eitaa logo
بسیج دانشجویی دانشکده الهیات و معارف اسلامی
232 دنبال‌کننده
549 عکس
164 ویدیو
2 فایل
کانال اطلاع رسانی بسیج دانشجویی دانشکده الهیات و معارف اسلامی 🔶ارتباط با ادمین: @broujj_elahiat
مشاهده در ایتا
دانلود
انگار کوه بر شانه های ابالحسن(ع) سنگینی می‌کرد که صدای برخورد زانوانش با زمین ، کنار بستر زهرا(س)، عرش را به لرزه درآورد ... لبخند زهرا (س) چشمانِ حیدر(ع) را نشانه گرفت دست را بر زمین تکیه گاه کرد که لااقل اگر نمی‌تواند بایستد ، بنشیند پیش پای مولایش اما با چشمان غمبار حیدر(ع) مواجه شد .. که بیش از این شرمنده‌ام نکن ، جانِ علی ! زهرا (س) بغض کرد .. شاید از این همه غربتِ مولایش و حیدر (ع) فهمید .. با دستانِ مردانه‌اش ، سرِ زهرا(س) را بر سینه نهاد و گفت : سخت است که از فاطمه‌ام بخواهم وصیت کند ، اما بگو تا علی با گوشِ جان برای آخرین بار بشنود ، صوت فاطمه اش را لب به سخن گشود : ای علی أنا فاطمة بنت محمد زوجنی الله منک لاکون لک فی الدنیا و الآخرة .. خدا مرا به ازدواج تو درآورد تا در دنیا و آخرت باشم غسلنی و کفنی باللیل و لا تعلم احدا .. در شب مرا غسل ده و کفن کن و هیچ کسی ( از کسانی که در حقم ستم روا داشتند) را خبر نکن .. سپس گفت .. و استودعک الله تو را به میسپارم .. و اقرء علی ولدی السلام الی یوم القیامة و سلام مرا به تا قیامِ قیامت برسان ... علی(ع) گریست محاسنش خیسِ اشک شد .. و شانه هایش لرزید .. آری آسمان شنید صوت غمگینِ مقتدرش را « پس از تو .. خاک بر سر دنیا ... »