-
پر از گلایهام.. اما به جبر خندانم
همیشه واقعیت ناشی از حقیقت نیست!
#دفترچه
-
ز اعماق قرون از بین جمعیت تورا دیدم
توهم ای ناز مطلق از همان بالا ببین مارا..
#دفترچه
• میـڪـده •
- اول بنا نبود، چنیـن عاشقت شوم یک بار روضه آمدم و چنیـن دربدر شدم #دفترچه
خود شاعر بعدا از عاشق کردن و بیمحلی معشوق گِله میکنه و میگه:
بنا نبود که عاشق کنی، محل ندهی
ز کممحلی معشوق زار باید زد...
-
همین ساعت که ما داریم خواب وصل میبینیم
کسانی آن طرف دارند پیش یار میمیرند
#دفترچه
-
درد را با جان پذیراییم و با غم ها خوشیم
قالی کرمان که باشی میخوری پا بیشتر
#دفترچه
-
وقتی که میرفتی نگفتی با خودت یک دم
تکلیف معشوقی که عاشق کرده ترکش چیست؟
#دفترچه
• میـڪـده •
- وقتی که میرفتی نگفتی با خودت یک دم تکلیف معشوقی که عاشق کرده ترکش چیست؟ #دفترچه
توی ادبیات ما عموما دو نوع عاشق شدن داریم،
یک نوع اینطوریه که شما به صورت اختیاری از یکی خوشت میاد و عاشقش میشی
ولی نوع دوم که توی اشعارم زیاد میبینیم به این صورته که شما هیچ اختیاری نداری و این معشوق است که شما رو عاشق کرده و این اتفاق به اختیار شما نبوده...