eitaa logo
مصباح خانواده ٨٠١
497 دنبال‌کننده
39.5هزار عکس
18.8هزار ویدیو
997 فایل
آدرس کانال @mesbah_family801 ارتباط با ادمین @Mesbah_801
مشاهده در ایتا
دانلود
💐 🌼ویژه 🌸 و 🌹امروز روز شکوفه هاس روز کلاس اوّلیاس گوشه کنار مدرسه پر از صدای بچّه هاس شکوفه های مهربون غنچه های شیرین زبون مدرسه خونه ی شماس خوش اومدید به خونه تون تو مدرسه درس می خونید دانا و باسواد می شید خیلی چیزا یاد می گیرید خیلی چیزارو می دونید شکوفه های نازنین خندون و خوشحال بمونید با همدیگه بازی کنید سالم و سرحال بمونید
❤️بسته ویژه 💐(ص) 💠 🌹به نام اون خدایی که همتایی نداره 🌹احتیاجی به فکر و راهنمایی نداره 🌹اون که تو قلب ما کاشت محبت نبی رو 🌹گذاشت واسه هدایت فرزندای علی(ع) رو 🌹درخت دین اسلام محمد مصطفی ست(ص) 🌹جوانه هاش دوازده امام پاک و داناست 🌹ما همه با اطاعت میگیم که یارشونیم 🌹منتظر آخرین امام دین میمونیم 🌷@mesbah_family801 🌹🌹🌹🌼🌼🌼🌹🌹🌹
📣 : 🌷بسته ویژه 🕌 🌸پوتین 💐دوباره من واکس می زنم به پوتینای باباجون آخه ! شدن خیلی کثیف زیاد نشسته خاک روشون مامان می گه وقتی بابا می رفت به جبهه های جنگ می پوشید این پوتینارو بابا جونت خیلی قشنگ پا می کنم پوتینا رو می خوام بشم مثل بابا مامان می خنده هی بهم چونکه بزرگه واسه پام🌹 🍀@mesbah_family801
📣 : 🌷بسته ویژه 🕌 🌹یک قایق کوچولو هست تو خونه ی ما ساخته بابایی جونم اونو توی جبهه ها تو خواب سوار قایق رفته بودم رو اروند دو تا عراقی اون جا نزدیک ساحل بودند با هفت تیرم زدم من به اونا تیربنگ و بنگ از اون جا رفتن و من پیروز شدم توی جنگ💐 🍀@mesbah_family801
📣 : 🌷بسته ویژه 🕌 🍃🌼این خانه مال ماست هر جای آن زیباست خوشبو و خوش رنگ است چون کشور گل هاست دشمن اگر روزی پیدا شود این جا من می روم تا زود بیرون کنم آن را من می شوم آن وقت سرباز کوچولو می ترسد از اسمم آن دشمن ترسو او می رود بیرون من می شوم خندان جایی ندارد او در نقشه ایران🌹 🍀@mesbah_family801
📣 : 🌷بسته ویژه 🕌 🍃🌼این خانه مال ماست هر جای آن زیباست خوشبو و خوش رنگ است چون کشور گل هاست دشمن اگر روزی پیدا شود این جا من می روم تا زود بیرون کنم آن را من می شوم آن وقت سرباز کوچولو می ترسد از اسمم آن دشمن ترسو او می رود بیرون من می شوم خندان جایی ندارد او در نقشه ایران🌹 🍀@mesbah_family801
📣 #طبق_برنامه_سه_شنبه_ها: 🏴#شعرکودکانه #اربعین 🌷#زائر_کربلا 🌹در قلبم یک کبوتر مشغول پر زدن بود یک کوله پشتی سبز یار و رفیق من بود مادر برایم آورد شالی قشنگ و زیبا بر گردنم نشاندم آن را؛ شبیه بابا یک بسته دست من داد مادربزرگ، آرام گفت ای عزیزکم این آجیل و نقل و بادام پادرد دارم اما بودم به جایت ای کاش هرجا که خسته بودی در راه، یاد من باش... بابابزرگ آمد با آن عصا کنارم در گوش من دعا خواند زیبا و خوب، نم‌نم بوسه زدم به دستش مثل همیشه خندید از گوشه‌چشمش اما یک قطره اشک بارید او گفت جای من هم شش ‌گوشه را ببینید شکر خدا که امسال زوّار اربعینید .. 🌸🌸🌸🌸