• میـڪـده •
- آتش عشق تو اگر مست نسوزیم سوزانده شدن باد سزای همه ی ما #دفترچه
-
ای پاسخ بی چون و چرای همه ی ما
اڪنون تویی و مسئله های همه ی ما
ڪو آنڪه در این خاڪ سفر ڪرده ندارد
سخت است فراق تو برای همه ی ما
ای گریهی شب های مناجات من از تو
لبخند تو آیین دعای همه ی ما
تنها نه من از یاد تو در سوز و گدازم
پیچیده در این ڪوه صدای همه ی ما
ای ابر اگر از خانه ی آن یار گذشتی
با گریه بزن بوسه به جای همه ی ما
ما مشق غم عشق تو را خوش ننوشتیم
اما تو بڪش خط به خطای همه ی ما
گر یاد تو جرم است غمی نیست ڪه عشق است
جرمی ڪه نوشتند به پای همه ی ما
در آتش عشق تو اگر مست نسوزیم
سوزانده شدن باد سزای همه ی ما
I فاضلنظری I
-
-
برنمیخیزد یه تنهایی صدا از هیچ دست
زود رسوا میشود رازی ڪه دارد محرمی...
I میـڪـده I
-
-
شود حباب از خودنمایی گوی چوگان ثنا
سعی ڪن تا در محیط عشق ناپیدا شوی...
I میـڪـده I
-
-
در آن دنیا برای دیدنت شاید مجالی شد
همانا مرگ پایان سرور آمیز دلتنگیست..
I سجادسامانی I
-
-
در حسرت دیدار تو ڪردیم سفید
این ریش پریشان به اشڪ آلوده...
I هوشنگابتهاج I
-
-
بی قرار توام و در دل تنگم گله هاست
آه بیتاب شدن عادت ڪم حوصله هاست...
#دفترچه
-
نه مثل ڪوه محڪمم نه مثل رود جارى ام
نه لايقم به دشمنى نه آن ڪه دوست دارىام
تو آن نگاه خيرهاى در انتظار آمدن
من آن دو پلك خسته ڪه به هم نمىگذارىام
تو خسته اى و خسته تر منم ڪه هرز مىروم
تو از همه فرارى و من از خودم فرارىام
زمانه در پى تو بود و لو ندادمت ولى
مرا به بند مىڪشد به جرم راز دارىام
شناختند مردمان من و تو را به اين نشان
تو را به صبر ڪردنت مرا به بى قرارىام
چقدر غصه مى خورم ڪه هستى و ندارمت
مدام طعنه ميزند به بودنم، ندارىام
#دفترچه