#حدیث_روز
💎قال الامام على عليهالسلام:
💫إنْ قارَفْتَ سَيّئةً فعَجِّلْ مَحْوَها بالتَّوبةِ
🌺هرگاه گناهى مرتكب شدى، به محو آن با توبه بشتاب.
📚 تحف العقول، صفحه81
┄┅═✧❁•🍃🌹🍃•❁✧═┅┄
https://chat.whatsapp.com/FmMF5Kwa2NjC3gJ1bWOkAB
کانال تربیتی _فرهنگی مدرسه مشکات
✳️ اشرفالسادات منتظری، مادر شهید محمد منتظری با ما به گفتوگو بنشیند.
🌱خانم منتظری که در محافل رسانهای قم، بانوی شناختهشدهای است و منزلش در این شهر مقدس به محل جمعآوری جهیزیه و سیسمونی مستضعفان تبدیل شده، قصه جالبی دارد که مبنای تمام کمکهای او به مردم به ویژه خانوادههای محروم است.
🌱 بد نیست بدانید که او با حمایت جمعی از مومنین در ایران، حدود 600 خانوار را تحت پوشش دارد و روزانه دهها نفر برای گرفتن تربت سیدالشهدا علیهالسلام به خانهاش مراجعه میکنند.
🌱همه این قصه از فرزند نوجوان او شروع میشود؛ شهید محمد معماریان که در 12 سالگی به بسیج پیوست، در 13 سالگی به جبهههای نبرد اعزام شد، در 16 سالگی به شهادت رسید و سه سال بعد، مادرش را شفا داد و ماجرایی عجیب آفرید.
#گریه_سحرگاه
🌱مادر شهید محمد معماریان میگوید: «محمد، 8 سال داشت.
❇️یک روز صبح از خواب بیدار شده بود و گریه میکرد.
🌱تعجب کردم، فکر کردم خواب بدی دیده یا جایی از بدنش درد میکند.
کنارش رفتم و نوازشش کردم. گفتم: چرا گریه میکنی؟ گفت: هوا روشن شده و من نمازم را نخواندهام.
🌱 انگار خواب مرگ رفتهام که نمازم قضا شد. در حالی که محمد فقط 8 سال داشت، اما نمازش هیچ وقت قضا نمیشد.»
#اسمش_را_در_بسیج_نمینوشتند
🌱خانم منتظری ادامه میدهد: «خودم مدتها سابقه مسئولیت در بسیج را داشتم و پایگاه حضرت زهرا سلامالله علیها در قم را مدیریت میکردم.
🌱ولی اسم محمد را در بسج نمینوشتند و میگفتند سناش کم است.
🌱خودم دستش را گرفتم و به پایگاه بسیج رفتم. گفتم: حالا یک بچهای هم میخواهد پناهنده اسلام شود، شما نگذارید.
#خطشکن_کربلای_4
🌱مادر شهید نوجوان قمی میگوید: «محمد در جریان دفاع مقدس، 5 روز در محاصره دشمن قرار گرفت و در باتلاقهای نمک جزیره «فاو» گیر کرد. وقتی نجات پیدا کرد، بعد از سه ماه حضور در جبهه به خانه آمد
#وصیتهای_سحرگاهان
🌱خانم منتظری با نقل خاطرات آن شب
میگوید: «محمد گفت که من دیگر از جبهه برنمیگردم و این آخرین دیدار ماست.
🌱به احتمال زیاد جنازه من برنمیگردد و ممکن است اگر برگشت، سر نداشته باشم.
🌱فقط دعا کن که از امام حسین علیهالسلام جلو نیفتم.
اگر شهید شدم و راضی بودی، آن کفنی را که از مکه برای خودت آوردهای و با آب زمزم شستوشویش دادهای، به تنم بپوشان و شال سبزی را که از سوریه آوردهای به گردنم بیاویز.
🌱گریه نکن و اگر گریه کردی جلوی چشم دیگران نباشد.
در تنهایی هر چه خواستی گریه کن.»
قرص و محکم، تمام حرفهایش را شنیدم. صبح شده بود. نماز خواندیم و رفتیم دنبال کار و بارمان.»
#برو بچه جان
┄┅═✧❁•🍃🌹🍃•❁✧═┅┄
https://eitaa.com/joinchat/2793078919C0153fceadc
کانال تربیتی - فرهنگی مدرسه مشکات
#خودم_پسرم_را_به_خاک_سپردم
🥀این مادر شهید، خاطرات تکاندهندهای از روز دفن محمد دارد.
🥀میگوید: «وقتی جنازه را آوردند، سه روز در نهر خیّن در شلمچه مانده بود. سه روز هم در معراجالشهدا نگه داشته بودند تا پدرش از جبهه برگردد.
🥀یک روز هم طول کشید تا کارهای تشییع و تدفینش انجام شود.
🥀یعنی جمعاً 7 روز از شهادتش میگذشت.
کاسه سر محمد خالی بود و فقط صورت داشت.
توی کاسه خالی سرش، پر بود از پنبه که دندانها و زبانش لابهلای پنبهها بود.
جنازه را خودم توی قبر گذاشتم و خودم تلقینش را خواندم.
وقتی دستم را از زیر سرش برداشتم، خون تازه دستم را رنگین کرد.
🥀دستم را نشان جمعیت دادم و گفتم: ببینید بعد از هفت روز خون تازه از سر محمدم جاری است. اما گریه نکردم.
🌱محکم و استوار همه کارهایش را انجام دادم و آمدم بیرون.
🌱بعد هم که دفن شد، روی قبر ایستادم و با استعانت از عمهام حضرت زینب سلامالله علیها، سخنرانی کردم.
🌱به این امید که در ساعات آخر عمر ما خانم از ما راضی باشد.»
جالب اینجاست که خودش قبل از اعزام آخر به دامادمان گفته بود که این قبر من است و دقیقا در همان نقطه به خاک سپرده شد
#ماجرای_شفا
🌺دو سال و نیم بعد از شهادت محمد در سال 68 (تقریباً 28 سال قبل) حاج خانم از ناحیه پا دچار آسیبدیدگی میشود.
🌱خودش مایل نیست پایش را برای معالجه به دست پزشکان بسپارد.
🌱میگوید که اولین کار آنها برداشتن چادر از سر مریض است.
🌱راضی نمیشود. پیش شکستهبندهای محلی و تجربی میرود، اما باز هم نتیجه نمیگیرد و همچنان درد میکشد.
🌱خودش این ماجرا را اینگونه توضیح میدهد: «از اول محرم که دچار شکستگی پا شده بودم، به مسجد المهدی هم رفت و آمد میکردم، اما نمیتوانستم کار کنم.
🌱 برنجها و سبزیهای ناهار روز عاشورا مانده بود و متولی هیات میگفت: اینجا کار زیاد است، اما کارکن کم داریم. مشغول کار شدم و زنها را جمع کردم.
بالاخره برنجها و سبزیها را پاک کردیم و آماده عاشورا شدیم.»
خانم منتظری از صبح عاشورای سال 68 میگوید و یک رویای صادقه که سروصدای عجیبی در قم به پا کرد: «من بعد از 10 روز درد و ناراحتی، خوابیده بودم. در عالم رویا، دیدم دسته عزاداری جوانهای محل به مسجد نزدیک میشود. پیشاپیش دسته، سعید آلطه داشت سینه میزد.
🌱یک دفعه یادم افتاد که سعید، شهید شده است.
🌱 بعد، خوب دقت کردم. دیدم تمام بچههای دسته عزاداری، شهدای محله هستند. محمد من هم در میانشان بود.
🌱آنها سینهزنان وارد مسجد شدند. من با زنهای محل یک گوشه ایستاده بودم.
🌱 محمد، دسته دوستانش را دور زد و آمد پیش من.
🌱دست انداخت گردن من و مرا بوسید. بهش گفتم: چقدر بزرگ شدی؟ گفت: اینجا همه ما بزرگ شدیم. یکی از بچههای محل به نام شهید آزادیان هم آمد پیش ما و گفت: خدا بد نده حاج خانوم! محمد با تعجب گفت: مادر من چیزیش نیست.
بعد، شال سبزی را که در دست داشت، از صورتم تا پا کشید و بست دور مچ پایی که آسیب دیده بود.»
🌱این رویای صادقه به عالم واقع هم سرایت میکند و یک اتفاق عجیب و غریب رقم میخورد: «از خواب بیدار شدم و با تعجب دیدم که همه باندهایی که به پایم بسته بودم، کنار افتادهاند و همان شال سبزی که محمد در عالم خواب به پایم بسته بود، همچنان روی پای من است.
🌱پایم درد نمیکرد و از آن درد خلاص شده بودم.»
❇️#خانهای_برای_کار_خیر
🌱حالا بعد از این همه سال، همان شال سبز در منزل خانم اشرفالسادات منتظری قرار دارد و مردم با اطلاع از ماجرای شهیدی که مادرش را شفا داد، به آن مراجعه میکنند.
🌱به جز اینها منزل شهید محمد معتمدی در محله بلوار امین قم، محل کارهای خیری است که زوجهای جوان و خانوادههای کمبرخوردار و محروم از آن منتفع میشوند.
🌱این مادر شهید، با حمایت خیرین مختلف، 600 خانوار را زیر پوشش دارد.
/ پایگاه اطلاعرسانی حج
┄┅═✧❁•🍃🌹🍃•❁✧═┅┄
https://chat.whatsapp.com/FmMF5Kwa2NjC3gJ1bWOkAB
کانال تربیتی _فرهنگی مدرسه مشکات
📚📚📚📚📚
*رونمایی از نسخه جدید پایگاه کتابخانه دیجیتال نور در قم*
نسخه جدید پایگاه کتابخانه دیجیتال نور با محتوای بیش از ۷۰ هزار جلد کتاب ، در موضوعات علوم اسلامی و انسانی امروز در قم رونمایی شد.
به گزارش خبرگزاری صدا و سیمای مرکز قم در نسخه جدید پایگاه کتابخانه دیجیتال نور ، بیش از هفتاد هزار جلد کتاب به صورت تصویری و متنی در موضوعات علوم اسلامی و انسانی با امکان جستجوی پیشرفته ارائه شده است.
حجت الاسلام طباطبایی ، مدیر گروه کتابخانههای دیجیتال مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی، گفت: اولین نسخه کتابخانه دیجیتال نور چهارده سال قبل ایجاد شد که تنها در آن چهار هزار عنوان کتاب گردآوری شده بود.
وی افزود: احادیث کتب دینی، فهرست آیات و روایات و منابع قرآنی در نسخه جدید بهروزرسانی شده است که محققان، طلاب و پژوهشگران علوم اسلامی میتوانند از آن استفاده کنند.
پایگاه کتابخانه دیجیتال نور به نشانی www.NoorLib.ir در دسترس علاقهمندان است.
https://www.iribnews.ir/00DkcV