eitaa logo
#کانال_میثاق♥🇮🇷🇮🇷🇮🇷 ♥mesahg@🇮🇷🇮🇷🇮🇷
1.2هزار دنبال‌کننده
185.3هزار عکس
167.1هزار ویدیو
1.9هزار فایل
استقرار اسلام اصیل، دفاع از انقلاب اسلامی وحفظ ارزش های آن تااستقرار عدل و قسطmesahg@
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از mesaghمیثاق
🔴📢سرگذشتنامه لوتربازی در سرزمین اسلامی 🔴بخش نخست: از سوسیالیستهای خداپرست تا سازمان منافقین و فرقه فرقان [صفحه 1⃣ از 2⃣] 💥اختصاصی 🔸آن روز که جلال آل احمد قلم به کاغذ برد و از انحرافات و خیانت های شبه روشنفکران ایرانی نوشت، کمتر کسی فکرش را می کرد در روزگاری نه چندان دور که او در این دنیا نیست، سازمان ها و گروهک هایی مسلح و مدعی مثل قارچ سر برآورند و با هفت تیرهای آماده و دست های خونین بخواهند، مسیر اصلاح طلبی سیاسی را از راه اصلاح طلبی دینی پی بگیرند! اما هرچه باشد جلال این طایفه را خوب می شناخت؛ با آنها همپیاله بود، همنشین و در مقطعی همراه بود! این خط سومی های پیچیده و پرمدعا را او زودتر شناخته بود. 🔸روزی که تشکیلات زیرزمینی را راه اندازی کرد، کمتر کسی فکرش را میکرد که ایده او بعدا سرمنشا شکل گیری چند جریان سیاسی و فکری مؤثر در ایران گردد. جنبش کوچک نخشب بعدا دو شعبه شد؛ عده ای فعالیت شان را علنی کردند اما دسته ای دیگر مثل ، همچنان با هویت واقعی و مخفی نهضت، در سایر تشکل ها از جمله انجمن اسلامی دانشجویان فعالیت کردند(ر.ک: شصت سال صبوری و شکوری) نخشب مصدقی بود، ملی گرا بود اما بعد از اهتمام ویژه ای برای تلفیق آموزه های شیعی با سوسیالیسم اروپایی به خرج داد و با شعار دفاع از «جنبش‌های چپ منهای مارکسیسم» توانست در قشر متدین نفوذ یابد و نسلی به ظاهر متشرع ولی عمیقا چپگرا را تربیت نماید. در میان حامیان، همراهان و شاگردان نخشب از ابراهیم یزدی و گرفته تا برخی روحانیان مانند و یکی از سران وجود دارند! 🔸روزی که علی شریعتی در حسینیه ارشاد از اسلامِ سیاسی سخن می گفت و در سنگر دفاع از ابعاد اجتماعی اسلام، همزمان بر حوزه و روحانیت سیاست ستیز از یک سو و روشنفکران چپ (خاصه کمونیست ها) از دیگرسو می شورید، کمتر کسی فکرش را می کرد که او در نامه به پدرش مرحوم محمدتقی شریعتی از ایده سخن به میان آورده باشد و یادداشت های نقد کمونیسمش را به نشانه حسن نیست به سفارش دربار نوشته باشد و دنبال باشد. مطهری اما شاید زودتر از منتقدان سطحی شریعتی، به عمق فاجعه پی برد و از آن زمان، حمایت اولیه اش را از این جوان جذاب مزینانی (که حالا دیگر بعنوان سخنرانی سرشناس و پرشور معروف شده بود) سلب کرد و در جرگه مخالفان جدی او درآمد و گلایه ها و هشدارهایش از تز و آموزه های شریعتی را در نامه ای مفصل با در میان گذاشت. 🔸روزی که بازرگان و سحابی با همراهی و حمایت مصدق و برادران زنجانی و مرحوم ، در انشعابی تاکتیکی، از جبهه ملی جدا شدند و بعد از شکست پروژه نهضت مقاومت ملی، در اردیبهشت 1340 را راه اندازی کردند، کمتر کسی فکرش را می کرد که کمتر از چهار سال بعد، جمعی از جوانان همین تشکیلات سیاسی، بعد از نا امیدی از بی عملی سران شان، را تشکیل دهند و راه مبارزه مسلحانه پیش بگیرند و به نام اسلام و به بهانه دفاع از مردم، جوخه های ترور تشکیل دهند! 🔸روزی که آقای ، و جمعی از دوستانش را مصداق تام و تمام انقلابی گری می دانست و در مقابل آدمکشی های آنان (مانند قتل مرحوم ) سکوت پیشه کرده بود، کمتر کسی پیش بینی می کرد که آموزه های برخی چهره های تجدیدنظرطلب دینی این جمع را به سمت جنایات سازمان یافته گسترده در آینده سوق خواهد داد. 🔸برکشیدن خطوط مشترک از میان اینهمه حادثه و اینهمه جریان، همان قطعه گمشده از پازل است که می تواند در تحلیل دقیق گذشته و ادامه مسیر آینده، تعیین کننده باشد. این جماعت به ظاهر متکثر در چه چیز متشرک اند؟! این سؤالی است که پاسخ بدان جز با بازخوانی عالمانه و عمیق تاریخ معاصر ممکن نیست. https://eitaa.com/mesagh ادامه🔰
هدایت شده از mesaghمیثاق
سرگذشتنامه لوتربازی در سرزمین اسلامی بخش نخست: از سوسیالیستهای خداپرست تا سازمان منافقین و فرقه فرقان [صفحه 1⃣ از 2⃣] 💥اختصاصی 🔸آن روز که جلال آل احمد قلم به کاغذ برد و از انحرافات و خیانت های شبه روشنفکران ایرانی نوشت، کمتر کسی فکرش را می کرد در روزگاری نه چندان دور که او در این دنیا نیست، سازمان ها و گروهک هایی مسلح و مدعی مثل قارچ سر برآورند و با هفت تیرهای آماده و دست های خونین بخواهند، مسیر اصلاح طلبی سیاسی را از راه اصلاح طلبی دینی پی بگیرند! اما هرچه باشد جلال این طایفه را خوب می شناخت؛ با آنها همپیاله بود، همنشین و در مقطعی همراه بود! این خط سومی های پیچیده و پرمدعا را او زودتر شناخته بود. 🔸روزی که تشکیلات زیرزمینی را راه اندازی کرد، کمتر کسی فکرش را میکرد که ایده او بعدا سرمنشا شکل گیری چند جریان سیاسی و فکری مؤثر در ایران گردد. جنبش کوچک نخشب بعدا دو شعبه شد؛ عده ای فعالیت شان را علنی کردند اما دسته ای دیگر مثل ، همچنان با هویت واقعی و مخفی نهضت، در سایر تشکل ها از جمله انجمن اسلامی دانشجویان فعالیت کردند(ر.ک: شصت سال صبوری و شکوری) نخشب مصدقی بود، ملی گرا بود اما بعد از اهتمام ویژه ای برای تلفیق آموزه های شیعی با سوسیالیسم اروپایی به خرج داد و با شعار دفاع از «جنبش‌های چپ منهای مارکسیسم» توانست در قشر متدین نفوذ یابد و نسلی به ظاهر متشرع ولی عمیقا چپگرا را تربیت نماید. در میان حامیان، همراهان و شاگردان نخشب از ابراهیم یزدی و گرفته تا برخی روحانیان مانند و یکی از سران وجود دارند! 🔸روزی که علی شریعتی در حسینیه ارشاد از اسلامِ سیاسی سخن می گفت و در سنگر دفاع از ابعاد اجتماعی اسلام، همزمان بر حوزه و روحانیت سیاست ستیز از یک سو و روشنفکران چپ (خاصه کمونیست ها) از دیگرسو می شورید، کمتر کسی فکرش را می کرد که او در نامه به پدرش مرحوم محمدتقی شریعتی از ایده سخن به میان آورده باشد و یادداشت های نقد کمونیسمش را به نشانه حسن نیست به سفارش دربار نوشته باشد و دنبال باشد. مطهری اما شاید زودتر از منتقدان سطحی شریعتی، به عمق فاجعه پی برد و از آن زمان، حمایت اولیه اش را از این جوان جذاب مزینانی (که حالا دیگر بعنوان سخنرانی سرشناس و پرشور معروف شده بود) سلب کرد و در جرگه مخالفان جدی او درآمد و گلایه ها و هشدارهایش از تز و آموزه های شریعتی را در نامه ای مفصل با در میان گذاشت. 🔸روزی که بازرگان و سحابی با همراهی و حمایت مصدق و برادران زنجانی و مرحوم ، در انشعابی تاکتیکی، از جبهه ملی جدا شدند و بعد از شکست پروژه نهضت مقاومت ملی، در اردیبهشت 1340 را راه اندازی کردند، کمتر کسی فکرش را می کرد که کمتر از چهار سال بعد، جمعی از جوانان همین تشکیلات سیاسی، بعد از نا امیدی از بی عملی سران شان، را تشکیل دهند و راه مبارزه مسلحانه پیش بگیرند و به نام اسلام و به بهانه دفاع از مردم، جوخه های ترور تشکیل دهند! 🔸روزی که آقای ، و جمعی از دوستانش را مصداق تام و تمام انقلابی گری می دانست و در مقابل آدمکشی های آنان (مانند قتل مرحوم ) سکوت پیشه کرده بود، کمتر کسی پیش بینی می کرد که آموزه های برخی چهره های تجدیدنظرطلب دینی این جمع را به سمت جنایات سازمان یافته گسترده در آینده سوق خواهد داد. 🔸برکشیدن خطوط مشترک از میان اینهمه حادثه و اینهمه جریان، همان قطعه گمشده از پازل است که می تواند در تحلیل دقیق گذشته و ادامه مسیر آینده، تعیین کننده باشد. این جماعت به ظاهر متکثر در چه چیز متشرک اند؟! این سؤالی است که پاسخ بدان جز با بازخوانی عالمانه و عمیق تاریخ معاصر ممکن نیست. https://eitaa.com/mesagh ادامه👇
♦️تاکید امام خمینی و لبیک آیت الله خامنه‌ای مبنی بر اهمیت توجه به (۱) ✉️ ماجرای نامه دردمندانه تاریخ‌نگار انقلاب اسلامی سید حمید روحانی به چه بود؟ 🔸روز چهارم اسفند 1367 امام خمینی(ره) در نامه ای به آیت الله سیدعلی خامنه ای رئیس وقت شورای عالی انقلاب فرهنگی،خواستار نظارت ایشان بر تدوین كتابهای تاریخ مدارس و جلوگیری از تحریف تاریخ در كتب درسی شدند. علت این درخواست، نامه ای بود كه از سوی حجت الاسلام والمسلمین در انتقاد از محتوای كتاب‌های درسی تاریخ برای امام ارسال کرده بود. متن نامه ایشان و پاسخ امام به این شرح است: بسم الله الرحمن الرحیم محضر مبارك مرجع عالیقدر جهان تشیع، رهبر كبیر انقلاب اسلامی، حضرت آیت الله العظمی امام خمینی – متع الله المسلمین بطول بقاء وجوده الشریف با اهدای سلام... عطف به نامه مورخه 11 بهمن 67، معروض می دارد، برداشت‌ها و تحلیلهای و در بسیاری از كتاب‌های تاریخی كه در پی پیروزی انقلاب اسلامی منتشر شده و می‌شود، و نیز برخی نوشته‌های دور از حقیقت و شده در كتاب‌های درسی مدارس و دانشگاه‌ها در زمینه تاریخ، به شدت نگران كننده و رنج‌آور است. اینجانب به نمونه هایی از آن اشاره می‌كنم: 1. كتاب «تاریخ معاصر ایران» كه برای دوره‌های متوسطه دبیرستان‌ها تدوین شده است، درباره كشیده شدن مردم به سفارت انگلستان در پی ، كه بنابر شواهد موجود با نقشه كافر و بیگانه‌پرستان از خدا بی خبر انجام گرفت، در ص 77 چنین می‌نویسد: «بهبهانی از میانه راه برای مردم پیغام فرستاد كه می توانند در شوند. به این ترتیب، در حدود بیست هزار نفر به باغ سفارت بیگانه پناه بردند و...» این اظهارنظر در كتاب درسی آموزش و پرورش، با این قاطعیت، در شرایطی صورت می گیرید كه اساساً موضوع از دید تاریخ نویسان مورد اختلاف است؛ و ضداسلام در كتاب «تاریخ مشروطه»، ص109، در این باره آورده است: «این گمان هرگز نمی رودكه بهبهانی یا طباطبایی به پناهیدن مردم به سفارتخانه خرسندی داده‌اند، و یا چنین گفتگویی در بودن ایشان می‌رفته، چه ما خود دیدیم كه آنان با چه سختی‌ها و بیم‌ها روبه رو بودند،و با این همه از مسجد بیرون نیامدند و سرانجام كه ناگزیر شدند، روانه قم گردند.آن رفتار دلیرانه و جانبازانه آنان كجا، و خرسندی به پناهیدن مردم به سفارتخانه یك دولت بیگانه كجا؟!» 2. در كتاب «تحلیلی از انقلاب اسلامی ایران» كه در سال 1364 برای برخی از دانشگاه ها منتشر شده است، در ص 21، چنین آمده است: «در كشاكش این مهاجرت، حادثه پناهندگی به سفارت انگلستان پیش می آید كه بهبهانی در انجام آن مؤثر بود.» نویسنده این كتاب حدود یك سال پیش از انتشار آن، به همراه نویسنده كتاب «» با اینجانب دیدار كرد. در این مجلس این نویسنده در تأیید نظریه اینجانب، نویسنده كتاب «تاریخ معاصر ایران» را مورد نكوهش قرار داد كه چرا موضوعی را كه در میان تاریخ‌نگاران مورد اختلاف است به صورت حتمی و قاطعیت، آن هم در كتاب درسی دانش آموزان، منعكس كرده است. آن نویسنده نیز به ظاهر به اشتباه خود اعتراف كرد، و قرار گذاشت كه آن را اصلاح كند. لیكن نه تنها تا به امروز این نوشته در كتاب درسی دانش آموزان بدون كوچكترین تغییری آورده شده است، بلكه در كتاب درسی دانشگاه نیز، چنانكه در بالا ملاحظه می فرمایید، تكرار گردیده است؛ كه بازگوكننده غرض و می باشد نه اشتباه. 3. در كتاب «تحلیلی از انقلاب اسلامی ایران» ماجرای كاخ مرمر و حمله به شاه را، كه از سوی سرباز پرشور و از جان گذشته ای به نام «رضا شمس آبادی» انجام گرفت، حركتی كمونیستی وانمودكرده.در ص 95 چنین آورده است: « در ارتباط با یكی از گروههای ماركسیستی - مائوئیستی فعالیت داشت. وی امكان ترور شاه را به گروه خود خبر داده بود، كه با عكس العمل مخالف مركزیت روبه رو شد. سرانجام شمس آبادی بدون در جریان گذاشتن گروه، اقدام به كرد كه ناموفق ماند» در صورتی كه طبق اسناد و مدارك موجود در ساواك و شواهدو دلایل دیگری كه پیش از پیروزی انقلاب اسلامی در دست بوده، كه در جلد اول كتاب «نهضت امام خمینی» آن را آورده ام، نامبرده انگیزه اسلامی داشته، و هیچگونه ارتباطی با كمونیستها نداشته است. به نظر می رسد در كار است تا دروغ ها و بافته های تحریفگران تاریخ درطول یكصدساله اخیر را با آرم و عنوان جمهوری اسلامی اعتبار ببخشد؛ و باتمسك به اینكه این نوشته ها، برداشت ها و تحلیل ها، در نظام جمهوری اسلامی تكرار و در كتابهای درسی آمده است، تحریفگری های نویسندگان خائن گذشته رالباس حقیقت بپوشاند 🌴🌴🌴