دارند و در سویی دیگر، دموکراتهای قائل به تجارت آزاد. مسائل متعددی نظیر نحوه مدیریت مواجهه با کرونا یا برخی مسائل اجتماعی نظیر رنگ و نژاد و جنسیت و اخلاق و... نیز وجود دارند که موضوعاتی پیرامونی محسوب میشوند و نقش تحریککننده مردم برای حضور در خیابانها و تشدیدکننده درگیریها را دارند.
این است که میتوان گفت منازعات درون حاکمیتی آمریکا امروز بر سر همان موضوعاتی که جنگ داخلی اول را رقم زد، به اوج رسیده است. آمریکای پس از سوم نوامبر، به هیچ وجه آمریکای سابق نخواهد بود. ترامپ حاضر نیست از قدرت کنار رود، به احتمال بسیار زیاد در صورت شکست زیر بار آن نخواهد رفت و حامیان مسلح خود را به خیابان فراخواهد خواند؛ دموکراتها تداوم سیاست های ترامپ را برای خود ممکن نمی بینند و در سناریوی انتخاباتی خود اعلام کردهاند که در صورت شکست بایدن، سه ایالت کرانه غربی (واشنگتن، اورگان و کالیفرنیا) اعلام استقلال خواهند کرد. در جنگ داخلی اول، حدود 620 هزار نفر کشته شدند تا ایالات متحده آمریکا از تجزیه نجات یابد. آیا نخبگان جمهوریخواه به همان شدت و غلظت دهه 1860 مخالف تجزیه آمریکا هستند و در صورت اعلام استقلال سه ایالت کرانه غربی، برای نجات اتحادیه اعلان جنگ خواهند کرد؟ نشانههایی وجود دارد که در میان جمهوریخواهان چنین عزمی برای نجات آمریکا از تجزیه وجود ندارد.
#پایان
@mersad598
🔴 برای آنها که احمق نیستند...
♦️کارتر، دموکرات:
پناه دادن به پهلوی دوم، حمایت از گروههای تجزیه طلب ایران، بلوکه کردن اموال ایران، آغاز تحریم های اقتصادی، تلاش برای تصویب قطعنامه های ۴۵۷ و ۴۶۱، حمله به طبس، طراحی کودتای نوژه، کمک به رژیم بعث برای حمله نظامی به ایران و...
♦️ریگان، جمهوریخواه:
محدودیتهای شدید اقتصادی و دیپلماتیک علیه ایران، بدعهدی در عمل به توافق الجزایر،کمک های مستقیم و غیرمستقیم نظامی، تجهیزاتی و ماهوارهای به رژیم بعث صدام، حمله به سکوهای نفتی ایران، انهدام هواپیمای مسافربری ایران با 290 مسافر و...
♦️بوش پدر، جمهوریخواه:
تلاش برای تصویب قطعنامه ضد ایران به بهانه کمک ایران به تروریستها، تهدید خواندن ایران برای کشورهای منطقه و ادعای مخالفت ایران با روند به اصطلاح صلح خاورمیانه، ادامه تحریمهای شدید اقتصادی و اتهامات حقوق بشری و...
♦️کلینتون، دموکرات:
علیرغم چراق سبز اصلاح طلبان در داخل ایران، تصویب قانون تحریم و ممنوعیت تجارت و سرمایه گذاری در ایران (قانون داماتو)، یاغی بینالمللی خواندن ایران، دکترین سیاست مهار دوگانه و سیاست چماق و هویج برای مقابله با ایران، تلاش برای ایجاد آشوب در ایران در تیر ۷۸ و...
♦️بوش پسر، جمهوریخواه:
محور شرارت خواندن ایران، تهدیدات بیسابقه به حمله نظامی، ادامه تحریمهای گسترده اقتصادی، شروع تحریمهای جدید با ادعای تلاش ایران برای دستیابی به سلاح هسته ای، ایجاد و حمایت از گروههای تروریستی در افغانستان برای انجام عملیات در ایران و...
♦️اوباما، دموکرات:
او رکورددار اقدامات ضدایرانی است.
تحریم های گسترده، حمایت از فتنه۸۸، تلاش برای ایجاد اغتشاش در ایران،ارتباط و حمایت از گروه های تروریستی، اعزام جاسوس به ایران،تجاوز هواپیماهای بدون سرنشین، حملات سایبری به تاسیسات هسته ای، حمایت از ترور دانشمندان هسته ای و...
♦️ترامپ، جمهوریخواه:
تحریمهای گسترده اقتصادی، بدقولی در برجام، خروج از برجام، ترور سردار سلیمانی، تحریم شخصیت های حقیقی و حقوقی ایران، تحریم نهادهای نظامی ایران، تلاش برای حمله به هواپیمای مسافربری ایران، تجاوز هواپیماهای بدون سرنشین به حریم ایران و...
🔻واقعیت اینجاست که فقط یک احمق میتواند امیدوار باشد با رفتن ترامپ و آمدن #بایدن تفاوتی در سیاست خصمانه آمریکا علیه ایران ایجاد شود.
جمهوریخواه و دموکرات دو لبه یک قیچی هستند که دشمنی با ملت ایران را ثابت کردهاند.
#سگ_زرد_برادر_شغال_است
@mersad598