eitaa logo
مصباح خانواده ۱۰۴
354 دنبال‌کننده
8هزار عکس
3.9هزار ویدیو
244 فایل
آدرس کانال روبیکا و روبینو👇 https://rubika.ir/mesbah_family104 ارتباط با ادمین👇 @ali13shah62 تنها کانال رسمی مصباح خانواده مربوط به مرکز شهید زرهرن نزاجا...لطفا کارکنان و خانواده های محترم مرکز در این کانال جهت اطلاع از برنامه های فرهنگی عضو شوند.
مشاهده در ایتا
دانلود
دلم نموده دوباره هوای حضرت مهدی تمام دار و ندارم فدای حضرت مهدی اگر که دیده براهی,بخوان دعای فرج را ظهور او برساند,خدای حضرت مهدی ✨صبحت بخیرمولای من https://eitaa.com/mesbah_family104
°🍃☕️° - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - خودت رو آمـاده نگه دار، واسه روزایی که اصلا و ابدأ به جز خودت کسی نیست که بتونه برات کاری بکنه، اونقدر قدرت رو، در خودت رشد بده که اگه بی هوا کسی، زیر پاهات رو خـالی کرد یک ثانیه بهت آسیب وارد نشه. 🌈➖➖☀➖➖🌈 https://eitaa.com/mesbah_family104
‌‌ ✅ جملاتى براى كاهش خشم و عصبانيت من نيازي ندارم در اين موقعيت خودم را اثبات كنم. من مي توانم آرام باشم. تا زماني كه آرام باشم روي خودم كنترل دارم. نيازي نيست به خودم شك داشته باشم. آن چه ديگران در مورد من مي گويند اهميتي ندارد. خشم من يك نشانه است. الان وقت آرام كردن خودم است. مجبور نيستم همواره و در هر شرايطي رقابت كنم. احساس ناامني گذرا خواهد بود. غير ممكن است ديگران و شرايط را بتوانم كنترل كنم. تنها چيزي كه مي توانم كنترل كنم خودم و احساسم است. اشكالي ندارد برخي مواقع احساس ناامني و بي پناهي داشته باشم. ‌ https://eitaa.com/mesbah_family104
💢آشنایی با بیماری‌های اینترنتی در فضای مجازی ➖➖➖➖➖➖➖ 🔰باماهمراه‌باشید‌... https://eitaa.com/mesbah_family104
"به همسرتون بیش از اندازه بدبین نشوید!" 🍃 گاهی مردهایی را دیده‌ایم که وفادار بوده‌اند، اما به این دلیل که همسرشان بی‌اندازه آنها را متهم به خیانت کرده است، آگاهانه دست به خیانت زده‌اند!!! 👈 این مردان به نقطه‌ای رسیده‌اند که همان ضرب‌المثل معروف ماست: «آش نخورده و دهان سوخته.» پس فکر کرده‌اند وقتی اینقدر باید برای کاری که نکرده‌اند متهم شوند، پس بهتر که آن کار را انجام دهند. ✅ در واقع ترس از خیانت همسر باعث شده که بدترین ترس او به واقعیت تبدیل شود. https://eitaa.com/mesbah_family104
🍏خطرناکترین نوشیدنی ها برای مصرف دارو 🔹آب گریپ فروت 🔹آب انار 🔹شیر، شیرسویا، اسموتی ھای حاوی شیر 🔹کافئین (قھوه، چای سبز و نوشیدنیھای انرژی زا) 🔹نوشیدنی ھای ورزشی 🔹چای سبز 🔹دوغ https://eitaa.com/mesbah_family104
✅آموزش آداب معاشرت به كودكان 👈🏻👈🏼به فرزندتان یاد بدهید، در جمع دوستان و آشنایان: •وقتی کسی چیزی به او می دهد، حتما تشکر کند. 🔹️• حتما درخواست هایش را با کلمه «لطفا» شروع کند • هرگز به لوازم و اشیای میزبان دست نزد و فقط باید آن ها را نگاه کند. 🔹️•زمانی که کودک به جایی، به خصوص یک فروشگاه وارد می شود، به جای اینکه در را پشت سرش ببندد، آن را برای دیگران باز نگه دارد تا آن ها هم بتوانند وارد شوند. می توانید خودتان این کار را انجام دهید تا او ببیند و یاد بگیرد. • به دیگران، به خصوص کسانی که با بقیه متفاوتند، خیره نشود و بداند که این کار دور از ادب است. • به تفاوت در سبک زندگی افراد احترام بگذارد. حتما به او بگویید این تفاوت ها نشانه درست یا غلط بودن شیوه زندگی دیگران نیست. https://eitaa.com/mesbah_family104
💗 پیام تبریک رهبر انقلاب در پی بازگشت دلاورمردان ناوگروه ۸۶ به کشور ✏️ حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در پیامی، بازگشت موفقیت آمیز دلاور مردان ناو گروه ۸۶ نیروی دریایی ارتش از مأموریت دریانوردی بزرگ به کشور را تبریک گفتند. متن پیام فرمانده کل قوا به شرح زیر است: ✍ بسم الله الرّحمن الرّحیم به دلاور مردان ناو گروه ۸۶ نیروی دریائی ارتش جمهوری اسلامی ایران، دریانوردی بزرگ و موفقیت آمیزشان را تبریک میگویم. عزیزان! به خانه خوش آمدید؛ موفق باشید. سیّدعلی خامنه‌ای ۱۴۰۲/۲/۳۰ https://eitaa.com/mesbah_family104
📚📚📚 _یه بار دیگه هم قسر در رفته بودم. هر روز غذا داشتم بخورم، روحیه پیدا کرده بودم و می نشستم یه ریز کار می کردم. روی سه چهار تا مقاله کار می کردم و احساس می کردم هر جرقه ای، هر فکری که به نظرم می رسه، نیروی دماغی منو تحلیل می بره. در عین حال، به نظرم می رسید که دستم از هر وقت دیگه روان تر شده. اون مقاله ای رو که اون همه به خاطرش رنج برده بودم و امید بهش بسته بودم، سردبیر برگردوند. من هم، بدون این که دوباره بخونمش، با احساس خشم و توهین، بی درنگ پاره پاره اش کردم. قصد داشتم در آینده یه روزنامه ی دیگه رو هم زیر سر بذارم تا دستم بازتر باشه. _بلاهایی که به سرم اومده بود، اثر خودشونو گذاشته بودن؛ خیلی از موهام داشت می ریخت. سردردها هم ناراحتی های زیادی برام درست می کرد، به خصوص صبح ها که از خواب بیدار می شدم. ناراحتی عصبی هم که از سابق داشتم سر جای خودش بود. روزها می نشستم و با دست های کهنه پیچ می نوشتم؛ چون انقدر حساس شده بودن که نفسم بهشون می خورد، احساس درد می کردم. وقتی ینس اولای تو طبقه ی پایین درها رو به هم می کوفت، یا سگ از در پشت وارد حیاط می شد و پارس می کرد، سر و صدا مثل سوزن تا اعماق استخوون هام فرو می رفت و تموم بدنم درد می گرفت. خلاصه، وضعم خیلی زار بود. افکارم رو اگه دوباره طرف تو بیان، تبعید می کنم، و لبام رو اگه یک بار دیگه اسمتو بیارن، به هم می دوزم. حالا اگه واقعا هستی، آخرین حرفم رو توی زندگی و مرگ بهت می گم، بهت می گم خداحافظ. 📚گرسنگی 🖋کنوت هامسون https://eitaa.com/mesbah_family104