بسْم اللّٰه الرَّحْمٰن الرَّحیم
#تفسیر_قرآن_جلسه_۶۴
نام سوره: انفال
شماره آیه:《۶۴》
#آیه: يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ حَسْبُكَ اللَّهُ وَمَنِ اتَّبَعَكَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ
#ترجمه: اى پیامبر! خداوند و مؤمنانى که از تو پیروى مى کنند، براى (حمایت) تو کافى است (. فقط بر آنها تکیه کن).
#تفسیر_آیه:
در این آیه بعنوان آخرین آیه از آیات مورد بحث، براى تقویت روحیه پاک پیامبر(صلى الله علیه وآله) روى سخن را به او کرده، مى گوید:
اى پیامبر! خداوند و این مؤمنانى که از تو پیروى مى کنند براى حمایت تو کافى هستند(یا أَیُّهَا النَّبِیُّ حَسْبُکَ اللّهُ وَ مَنِ اتَّبَعَکَ مِنَ الْمُؤْمِنینَ)
با کمک آنها مى توانى به هدف خود نائل شوى.
بعضى از مفسران نقل کرده اند:
این آیه هنگامى نازل شد که طایفه یهود بنى قریظه و بنى نضیر به پیامبر(صلى الله علیه وآله) گفتند: ما حاضریم تسلیم تو شویم و از تو پیروى کنیم (و تو را یارى خواهیم کرد). آیه بالا نازل شد و به پیامبر(صلى الله علیه وآله) هشدار داد که به آنها اعتماد و تکیه نکند، بلکه تکیه گاه خود را تنها خدا و مؤمنان قرار دهد.
حافظ ابونعیم که از علماى معروف اهل سنت است در کتاب فضائل الصّحابه به اسناد خود نقل کرده که این آیه درباره على بن ابى طالب(علیه السلام) نازل شده و منظور از مؤمنین، على(علیه السلام) است.
کراراً گفته ایم این گونه تفسیرها و شأن نزول ها آیه را منحصر و محدود نمى کند، بلکه منظور این است شخصى مانند على(علیه السلام) که در صف اول مؤمنان قرار دارد نخستین تکیه گاه پیامبر بعد از خدا از میان مسلمین است هر چند که دیگر مؤمنان نیز در صفوف بعد یار و یاور پیامبر(صلى الله علیه وآله) هستند.
✍تهیه و تنظیم : استادعاشوری
بسْم اللّٰه الرَّحْمٰن الرَّحیم
#تفسیر_قرآن_جلسه_۶۵
نام سوره: انفال
شماره آیه:《۶۵》
#آیه: يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ حَرِّضِ الْمُؤْمِنِينَ عَلَى الْقِتَالِ ۚ إِن يَكُن مِّنكُمْ عِشْرُونَ صَابِرُونَ يَغْلِبُوا مِائَتَيْنِ ۚ وَإِن يَكُن مِّنكُم مِّائَةٌ يَغْلِبُوا أَلْفًا مِّنَ الَّذِينَ كَفَرُوا بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لَّا يَفْقَهُونَ
#ترجمه: ای پیامبر مومنان را به جنگ (با دشمنان خطرناک) برانگیز و هرگاه از شما بیست نفر با استقامت باشند، بر دویست نفر غلبه مى کنند. و اگر صد نفر باشند، بر هزار نفر از کسانى که کافر شدند،
پیروز مى گردند. چرا که آنها گروهى هستند که نمى فهمند.
#تفسیر_آیه:
منتظر برابرى قوا نباشید!
در این آیه و آیه بعد نیز دستورات نظامى و احکام جهاد اسلامى تعقیب مىشود.
در نخستین آیه به رسول اکرم(صلى الله علیه وآله) دستور مى دهد:
اى پیامبر! مسلمانان را تحریص و تشویق به جهاد با دشمن کن!(یا أَیُّهَا النَّبِیُّ حَرِّضِ الْمُؤْمِنینَ عَلَى الْقِتالِ).
جنگجویان و رزمندگان هر اندازه آمادگى داشته باشند، باز قبل از شروع به جنگ باید آنها را از نظر روحى تقویت و به اصطلاح شارژ کرد، و این در برنامه تمام ارتش هاى آگاه جهان گنجانیده شده است که فرماندهان و افسران سپاه، قبل از حرکت به سوى میدان جنگ، و یا در میدان، قبل از آغاز حمله، با ذکر مطالب مناسبى روح جنگى آنان را تقویت مىکنند و از خطر شکست بر حذر مىدارند.
منتها دامنه این تشویق و تحریص، در مکتبهاى مادى و مشابه آن محدود است، ولى در مکتب هاى آسمانى بسیار گسترده تر است، توجه به فرمان پروردگار، و تأثیر ایمان به خدا، و یادآورى مقام شهداى راه حق، فضیلت و پاداش هاى بى حسابى که در انتظار آنها است و افتخارها و مواهب معنوى که در پیروزى بر دشمن در صحنه جهاد وجود دارد، بهترین وسیله براى تشویق، تحریک روح سلحشورى و استقامت و پایمردى در سربازان مى باشد.
در جنگهاى اسلامى گاهى تلاوت چند آیه از قرآن مجید آن چنان سربازان
مجاهد را آماده مىساخت که سر از پا نمى شناختند و یک پارچه عشق و شور و هیجان مى شدند.
در هر حال این جمله از آیه اهمیت تبلیغ و تقویت هر چه بیشتر روحیه سربازان را به عنوان یک دستور اسلامى روشن مىسازد.
و به دنبال آن دستور دومى مى دهد، مى فرماید:
اگر از شما بیست نفر با استقامت باشند بر دویست نفر غلبه خواهند کرد و اگر از شما صد نفر باشند بر هزار نفر از کافران غلبه مى کند(إِنْ یَکُنْ مِنْکُمْ عِشْرُونَ صابِرُونَ یَغْلِبُوا مِائَتَیْنِ وَ إِنْ یَکُنْ مِنْکُمْ مِائَةٌ یَغْلِبُوا أَلْفاً مِنَ الَّذینَ کَفَرُوا).
گر چه تعبیر آیه به صورت اخبار از غلبه یک نفر بر ده نفر است، ولى به قرینه آیه بعد، که مى گوید: الآْنَ خَفَّفَ اللّهُ عَنْکُمْ...: هم اکنون خدا این تکلیف را بر شما تخفیف داد... روشن مى شود که منظور از آن تعیین وظیفه و برنامه و دستور است نه تنها یک خبر ساده.
و به این ترتیب، مسلمانان نباید منتظر این باشند که از نظر نفرات جنگى با دشمن در یک سطح مساوى قرار گیرند، بلکه حتى اگر عدد آنها یک دهم نفرات دشمن باشد باز وظیفه جهاد بر آنها فرض است.
سپس اشاره به علت این حکم کرده، مى فرماید:
این به خاطر آن است که دشمنان بى ایمان شما جمعیتى هستند که نمىفهمند(بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لا یَفْقَهُونَ).
این تعلیل در آغاز، عجیب و شگفت آور به نظر مى رسد که چه ارتباطى میان آگاهى و پیروزى یا عدم آگاهى و شکست وجود دارد؟
ولى در واقع رابطه میان این دو بسیار نزدیک و محکم است; چه این که مؤمنان، راه خود را به خوبى مىشناسند، هدف آفرینش و وجود خود را درک مىکنند، و از نتائج مثبتى که در این جهان و پاداش هاى فراوانى که در جهان دیگر در انتظار مجاهدان است باخبرند.
آنها مى دانند براى چه مىجنگند؟ براى که پیکار مىکنند و در راه چه هدف مقدسى فداکارى مىنمایند؟ و اگر در این راه قربانى و شهید شوند حسابشان با کیست؟ این مسیرِ روشن و این آگاهى، به آنان صبر و استقامت و پایمردى مى بخشد.
اما افراد بى ایمان و یا بت پرستان، درست نمىدانند براى چه مى جنگند؟ و براى چه کسى مبارزه مى کنند؟ و اگر در این راه کشته شدند، خون آنها را چه کسى جبران خواهد کرد؟
تنها روى یک عادت و تقلید کورکورانه و یا تعصب خشک و بى منطق به دنبال این مکتب افتاده اند و این تاریکى راه و نا آگاهى از هدف و ندانستن پایان کار و نتیجه مبارزه، اعصاب آنها را سست مىکند، و توان و استقامتشان را مى گیرد، و از آنها موجودى ضعیف مى سازد.
✍تهیه و تنظیم : استاد عاشوری
بسْم اللّٰه الرَّحْمٰن الرَّحیم
#تفسیر_قرآن_جلسه_۶۶
نام سوره: انفال
شماره آیه:《۶۶》
#آیه: لْآنَ خَفَّفَ اللَّهُ عَنكُمْ وَعَلِمَ أَنَّ فِيكُمْ ضَعْفًا ۚ فَإِن يَكُن مِّنكُم مِّائَةٌ صَابِرَةٌ يَغْلِبُوا مِائَتَيْنِ ۚ وَإِن يَكُن مِّنكُمْ أَلْفٌ يَغْلِبُوا أَلْفَيْنِ بِإِذْنِ اللَّهِ ۗ وَاللَّهُ مَعَ الصَّابِرِينَ
#ترجمه: هم اکنون خداوند به شما تخفیف داد،
و دانست که در شما نوعى ضعف است. بنابراین، هرگاه از شما یکصد نفر با استقامت باشند، بر دویست نفر پیروز مى شوند. و اگر یکهزار نفر باشند، به خواست
خدا بر دو هزار نفر غلبه خواهند کرد. و خدا با صابران است.
#تفسیر_آیه:
اما به دنبال دستور سنگین در آیه قبل، خداوند آن را چند درجه تخفیف مى دهد، مى فرماید:
هم اکنون خداوند به شما تخفیف داد و دانست که در شما ضعفى است (الآْنَ خَفَّفَ اللّهُ عَنْکُمْ وَ عَلِمَ أَنَّ فیکُمْ ضَعْفاً).
سپس مى فرماید:
در این حال، اگر از شما صد نفر با استقامت باشند، بر دویست نفر غلبه مىکنند و اگر هزار نفر باشند بر دو هزار نفر به فرمان خدا پیروز مى شوند(فَإِنْ یَکُنْ مِنْکُمْ مِائَةٌ صابِرَةٌ یَغْلِبُوا مِائَتَیْنِ وَ إِنْ یَکُنْ مِنْکُمْ أَلْفٌ یَغْلِبُوا أَلْفَیْنِ بِإِذْنِ اللّهِ).
ولى در هر حال فراموش نکنید که خداوند با صابران است(وَ اللّهُ مَعَ الصّابِرینَ).
✍تهیه و تنظیم : استاد عاشوری
#تفسیر_قرآن_جلسه_۶۷
نام سوره: انفال
شماره آیه:《۶۷》
#آیه: مَا كَانَ لِنَبِيٍّ أَن يَكُونَ لَهُ أَسْرَىٰ حَتَّىٰ يُثْخِنَ فِي الْأَرْضِ ۚ تُرِيدُونَ عَرَضَ الدُّنْيَا وَاللَّهُ يُرِيدُ الْآخِرَةَ ۗ وَاللَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ
#ترجمه: هیچ پیامبرى حق ندارد اسیرانى (ازدشمن) بگیرد تا زمانى که کاملاً بر آنها غلبه کند
شما متاع ناپایدار دنیا را مى خواهید. (و مایلید اسیران بیشترى بگیرید، تا با گرفتن فدیه آزاد کنید.) ولى خداوند، سراى دیگر را (براى شما) مى خواهد. و خداوند توانا و حکیم است.
#تفسیر_آیه:
اسیران جنگى
در آیات گذشته قسمت هاى مهمى از احکام جهاد و درگیرى با دشمنان بیان شد، در آیات مورد بحث با ذکر قسمتى از احکام اسراى جنگى این بحث تکمیل مى شود; زیرا جنگ ها معمولاً با مسأله گرفتن اسیر توأمند، و طرز رفتار با اسراى جنگى از نظر جنبه هاى انسانى و هم چنین هدف هاى جهاد، فوق العاده اهمیت دارد.
نخستین مطلب مهمى را که در این زمینه بیان مى کند، این است که مى فرماید: هیچ پیامبرى حق ندارد اسیران جنگى داشته باشد، تا به اندازه کافى جاى پاى خود را در زمین محکم کند، و ضربه هاى کارى و اطمینان بخش بر پیکر دشمن وارد سازد (ما کانَ لِنَبِیّ أَنْ یَکُونَ لَهُ أَسْرى حَتّى یُثْخِنَ فِی الأَرْضِ).
یُثْخِنَ از ماده اثخان و از ریشه ثِخَن (بر وزن شِکَن) در اصل، به معنى ضخامت، غلظت و سنگینى آمده است، سپس به همین مناسبت به پیروزى و غلبه آشکار و قوت و قدرت و شدت اطلاق شده است.
گروهى از مفسران حَتّى یُثْخِنَ فِی الأَرْضِ را به معنى مبالغه و شدت در کشتار دشمن گرفته، مى گویند:
معنى این جمله این است که: گرفتن اسیران جنگى باید بعد از کشتار فراوان دشمن باشد، ولى با توجه به کلمه فِی الأَرْضِ: در زمین و با توجه به ریشه این لغت، که به معنى شدت و غلظت است، روشن مى شود معنى اصلى جمله چنین نیست.
بلکه منظور اصلى، تفوق کامل بر دشمن و نشان دادن قوت، قدرت و محکم کردن سیطره خود بر منطقه است.
ولى از آنجا که گاهى در هم کوبیدن و کشتار دشمن، سبب تحکیم موقعیت مسلمانان مى شود، مى تواند یکى از مصادیق این جمله در شرایط خاصى، کشتار دشمن بوده باشد، نه مفهوم اصلى جمله!
به هر حال، آیه مورد بحث، مسلمانان را به یک نکته حساس جنگى توجه مى دهد، و آن این که:
هیچ گاه مسلمانان پیش از شکست کامل دشمن، نباید به فکر گرفتن اسیر باشند; زیرا چنان که از پاره اى از روایات استفاده مى شود، بعضى از مسلمانان تازه کار در میدان بدر سعى داشتند دشمن را تا ممکن است اسیر کنند; براى این که طبق معمول جنگ هاى آن روز، پس از خاتمه جنگ، مبلغ قابل ملاحظه اى به نام فِدْیَه یا فِداء مى گرفتند و اسیران را در مقابل آن آزاد مى کردند.
این کار ممکن است بعضى از مواقع کار خوبى محسوب شود، ولى قبل از اطمینان کامل از شکست دشمن ،کار خطرناکى است; زیرا مشغول شدن به گرفتن اسیران و بستن دستهاى آنها و انتقال آنان به یک محل مناسب در بسیارى از اوقات، جنگجویان را از اصل هدف جنگ باز مى دارد، و چه بسا به دشمن زخم خورده امکان مى دهد، حملات خود را تشدید و جنگجویان را در هم بکوبند.
همان گونه که در حادثه جنگ احد توجه به جمع آورى غنائم گروهى از مسلمانان را به خود مشغول ساخت، و دشمن از فرصت استفاده کرد و ضربه نهائى خود را بر آنها وارد کرد!
بنابراین، گرفتن اسیر، تنها در صورتى مجاز است که اطمینان کامل از پیروزى بر دشمن حاصل شود، در غیر این صورت باید با ضربات قاطع، کوبنده و پى در پى قدرت و نیروى دشمن مهاجم را از کار بیندازد.
اما به محض حصول اطمینان از این موضوع، هدف انسانى ایجاب مى کند دست از کشتن بردارند و به اسیر کردن قناعت کنند.
این دو نکته مهم نظامى و انسانى در آیه فوق در عبارت کوتاهى بیان شده است.
سپس آن گروه که بر خلاف این دستور رفتار کردند را مورد ملامت قرار داده، مى فرماید: شما تنها به فکر جنبه هاى مادى هستید و متاع ناپایدار دنیا را مى خواهید، در حالى که خداوند سراى جاویدان و سعادت همیشگى را براى شما مى خواهد (تُریدُونَ عَرَضَ الدُّنْیا وَ اللّهُ یُریدُ الآْخِرَةَ).
عَرَض به معنى امور ناپایدار است و از آنجا که سرمایه هاى مادى این جهان پایدار نمى مانند عَرَضَ الدُّنْیا به آنها گفته شده.
البته همان طور که گفتیم، توجه به جنبه هاى مادى اسیران جنگى و غفلت از اهداف نهائى، یعنى پیروزى بر دشمن، نه تنها به سعادت و پاداش اخروى لطمه مى زند، که از نظر زندگى این جهان، سربلندى، عزت و آرامش نیز زیان بخش است، و هرگز نباید به خاطر منافع آنى و زودگذر، منافع مستمر آینده را به خطر افکند!
و در پایان آیه مى فرماید: دستور فوق در واقع آمیخته اى از عزت و پیروزى و حکمت و تدبیر است، چون از ناحیه خداوند صادر شده و خداوند عزیز و حکیم است (وَ اللّهُ عَزیزٌ حَکیمٌ).
بسْم اللّٰه الرَّحْمٰن الرَّحیم
#تفسیر_قرآن_جلسه_۶۸
نام سوره: انفال
شماره آیه:《۶۸》
#آیه: لَّوْلَا كِتَابٌ مِّنَ اللَّهِ سَبَقَ لَمَسَّكُمْ فِيمَا أَخَذْتُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ
#ترجمه: اگر آنچه خداوند از قبل مقرر داشته، نبود (که بدون ابلاغ، هیچ امّتى را کیفر ندهد)، بخاطر چیزى [= اسیرانى ]که گرفتید، مجازات بزرگى به شما مى رسید.
#تفسیر_آیه:
در آیه بعد، بار دیگر به ملامت و توبیخ کسانى که براى تأمین منافع زود گذر مادى، مصالح مهم اجتماعى را به خطر افکندند، پرداخته، مى فرماید: اگر فرمان سابق خدا نبود، عذاب و کیفر بزرگى به خاطر اسیرانى که گرفتید به شما مى رسید (لَوْ لا کِتابٌ مِنَ اللّهِ سَبَقَ لَمَسَّکُمْ فیما أَخَذْتُمْ عَذابٌ عَظیمٌ).
درباره جمله لَوْ لا کِتابٌ مِنَ اللّهِ سَبَقَ مفسران، احتمالات گوناگونى داده اند، ولى آنچه مناسب تر با تفسیر مجموع آیه است، این است که:
اگر نه این بود که خداوند از پیش مقرر داشته، تا حکمى را به وسیله پیامبرش براى بندگان بیان نکرده، آنها را مجازات نکند، شما را به خاطر این که به دنبال گرفتن اسیران به منظور جلب منافع مادى رفتید و موقعیت ارتش اسلام و پیروزى نهائى آن را به خطر افکندید، سخت کیفر مى داد، ولى همان گونه که در آیات دیگر قرآن تصریح شده، سنت پروردگار این است که نخست احکام را تبیین مى کند سپس متخلفین را کیفر مى دهد مانند: وَ ما کُنّا مُعَذِّبِیْنَ حَتّى نَبْعَثَ رَسُولاً
✍تهیه و تنظیم : استادعاشوری
بسْم اللّٰه الرَّحْمٰن الرَّحیم
#تفسیر_قرآن_جلسه_۶۹
نام سوره: انفال
شماره آیه:《۶۹》
#آیه: فَكُلُوا مِمَّا غَنِمْتُمْ حَلَالًا طَيِّبًا ۚ وَاتَّقُوا اللَّهَ ۚ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ
#ترجمه،: از آنچه به غنیمت گرفته اید، حلال و پاکیزه بخورید. و از (مخالفت فرمان) خدا بپرهیزید. خداوند آمرزنده و مهربان است.
#تفسیر_آیه:
به هر حال، آیه فوق به مسلمانان اجازه مى دهد از این غنیمت جنگى (یعنى مبلغى را که در برابر آزادى اسیران مى گرفتند) استفاده کنند.
مى فرماید: از آنچه به غنیمت گرفته اید، حلال و پاکیزه بخورید و بهره گیرید (فَکُلُوا مِمّا غَنِمْتُمْ حَلالاً طَیِّباً).
این جمله ممکن است معنى وسیعى داشته باشد، و علاوه بر موضوع فِداء سایر غنائم را نیز شامل شود.
سپس به آنها دستور مى دهد: تقوا را پیشه کنید و از مخالفت فرمان خدا بپرهیزید (وَ اتَّقُوا اللّهَ).
اشاره به این که مباح بودن این گونه غنائم نباید سبب شود، هدف مجاهدین در میدان جهاد جمع غنیمت و یا گرفتن اسیر به خاطر فِداء باشد. و اگر در گذشته چنین نیات زشتى در دل داشتند، بیرون کنند، و نسبت به گذشته وعده عفو و آمرزش مى دهد، مى فرماید: خداوند غفور و رحیم است (إِنَّ اللّهَ غَفُورٌ رَحیمٌ).
✍تهیه و تنظیم :استاد عاشوری
بسْم اللّٰه الرَّحْمٰن الرَّحیم
#تفسیر_قرآن_جلسه_۷۰
نام سوره: انفال
شماره آیه:《۷۰》
#آیه: يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُل لِّمَن فِي أَيْدِيكُم مِّنَ الْأَسْرَىٰ إِن يَعْلَمِ اللَّهُ فِي قُلُوبِكُمْ خَيْرًا يُؤْتِكُمْ خَيْرًا مِّمَّا أُخِذَ مِنكُمْ وَيَغْفِرْ لَكُمْ ۗ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ
#ترجمه: اى پیامبر! به کسانى که در دست شما اسیرند بگو: «اگر خداوند، خیرى در دلهاى شما ببیند، (و نیّات پاکى داشته باشید،) بهتر از آنچه از شما گرفته شده به شما می دهد و شما را می بخشد. و خداوند آمرزنده و مهربان است.»
و شما را مى بخشد. و خداوند.
#تفسیر_آیه:
مسأله مهم دیگرى که در مورد اسیران جنگى وجود دارد موضوع اصلاح، تربیت و هدایت آنها است، این موضوع در مکتب هاى مادى ممکن است مطرح نباشد، ولى در جهادى که براى آزادى و اصلاح انسان ها و تعمیم حق و عدالت صورت مى گیرد، حتماً مطرح است.
لذا در چهارمین آیه مورد بحث به پیامبر(صلى الله علیه وآله) دستور مى دهد که اسیران را با بیان دلگرم کننده اى به سوى ایمان و اصلاح روش خود دعوت و تشویق کند.
مى فرماید: اى پیامبر! به اسیرانى که در دست شما هستند بگو: اگر خداوند در دل هاى شما خیر و نیکى بداند بهتر از آنچه از شما گرفته شده، به شما مى بخشد (یا أَیُّهَا النَّبِیُّ قُلْ لِمَنْ فی أَیْدیکُمْ مِنَ الأَسْرى إِنْ یَعْلَمِ اللّهُ فی قُلُوبِکُمْ خَیْراً یُؤْتِکُمْ خَیْراً مِمّا أُخِذَ مِنْکُمْ).
منظور از کلمه خَیْراً در جمله إِنْ یَعْلَمِ اللّهُ فی قُلُوبِکُمْ خَیْراً همان ایمان و پذیرش اسلام است و منظور از خَیْراً در جمله بعد، پاداش هاى مادى و معنوى است که در سایه اسلام و ایمان عاید آنها مى شود، و به مراتب بالاتر از مبلغى است که به عنوان فِداء پرداخته اند.
علاوه بر این پاداش ها، لطف دیگرى نیز درباره شما کرده و گناهانى را که در سابق و قبل از پذیرش اسلام مرتکب شدید، مى بخشد، و خداوند آمرزنده و مهربان است (وَ یَغْفِرْ لَکُمْ وَ اللّهُ غَفُورٌ رَحیمٌ).
✍تهیه و تنظیم : استاد عاشوری
بسْم اللّٰه الرَّحْمٰن الرَّحیم
#تفسیر_قرآن_جلسه_۷۱
نام سوره: انفال
شماره آیه:《۷۱》
#آیه: وَ إِن يُرِيدُوا خِيَانَتَكَ فَقَدْ خَانُوا اللَّهَ مِن قَبْلُ فَأَمْكَنَ مِنْهُمْ ۗ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ
#ترجمه: امّا اگر بخواهند به تو خیانت کنند، (تازگى ندارد) آنها پیش از این (نیز) به خدا خیانت کردند. و خداوند
(شما را) بر آنها پیروز کرد. خداوند دانا و حکیم است.
#تفسیر_آیه:
و از آنجا که ممکن بود بعضى از اسیران از این برنامه سوء استفاده کنند و با اظهار اسلام به قصد خیانت و انتقامجوئى در صفوف مسلمانان در آیند، در این آیه، هم به آنها اخطار مى کند، و هم به مسلمانان هشدار مى دهد، مىفرماید:
و اگر بخواهند به تو خیانت کنند چیز تازه اى نیست، آنها پیش از این هم به خدا خیانت کردند (وَ إِنْ یُریدُوا خِیانَتَکَ فَقَدْ خانُوا اللّهَ مِنْ قَبْلُ).
چه خیانتى از این بالاتر که نداى فطرت را نشنیده گرفته و حکم عقل را پشت سر انداختند، و براى خدا شریک و شبیه قائل شدند، و آئین خرافى بت پرستى را جانشین توحید ساختند.
ولى اینها نباید فراموش کنند که:
خداوند تو و یارانت را بر آنها پیروز کرد. (فَأَمْکَنَ مِنْهُمْ).
در آینده نیز اگر راه خیانت را بپویند به پیروزى نخواهند رسید، باز هم گرفتار شکست خواهند شد.
خداوند از نیات آنها آگاه است و دستوراتى را که درباره اسیران داده است بر طبق حکمت مى باشد، زیرا
خداوند علیم و حکیم است(وَ اللّهُ عَلیمٌ حَکیمٌ).
در تفسیرهاى شیعه و اهل سنت، در ذیل این آیه و آیه قبل، نقل شده که:
گروهى از انصار از پیامبر(صلى الله علیه وآله) اجازه خواستند از عباس عموى پیامبر(صلى الله علیه وآله) که در میان اسیران بدر بود ـ به احترام آن حضرت ـ فدیه گرفته نشود، ولى پیامبر(صلى الله علیه وآله)فرمود:
وَ اللّهِ لا تَذَرُونَ مِنْهُ دِرْهَماً: به خدا سوگند، حتى از یک درهم آن نیز صرف نظر نکنید. (اگر گرفتن فداء قانون خدا است باید درباره همه ـ حتى عموى من ـ اجرا شود، و فرقى میان او و سایرین نباشد).
پیامبر(صلى الله علیه وآله) به عباس فرمود:
از طرف خودت و فرزند برادرت (عقیل بن أبى طالب) باید فداء دهى.
عباس (که علاقه خاصى به مال داشت) گفت: اى محمّد! مى خواهى مرا چنان فقیر کنى که دست پیش روى طایفه قریش دراز کنم؟!
پیامبر(صلى الله علیه وآله) فرمود:
از همان ذخیره اى که نزد همسرت ام الفضل گذاردى و گفتى: اگر من در میدان جنگ کشته شدم، این مال را مخارج خود و فرزندانت قرار ده، فدیه را بپرداز!
عباس از این موضوع سخت در تعجب فرو رفت.
گفت: چه کسى این خبر را به تو داده؟(در حالى که کاملاً محرمانه بوده است).
پیامبر(صلى الله علیه وآله) فرمود:
جبرئیل از طرف خداوند.
عباس گفت: سوگند به کسى که محمّد (صلى الله علیه وآله) به آن سوگند یاد مى کند، هیچ کس جز من و همسرم از این راز آگاهى نداشت، سپس گفت: أَشْهَدُ أَنَّک رَسُولُ اللّهِ و مسلمان شد.
همه اسیران بدر ، پس از آزادى به مکّه باز گشتند، جز عباس ، عقیل و نَوفل که قبول اسلام کردند، در مدینه ماندند، و آیات فوق اشاره به وضع آنها مى کند.
در مورد اسلام آوردن عباس در بعضى از تواریخ چنین آمده که: پس از قبول اسلام به مکّه بازگشته، پیامبر(صلى الله علیه وآله) را به وسیله نامه از توطئه هاى مشرکان آگاه مىساخت سپس قبل از سال هشتم هجرت (سال فتح مکّه ) به مدینه هجرت نمود.
در کتاب قرب الاسناد از امام باقر(علیه السلام) از پدرش امام سجاد(علیه السلام) چنین نقل شده:
روزى اموال قابل ملاحظه اى نزد پیامبر(صلى الله علیه وآله) آوردند، پیامبر(صلى الله علیه وآله) رو به عباس کرده، فرمود:
عبایت را بگشا، و قسمتى از این مال را برگیر.
عباس چنین کرد، سپس پیغمبر(صلى الله علیه وآله) فرمود:
این از همان است که خداوند فرموده، و آیه یا أَیُّهَا النَّبِیُّ قُلْ لِمَنْ فی أَیْدیکُمْ... را تلاوت کرد.
اشاره به این که وعده خدا راجع به جبران اموالى که از شما گرفته شده هم اکنون عملى شد.
و از این حدیث معلوم مى شود پیامبر(صلى الله علیه وآله) در صدد بود اسیرانى را که اسلام آوردند به نحو احسن تشویق و اموالى را که پرداخته اند به طرز بهترى جبران کند.
✍تهیه و تنظیم : استاد عاشوری
بسْم اللّٰه الرَّحْمٰن الرَّحیم
#تفسیر_قرآن_جلسه_۷۲
نام سوره: انفال
شماره آیه:《۷۲》
#آیه: إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ هَاجَرُوا وَ جَاهَدُوا بِأَمْوَالِهِمْ وَ أَنفُسِهِمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَالَّذِينَ آوَوا وَّ نَصَرُوا أُولَٰئِكَ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ ۚ وَالَّذِينَ آمَنُوا وَ لَمْ يُهَاجِرُوا مَا لَكُم مِّن وَلَايَتِهِم مِّن شَيْءٍ حَتَّىٰ يُهَاجِرُوا ۚ وَ إِنِ اسْتَنصَرُوكُمْ فِي الدِّينِ فَعَلَيْكُمُ النَّصْرُ إِلَّا عَلَىٰ قَوْمٍ بَيْنَكُمْ وَ بَيْنَهُم مِّيثَاقٌ ۗ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ
#ترجمه: کسانى که ایمان آوردند و هجرت نمودند و با مال و جان خود در راه خدا جهاد کردند، و کسانى که (به مؤمنان مهاجر) پناه دادند و یارى نمودند، آنها پشتیبان یکدیگرند. و آنها که ایمان آوردند و مهاجرت نکردند، هیچ گونه ولایتى [= تعهّدى ] در برابر آنها ندارید تا هجرت کنند. و (تنها) اگر در (حفظ) دین (خود) از شما یارى طلبند، بر شماست که آنها را یارى کنید، جز بر ضدّ گروهى که میان شما و آنها، پیمان (ترک مخاصمه) است.
و
خداوند به آنچه انجام مى دهید، بیناست.
#تفسیر_آیه:
چهار گروه مختلف
این آیه و آیات بعد، که آخرین فصل سوره انفال است، بحثى را درباره مهاجرین ، انصار و گروه هاى دیگر مسلمین و ارزش وجودى هر یک از آنان، مطرح کرده و بحث هاى گذشته پیرامون جهاد و مجاهدان را بدین وسیله تکمیل مى کند.
به تعبیر دیگر: در این آیات، نظام جامعه اسلامى از نظر پیوندهاى مختلف بیان شده است; زیرا برنامه جنگ و صلح مانند سایر برنامه هاى عمومى بدون در نظر گرفتن یک پیوند صحیح اجتماعى ممکن نیست.
در این آیات سخن از پنج گروه، که چهار گروه آن از مسلمانان و یک گروه از غیر مسلمانانند به میان آمده است. آن چهار گروه عبارتند از:
1⃣مهاجران نخستین
2⃣انصار و یاران مدینه
3⃣آنها که ایمان آوردند ولى مهاجرت نکردند.
4⃣آنها که بعداً ایمان آوردند و به مهاجران پیوستند.
در این آیه مورد، مى فرماید:
کسانى که ایمان آوردند و مهاجرت کردند و با اموال و جان هاى خود در راه خدا جهاد نمودند و کسانى که پناه دادند و یارى کردند، اولیاء، هم پیمان و مدافعان یکدیگرند(إِنَّ الَّذینَ آمَنُوا وَ هاجَرُوا وَ جاهَدُوا بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ فی سَبیلِ اللّهِ وَ الَّذینَ آوَوْا وَ نَصَرُوا أُولئِکَ بَعْضُهُمْ أَوْلِیاءُ بَعْض).
در این قسمت از آیه، اشاره به دو گروه اول و دوم شده است، یعنى:
1⃣مؤمنانى که در مکّه ایمان آورده بودند و پس از آن به مدینه هجرت کردند.
2⃣مؤمنانى که در مدینه به پیامبر ایمان آوردند و به یارى و حمایت او و مهاجران برخاستند.
آنها را اولیاء، حامیان و متعهدان در برابر یکدیگر معرفى مى کند.
جالب توجه این که براى گروه نخست، چهار صفت بیان کرده:
1⃣ایمان
2⃣هجرت
3⃣جهاد مالى و اقتصادى (از طریق صرف نظر کردن از اموال خود در مکّه و یا صرف کردن از اموال خویش در غزوه بدر و مانند آن)
4⃣جهاد با خون و جان خویش در راه خدا.
و در مورد انصار دو صفت ذکر شده:
1⃣نخست ایواء (پناه دادن)
2⃣دوم نصرت (یارى کردن).
و با ذکر جمله بَعْضُهُمْ أَوْلِیاءُ بَعْض همه را در برابر یکدیگر متعهد و مسئول مى داند.
در حقیقت این دو گروه، در بافت جامعه اسلامى یکى به منزله تار و دیگرى به منزله پود بود و هیچ کدام از دیگرى بى نیاز نبود.
بسْم اللّٰه الرَّحْمٰن الرَّحیم
#تفسیر_قرآن_جلسه_۷۳
نام سوره: انفال
شماره آیه:《۷۳》
#آیه: وَالَّذِينَ كَفَرُوا بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ ۚ إِلَّا تَفْعَلُوهُ تَكُن فِتْنَةٌ فِي الْأَرْضِ وَ فَسَادٌ كَبِيرٌ
#ترجمه: کسانى که کافر شدند، اولیا و پشتیبان یکدیگرند. اگر این (دستور) را انجام ندهید، فتنه و فساد عظیمى در زمین روى مى دهد.
#تفسیر_آیه
در این آیه به نقطه مقابل جامعه اسلامى، یعنى جامعه کفر و دشمنان اسلام اشاره کرده، مى فرماید:
آنها که کافر شدند بعضى اولیاى بعضى دیگرند(وَ الَّذینَ کَفَرُوا بَعْضُهُمْ أَوْلِیاءُ بَعْض).
یعنى، پیوند آنها تنها با خودشان است، و شما حق ندارید با آنها پیوندى داشته باشید، و از آنها حمایت کنید و یا آنها را به حمایت خود دعوت نمائید، نه به آنها پناه دهید و نه از آنها پناه بخواهید.
به طور خلاصه، نه آنها در تار و پود جامعه اسلامى داخل باشند، و نه شما در تار و پود جامعه آنها.
سپس به مسلمانان هشدار مى دهد:
اگر این دستور مهم اسلامى را انجام ندهید (و آن را نادیده بگیرید) فتنه و فساد عظیمى در زمین و در محیط جامعه شما به وجود خواهد آمد (إِلاّ تَفْعَلُوهُ تَکُنْ فِتْنَةٌ فِی الأَرْضِ وَ فَسادٌ کَبیرٌ).
چه فتنه و فسادى از این بالاتر که خطوط پیروزى شما محو مى گردد و دسائس دشمنان در جامعه شما کارگر مى شود، و نقشه هاى شوم آنها در راه برانداختن آئین حق و عدالت از نو جان مى گیرد.
✍تهیه و تنظیم : استاد عاشوری
بسْم اللّٰه الرَّحْمٰن الرَّحیم
#تفسیر_قرآن_جلسه_۷۴
نام سوره: انفال
شماره آیه:《۷۴》
#آیه: وَالَّذِينَ آمَنُوا وَهَاجَرُوا وَ جَاهَدُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَالَّذِينَ آوَوا وَّ نَصَرُوا أُولَٰئِكَ هُمُ الْمُؤْمِنُونَ حَقًّا ۚ لَّهُم مَّغْفِرَةٌ وَ رِزْقٌ كَرِيمٌ
#ترجمه: و کسانى که ایمان آوردند و هجرت نمودند و در راه خدا جهاد کردند، و کسانى که (به آنها) پناه دادند و یارى نمودند، آنان مؤمنان حقیقى اند
برای آنها.آمرزش (و رحمت خدا) و روزىِ با ارزشى است.
#تفسیر_آیه:
در سومین آیه مورد بحث، بار دیگر روى اهمیت مقام مهاجران، انصار، موقعیت، تأثیر و نفوذ آنها در پیشبرد اهداف جامعه اسلامى تکیه کرده و از آنها به این گونه تقدیر مى کند:
آنها که ایمان آوردند و هجرت کردند و در راه خدا جهاد نمودند و آنها که پناه دادند و یارى کردند، مؤمنان حقیقى و راستین هستند (وَ الَّذینَ آمَنُوا وَ هاجَرُوا وَ جاهَدُوا فی سَبیلِ اللّهِ وَ الَّذینَ آوَوْا وَ نَصَرُوا أُولئِکَ هُمُ الْمُؤْمِنُونَ حَقّاً).
زیرا در روزهاى سخت و دشوار و ایام غربت و تنهائى اسلام، هر یک به نوعى به یارى آئین خدا و پیامبر(صلى الله علیه وآله) شتافتند.
آنها به خاطر این فداکارى هاى بزرگ، آمرزش و روزى شایسته اى خواهند داشت (لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَ رِزْقٌ کَریمٌ).
هم در پیشگاه خدا و جهان دیگر از مواهب بزرگى برخوردارند و هم بهره اى شایسته از عظمت، سربلندى، پیروزى، امنیت و آرامش در این جهان خواهند داشت.
✍تهیه و تنظیم : استاد عاشوری
بسْم اللّٰه الرَّحْمٰن الرَّحیم
#تفسیر_قرآن_جلسه_۷۵
نام سوره: انفال
شماره آیه:《۷۵》
#آیه: وَالَّذِينَ آمَنُوا مِن بَعْدُ وَ هَاجَرُوا وَ جَاهَدُوا مَعَكُمْ فَأُولَٰئِكَ مِنكُمْ ۚ وَ أُولُو الْأَرْحَامِ بَعْضُهُمْ أَوْلَىٰ بِبَعْضٍ فِي كِتَابِ اللَّهِ ۗ إِنَّ اللَّهَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ
#ترجمه: و کسانى که بعداً ایمان آوردند و هجرت کردند و همراه شما جهاد نمودند، . و خویشاوندان نسبت
به یکدیگر، در احکامى که خدا مقرّر داشته، (از دیگران) سزاوارترند. خداوند به هر چیزى داناست.
#تفسیر_آیه
در آخرین آیه، به چهارمین گروه مسلمانان، یعنى مهاجران بعدى اشاره کرده، مى فرماید: آنها که بعد از این ایمان بیاورند و هجرت کنند و با شما در جهاد شرکت جویند، آنها نیز از شمایند (وَ الَّذینَ آمَنُوا مِنْ بَعْدُ وَ هاجَرُوا وَ جاهَدُوا مَعَکُمْ فَأُولئِکَ مِنْکُمْ).
یعنى، جامعه اسلامى یک جامعه مدار بسته و انحصارى نیست، بلکه درهایش به سوى همه مؤمنان، مهاجران و مجاهدان آینده نیز گشوده است، هر چند مهاجران نخستین مقام و منزله خاصى دارند.
ولى این برترى به آن معنى نیست که مؤمنان و مهاجران آینده که در زمان نفوذ و پیشرفت اسلام به آن گرویدند و به سوى آن آمدند، جزء بافت جامعه اسلامى نباشند.
و در پایان آیه اشاره به ولایت و اولویت خویشاوندان نسبت به یکدیگر کرده، مى فرماید: خویشاوندان (نیز) نسبت به یکدیگر و در احکامى که خداوند بر بندگانش مقرر داشته، اولویت دارند (وَ أُولُوا الأَرْحامِ بَعْضُهُمْ أَوْلى بِبَعْض فی کِتابِ اللّهِ).
در حقیقت در آیات گذشته، سخن از ولایت و اولویت عمومى مسلمانان نسبت به یکدیگر بود، و در این آیه تأکید مى کند که این ولایت و اولویت در مورد خویشاوندان به صورت قوى تر و جامع ترى است; زیرا خویشاوندان مسلمان علاوه بر ولایت ایمان و هجرت، ولایت خویشاوندى نیز دارند.
به همین جهت آنها از یکدیگر ارث مى برند، در حالى که غیر خویشاوندان از یکدیگر ارث نمى برند.
بنابراین، آیه اخیر، تنها حکم ارث را بیان نمى کند، بلکه معنى وسیعى دارد که ارث هم جزء آن است، و اگر مشاهده مى کنیم که در احکام ارث در روایات اسلامى و در تمام کتب فقهى به این آیه و آیه مشابه آن در سوره احزاب استدلال شده، دلیل بر این نیست که منحصر به مسأله ارث باشد، بلکه مى تواند روشنگر یک قانون کلى که ارث هم بخشى از آن است، بوده باشد.
از این جهت مى بینیم در مسأله جانشینى پیامبر(صلى الله علیه وآله) که در مفهوم ارث مالى داخل نیست.
در بعضى از روایات اسلامى به این آیه استدلال شده است و نیز در مسأله غسل میت، و مانند آن به همین آیه براى اولویت خویشاوندان استدلال کرده اند.
با توجه به آنچه در بالا گفته شد، روشن مى شود: اصرار جمعى از مفسران بر این که آیه اخیر منحصراً مسأله ارث را بیان مى کند، بى دلیل است، و اگر بخواهیم چنین تفسیرى را انتخاب کنیم، تنها راهش این است که آن را به صورت یک استثناء از ولایت مطلقه اى که در آیات گذشته براى عموم مهاجران و انصار بیان شده است، بدانیم، و بگوئیم آیه اخیر مى گوید: ولایت عمومى مسلمانان نسبت به یکدیگر، شامل ارث نمى شود.
و اما احتمال این که آیات گذشته شامل ارث هم بشود، و سپس آیه اخیر این حکم را نسخ کرده باشد، بسیار بعید به نظر مى رسد; زیرا ارتباط مفهومى و پیوستگى این آیات با یکدیگر، از نظر معنوى، و حتى شباهت لفظى، نشان مى دهد که: همه با هم نازل شده است، و از این رو نمى تواند ناسخ و منسوخ بوده باشد.
به هر حال، مناسب ترین تفسیر با مفهوم آیات، همان است که در آغاز گفتیم.
و در آخرین جمله این آیه که آخرین جمله سوره انفال است، مى فرماید: خداوند به هر چیزى دانا است (إِنَّ اللّهَ بِکُلِّ شَیْء عَلیمٌ).
تمام احکامى را که در زمینه انفال ، غنائم جنگى ، نظام جهاد ، صلح و احکام اسیران جنگى و مسائل مربوط به هجرت و مانند آن در این سوره نازل کرده است، همه را روى حساب و برنامه دقیقى بیان نموده که با روح جامعه انسانى و عواطف بشرى و مصالح همه جانبه آنها کاملاً منطبق است.
✍تهیه و تنظیم : استاد عاشوری
پایان