19.47M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سالروز شهادت دکتر مصطفی چمران وروز بسیج اساتید گرامی باد
#مرکزهدایتفضایمجازیبصیر
ایتا؛
https://yun.ir/i1drn4
سروش؛
https://yun.ir/n6d7g3
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مقام معظم رهبری:
ان معی ربی.
خدا با منه..
5.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 امام خمینی (ره):
ما و شما هم خواهیم رفت، مثل چمرانبمیرید
🏴سالروز شهادت شهید چمران
🔴من جای انگلیس باشم هویت ملی مذهبی زن ایرانی را نابود میکنم تا دیگر نتواندبا شش زن سپاه انگلیس را شکست دهدو حماسه زنان لرده را تکرار کند.
یکی از مهم ترین مقاومت های مردمی در تاریخ معاصردر ابان سال۱۲۹۷ است که مردم لرده دربرابرتجاوزارتش استعمارگر انگلیس درجنگجهانی اول انجام دادند.
دراین جنگ زنان شجاع منطقه لَرده در استان بوشهر درمقابله با انگلیسی ها توانستندیگان نظامی آنها را در هم بکوبند.انگلیسی ها پس ازمدتزمان کوتاهی که بخشی از استان بوشهر را تصرف کرده بودند،دردلوار و چغادک از سرداران مقاومت جنوب شکست خوردند؛ بهتلافی آن شکستها درصدد حمله به دشتستان و شکستن مقاومت غضنفرالسلطنه برازجانی (حاکم برازجان و از خوانین ضد انگلیس) بودندکه با مقاومت مردمی ۱۱ نفره مواجه شدند.زنان که ازعنصرموثر مقاومت بودند ودرپشت جبهه خدمات ارائه میکردند اینبار اسلحه به دست ورود کرده و با به کار گیری یک استراتژی زنانه یعنی کِل زدن و شلیک صدای مهیبی را در کوهستان ایجاد کردند که یک جنگروانی به راه انداختند دشمن تصور کرد با یک سپاه عظیم مواجه است و باعث ترس ودستپاچگی سربازان انگلیس شده وسرانجام انگلیسیها پس از سه روز نبرد ناموفق عقب نشینی کردند.
در تاریخ نام تعدادی از این بانوان بانامهای «سوگل، سلطان، جانی، خانمی و گل عنبر» ذکر شد است
◀️باید این هوشمندی و شجاعت زنان لرده فراموش نشده و به عنوان فصلی از مقاومت وارد کتب درسی یا تولیدات رسانه ای ما شود
✍عالیه سادات
8.65M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📺آیا تماشای تلویزیون برای کودک مفید است؟
🔺در این ویدئو با فواید و مضرات تماشای تلویزیون توسط کودکان آشنا خواهید شد.
❔سوال ؛ چه چیزهایی را به جای تلویزیون [و دیگر رسانهها همچون فضای مجازی و بازیهای دیجیتال] برای کودکان جایگزین کنیم؟
1⃣🔹خواندن کتاب توسط کودک یا کتاب خواندن والدین برای او...
2⃣🔸انجام فعالیت های هنری مثل نوشتن یا نقاشی کردن یا ساخت کاردستی یا...
3⃣🔹دورهمی و تفریح های جمعی و خانوادگی...
4⃣🔸ورزش و فعالیت های پرتحرک چه به صورت فردی و چه جمعی...
#سواد_رسانه
15.34M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♨️دوربین مخفی داخل زندان
🎥توی این دوربین مخفی زندانیای جرائم غیرعمد رو صدا میزنن و بهشون میگن: یکی ضمانتشون کرده.
زندانیا میگن: ما که کسی رو نداریم، بعدش مواجه میشن با...
#دوربین_مخفی
6.58M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞📽📻#سخنرانی -کوتاه- #منبر
📜موضوع: بخاطر مد و کلاس گذاشتن آخرت مون رو تباه نکنیم.
✅ مبنای حدیثی باطل بودن غسل و وضو با ناخن مصنوعی.
🎙 سخنران:حجة الاسلام محمد رضا #هاشمی
#مرکزهدایتفضایمجازیبصیر
💥ایتا؛
https://yun.ir/i1drn4
💥سروش؛
https://yun.ir/n6d7g3
┄┄┅┅❅🔺❅┅┅┅
🔰او ترکیبی از تخصص و تعهد بود...
🔴هر یک از شهدا معمولا به یک سری ویژگی های خاص شناخته میشوند!
مثلا شهید ابراهیم هادی به جوانمردی و اخلاص یا شهید همت به سختکوشی و کمخوابی!
🔴در این میان شهید چمران همچون شهید بابایی ، به تخصص و تعهد شناخته میشوند. در رشتهی خود بالاترین قلههای تخصص را فتح کرده بودند و در عین حال بیشترین تعهد را به اسلام و انقلاب داشتند!
🔴#شهید_چمران میتواند الگوی مناسبی برای افراد انقلابی باشد و از او بیاموزند که هم در راه متخصص شدن بکوشند ، هم پایبند به آرمانها باشند و هم در راه متخصص شدن ، ظواهر دنیا را با آرمانها مبادله نکنند و تا اخرین نفس به اسلام و انقلاب خدمت نمایند!
✍میلاد خورسندی
رمان آنلاین
زن،زندگی، آزادی
قسمت هفتاد و ششم:
با پاشیده شدن مایع سردی روی صورتم،چشمانم را باز کردم،نور برق بالای سرم مستقیم به چشمم می تابید و باعث میشد اطراف را درست نبینم، چشمانم را بستم وباز کردم و سرم را به طرف راست چرخاندم، من کجا هستم، این کیه؟
مردی با نگاه خیره اش به من چشم دوخته بود، تا چشمانم را باز کردم جلوتر امد، دستش را به طرف دستم آورد تا دستم را بگیرد تمام توانم را جمع کردم و دستم را با بی حالی عقب کشیدم. کم کم ذهنم به کار افتاد، درسته این اریک باید باشه..
اریک اوفی کرد و گفت: چته؟ چرا با جولیا راه نیومدی؟ مگه چی ازت خواست؟! غیر از اینکه ازت خواست غذات را بخوری؟! جولیا دختر مهربونی هست ، چرا باهاش لج میکنی؟
حوصلهٔ حرف زدن را نداشتم، پتویی را که تا روی سینه ام بود، آرام تا روی سرم بالا کشیدم و صورتم را به سمت چپم چرخاندم، چشمانم را بستم و سعی کردم ذهنم را خالی از هر فکری کنم، با وجود ضعف بدنی شدیدی که داشتم و ضربه های پی درپی، توان هیچ کاری حتی فکر کردن را نداشتم، هراز گاهی دردی درون شکمم می پیچید، نمی دانستم این درد به خاطر گرسنگی هست یا اون قلب کوچک طلایی که اینک میهمان دل و روده ام بود.
نمی دانم چه مدت گذشته بود، اصلا نمی دانستم شب بود یا روز، تاریخ همه چیز از دستم در رفته بود که با تکان های شدید شانه ام از جاپریدم.
مثل انسان های برق گرفته سرجایم نشستم، جولیا با دستپاچگی تکان دیگری بهم داد و گفت: پاشو...پاشو دخترهٔ خیره سر، پاشو از اینجا باید بریم.
ذهنم کار نمی کرد، خواب زده بودم و نمی دانستم چه کنم
جولیا که حالت من را دید ، مثل ببری خشمگین به طرفم آمد و دستم را گرفت و محکم به سمت خودش کشید به طوریکه تلو تلو خوران از روی تخت پایین آمدم و دیدم من را به سمت در می برد، نگاهی به لباس های تنم کردم، خدای من! تاپ سفید و بدون آستین...با این وضع که نمی تونستم بیرون برم، همانطور که از لبه تخت فاصله میگرفتم، دستم را دراز کردم و مانتویم را از انتهای تخت برداشتم، میخواستم به سمت صندلی بروم و شالم را بردارم که جولیا متوجه هدفم شد و گفت: شال را می خوای چکار کنی؟ بدو بیا میگم وضعیت اضطراری ست و مرا با خودش از در خارج کرد.
مستقیم به سمت اتاق خودش رفت.
انتهای اتاق، اریک منتظر ما بود، کنار قفسه ای که به چشم میخورد ایستاد،دکمه ای را که از بیرون مشخص نبود، بغل قفسه ها زد و قفسه ها کنار رفتند و از پشت آن دری نمایان شد.
اریک داخل شد و جولیا مرا داخل اتاقکی که معلوم نیست چی بود هل داد.
پشت در تاریک بود و انگار راهرویی بود که با چندین پله به زیر زمین خانه منتهی می شد.
مثل انسان های مسخ شده دنبال اریک راه افتاده بودم و پشت سرم هم جولیا در حرکت بود، اصلا نمی دانستم دلیل این حرکاتشان چیست؟ چرا اینقدر دستپاچه هستند و انتهای راهی که میریم به کجا ختم میشه؟ کل تنم درد می کرد اما مجبور به راه رفتن بودم، از پله هایی که ما را به پایین میبردند گذشتیم و وارد راهروی تاریک و تونل مانندی شدیم...
ادامه دارد..
📝به قلم:ط_حسینی
🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺
7.44M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔹شعر زیبای نزار قطری در وصف #امیرالمومنین 🌺🕊🕊🕊🕊🕊
فقط حیدر امیرالمؤمنین است❤️✨
.
.جهت سلامتی و فرج قائم آل محمد صلوات🌺
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل الفرجعم🌺
أَلَا بِذِڪْرِ اللَّهِ تَطْمَئِـنُّ الْقُلُــوبُ