فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ای اهل حرم
سیر ببینید پدر را💔
#شب_قدر
👈 به #مصباح_خانواده_۱۱۸ بپیوندید:👇
🆔https://eitaa.com/mesbahfamily118 | ایتا
╭┈•══•◍⃟🏴•══•┈╮
✨﷽✨
💚رسول اکرم صلی اللّه علیه وآله:
به آن خدایی که جانم در دست قدرت اوست آدم (علیه السلام) مستحق بخشش خداوند قرار نگرفت و توبه او قبول نشد مگر به واسطه اقرار به نبوت من و ولایت علی بن ابیطالب (علیه السلام) پس از من .
🤍به خدایی که جانم در دست اوست ، ابراهیم (علیه السلام) ملکوت آسمانها و زمین را ندید و خلیل حضرت حق نشد مگر به واسطه اقرار به پیغمبری من و جانشینی علی (علیه السلام) پس از من.
و به آن خدایی که جانم در دست اوست موسی(علیه السلام) مستحق تکلم و سخن گفتن با خداوند نشد و عیسی (علیه السلام) مایه عبرت و پیغمبری نشد مگر به واسطه اقرار به نبوت من و ولایت علی (علیه السلام) .
☝️به خدا قسم هیچ یک از پیغمبران به مقام پیغمبری نرسیدند مگر پس از اعتراف و شناسائی نبوت من و اقرار به ولایت علی بن ابیطالب (علیه السلام) و یازده فرزند از نسل مبارک او به عنوان وصی و جانشینان من.
📓تفسیر جامع جلد ۱- صفحه ۸۸
#شهادت_امام_علی
#شب_قدر
👈 به #مصباح_خانواده_۱۱۸ بپیوندید:👇
🆔https://eitaa.com/mesbahfamily118 | ایتا
4_5967322467507637367.mp3
5.47M
اِلهی، طالَ حُزْني؛
اندوهم طولانی شد💔
👈 به #مصباح_خانواده_۱۱۸ بپیوندید:👇
🆔https://eitaa.com/mesbahfamily118 | ایتا
#داستان_شب 💫
قصابی در حال کوبیدن ساطور بر استخوان گوسفند بود که تراشهای از استخوان پرید گوشه چشمش. ساطور را گذاشت و ران گوشت را برداشت و به نزد طبیب رفت و ران گوشت را به او داد و خواست که چشمش را مداوا کند.
طبیب ران گوشت را دید طمع او را برداشت و فکر کرد حالا که یکی به او محتاج شده باید بیشتر از پهلوی او بخورد بنابراین مرهمی روی زخم گذاشت و استخوان را نکشید. زخم موقتا آرام شد. قصاب به خانه رفت. فردا مجددا درد شروع شد به ناچار ران گوشتی برداشت و نزد طبیب رفت. باز هم طبیب ران گوشت را گرفت و همان کار دیروز را کرد تا چندین روز به همین منوال گذشت تا یک روز که قصاب به مطب مراجعه کرد طبیب نبود اما شاگرد طبیب در دکان بود قصاب مدتی منتظر شد اما طبیب نیامد. بالاخره موضوع را با شاگرد بیان کرد.
شاگرد طبیب بعد از معاینه کوتاهی متوجه استخوان شد و با دو ناخن خود استخوان را از لای زخم کشید و مرهم گذاشت و قصاب رفت. بعد از مدتی طبیب آمد از شاگرد پرسید کسی مراجعه نکرد.
گفت چرا قصابباشی آمد.
طبیب گفت تو چه کردی.
شاگرد هم موضوع کشیدن استخوان را گفت.
طبیب دودستی بر سرش زد و گفت: ای نادان آن زخم برای من نان داشت تو چطور استخوان را دیدی نان را ندیدی؟
گرچه لای زخم بودی استخوان
لیک ای جان در کنارش بود نان...
•┈┈•❀🕊🍃🌺🍃🕊❀•┈┈•
👈 به #مصباح_خانواده_۱۱۸ بپیوندید:👇
🆔https://eitaa.com/mesbahfamily118 | ایتا
وقتی احساس بدی پیدا میکنی اینجوری خوبش کن :
خشم : ورزش کردن تمرین کامل کاردیو
حسادت : روی خودت، ویژگی ها و
منحصر به فرد بودنت تمرکز کن.
اضطراب : ذهن آگاهی رو تمرین کن.
دلخوری : دیدگاه منطقیت رو گسترش بده
خستگی : گوشی رو خاموش کن و بخواب
بی انگیزگی : دوش بگیر؛ تمام حواست رو درگیر کن.
شک به خود : بنویس؛ بذار احساست بیاد روی کاغذ
افسردگی : در طبیعت قدم بزن و با دوستان وقت بگذرون
👈 به #مصباح_خانواده_۱۱۸ بپیوندید:👇
🆔https://eitaa.com/mesbahfamily118 | ایتا
May 11
دعای روز_بیست_و_دوم ماه مبارک رمضان
#ادعیه_روزانه_ماه_رمضان
#ماه_مبارک_رمضان
#ماه_رمضان
👈 به #مصباح_خانواده_۱۱۸ بپیوندید:👇
🆔https://eitaa.com/mesbahfamily118 | ایتا