♨️ویژه برنامه مسااااابقه متاگیتا♨️ ⭐️ "وقتی اردو، خاطره می‌شود!"⭐️ 🍀حالا که جمع متاگیتایی های اردو نظامی جمعه و خاطرات هم داغِ داغ، گفتیم دور هم یه مسابقه بزنیم!🍀 ✅فقط 48 ساعت فرصت داری با قلم جذابت یه خاطره از اردو برامون بنویسی، لازم نیست هَــــــــمه اردو رو تعریف کنی، همونجاش که روایتش جذاب تر از آب در میاد رو برامون بنویس و بفرس تا دور هم بخونیم و حال کنیم 🎁😉 1️⃣ ارسال خاطرات به @metagita_admin 2️⃣ حداقل 5 خط (= 100 کلمه) باشه 3️⃣ دقت کن! گزارش یه توضیح خشک و رسمی از اتفاقاته، ولی خاطره مثل یه گفت‌وگوی خودمونی با دوستاته که تعریف می کنی و همه کیف می کنن! 4️⃣ برا اینکه کارت راحت تر بشه می تونی از این قالبا کمک بگیری: 📝قبل رسیدن به اردوگاه فکر می کردم داخل اردو قراره ... ولی ... 📝قسمتی از اردو که تو ذهنم هنوز داره رژه می ره اونجاش بود که... 📝اگر دوباره توی همچین اردویی شرکت کنم، دوست دارم که… 📝فوران حس ............ فقط اونجای اردو که ... #ویژه‌برنامه‌خاطره‌نویسی #اردونظامی #متاگیتا https://eitaa.com/metagita

منتظر خاطره نگاری های جذابتون هستیم❤️

خاطره روز عملیات نظامی🔔🪖👇

امروز اردو نظامی داشتیم .. 👮‍♀ کلی اتفاق برامون افتاد ولی ... مهم تر از همشون... اون شبی بود که شبیه خون خوردیم ...! آخرای شب بود هوا در سرد ترین حالتش بود تو خواب فرو رفته بودیم که یهو یه صدایی اومد ... پاشووووووو... پاشوووووو برادر ... پاشووووووووووووووووووو... پاشوووووووووووووووووووووووو... کلی سر و صدا شده بود و همه جا آتیش بود 💥💥💥🔥 با سرعت نور از چادر فرار کردم و سریع رفتم بیرون ...😬 نفهمیدم چطور کفش هام رو پام کردم و لوازم رو برداشتم همش تو چند ثانیه طول کشید 😳 منی که کار هام رو به کند ترین وضع ممکن انجام می‌دادم به این سرعت از سرعت و چابکی رسیدم...😳 واقعا عجیب بود 🔥😳🔥 سینا رحیمی #ویژه‌برنامه‌خاطره‌نویسی #اردونظامی #متاگیتا https://eitaa.com/metagita

دیروز یکی از بهترین پنج‌شنبه و جمعه‌های عمرم رو تجربه کردم. 🌟 با اینکه قبل از اون که بدونم عملیات چه‌قدر قراره خوش بگذره فکر می‌کردم قرار فقط داخل کوه و بیابون مارو آزاد کنند 🏞️ و از قبل چند تا چیز هم قایم کرده باشند و ما باید اون‌ها رو پیدا می‌کردیم. 🔍 پس بیشتر به خودم می‌گفتم که این تمرین‌ها چه‌قدر خوب و باحاله، عملیات چیه اصلاً؟ الانه که خوش می‌گذره. 😊 اما وقتی که چادر رو برپا کردیم ⛺ و از همون اول بهمون یک معما دادن تا لیوان پیدا کنیم 🫙، و بعد از افطار 🌙🍴 یک معمای خیلی پیچیده دادند، حس و حال خیلی خوبی بهم دست می‌داد! 💡 اما تازه شروع بود! بعد از یکم فکر کردن و رسیدن به پاسخ‌هایی برای معما 🧠، مربی‌ها مارو خوابوندن. 🛌 ولی وقتی از خواب بیدار شدیم، اولین رکب خودشون رو زدن! 😅 ساعت‌های دو و نیم بود که چشمامون رو باز کردیم و با صداهای بلند «شو برادر!» و صدای انفجار 💥🔥 مواجه شدیم. از چادر که اومدیم بیرون، فهمیدیم بهمون شبیخون زدن! 😲 بعد گذاشتن بریم و لباس‌هامون رو بپوشیم 👕👖 و حاضر شیم برای عملیات بعد از یک سناریوی بسیار جذاب 🎭 و حل معماها 🧩 و سخنرانی‌های آقای نودوست و بقیه اساتید، رفتیم و سحری خوردیم. 🌅🍽️ در آخر این حس و حالی که در این اردو داشتم، هیچ وقت نداشتیم و نخواهیم داشت! ❤✨ تشکر و سپاس فراوان از تمام دست‌اندرکاران این ویژه برنامه جذاب و هیجان‌انگیز. 🙏👏 ممنون از مربیان و مسئولین. ❤🙂👏👍❤ امیدوارم این نسخه ایموجی‌دار حس و حال متن شما رو کامل‌تر منتقل کنه! 😊✨ محمد مختاریان #ویژه‌برنامه‌خاطره‌نویسی #اردونظامی #متاگیتا https://eitaa.com/metagita

خاطرات روز دوازدهم و سیزدهم ماه رمضان (اردوی نظامی): 🌙✨ من فکر می‌کردم قرار است ما به یک منطقه نظامی بریم و فقط یکسری عملیات‌های آسان و نه خیلی دشوار و خسته‌کننده را انجام بدیم، 😌 ولی تازه در خود برنامه بود که فهمیدم چه خبره، قرار فاتحه‌ی ما خونده شه. 😅 تا جایی که بعد از میدان صبح‌گاه برای صخره‌نوردی 🧗‍♂️، زیپ‌لاین 🎢 و میدان موانع 🏃‍♂️ رفتیم، آسان بود ولی به بعدش که برای چادر زدن می‌رفتیم ⛺، دیگه زبان روزه خیلی فشار می‌آمد. 😵‍💫 بعد از افطار 🌙🍴 در آن شرایط تاریک 🌌 برای ما یکسری کاغذهایی آوردند 📝 که به کمک آن‌ها باید برای عملیات فردا آماده می‌شدیم. یکسری چالش‌های سختی بود ولی تا نزدیک‌های ساعت 11 شب توانستیم کمی را حل کنیم. 🧩🕰️ چند ساعت به سحر بود که وقتی به این شکل از خواب پا شدم 🛌، فهمیدم نه، اینا شوخی ندارن! 😳 یک برنامه‌ی خشم شب 😱 بود که به طرز بسیار ترسناکی 😨 با طرقه‌ها و موادی که صداهای بسیار ترسناک داشتند 💥 ما را بیدار کردن. بعد برای عملیات، یک مسیری ما را با سینه‌خیز 🤐 و پشت‌خم و... بردند و سپس عملیات را انجام دادیم. 💪 در حین عملیات از بی‌سیم 📻 یکسری خبرهای ترسناک 🫢 به ما می‌دادند ولی باز هم ادامه دادیم و موفق شدیم! 🏅 صبح روز بعد برای برنامه ضد استقرار رفتیم 🚶‍♂️⛺ و چادرها را جمع کردیم. 🧳 بعد از آن برگشتیم و وسایلمان را برای برگشتن به خانه‌های‌مان جمع کردیم. 🏡 این برنامه یک تجربه‌ی بسیار جذاب 💫 و در عین حال سخت و دشوار بود که به ما فهماند کسانی که برای حفظ این مملکت تلاش می‌کنند 🇮🇷 چه سختی‌هایی را تحمل می‌کنند. با اینکه من خیلی اذیت شدم 🤕 ولی همین که این چیزها را فهمیدم و درک کردم، خیلی عالی بود و لذت بردم. 😊🙏 از کسانی که این برنامه را برای ما فراهم کردند بسیار متشکرم. 🙏💖 خدا قوت. 💪✨ حسین حیدری #ویژه‌برنامه‌خاطره‌نویسی #اردونظامی #متاگیتا https://eitaa.com/metagita

❤️ویژه‌برنامه‌خلوت‌بامحبوب❤️ ☘بیان احکام اعتکاف توسط حجت‌الاسلام رمضانی☘ #خلوت‌با‌محبوب https://eitaa.com/metagita