وقتی دیگه جونی به تنش نمونده بود یکی از یارای عمر سعد اومده بود بالاسرش که کار سر مبارکشو یه سره کنه مسیحی بودا، ولی آقا چشماشو باز کرد گفت تو حیفیا..تو خودتو جهنم نبر، من دیگه جونی برام نمونده با ضربات این و اون کشته می‌شم. مسیحیه وقتی به سیدالشهدا نگاه کرد که با اون عطش و زخم‌ها و جراحات داره این حرفارو می‌زنه بهش گفت:تتفکر فی؟ داری به من فکر می‌کنی توی این حال؟ یعنی توی این حال هم دست بردارِ فکر کردن به دیگران نیستی؟ بلند شد شمشیرش رو کشید و ۱۳ تا از محافظ‌های عمر سعد رو کشت. بعد صدا زد حسین؛ شاهد باش به دین جدت از دنیا رفتم. حالا فهمیدی چرا توی اسلام نا امیدی گناهه؟چون ما یه همچین اربابی داریم. آره خلاصه.

واجبِ شرعیِ عشق است، سلامِ سرِ صبح... #السلام‌_علیک_یا‌بقیة‌الله❤️ #اللهم_عجل_لولیک_الفرج🌱🤲🏻

•🥀🕊•

به كوه نورماندحجله ي تو سرود عشق خواند حجله ي تو سكوت كوچه ي خاموش ما را به آتش مي كشاند حجله ي تو...

کوفه خشکسالی شده بود، یه عده از شیوخ کوفه رفتن خونه امیرالمومنین؛ - آقا زن و بچه‌مون تشنه‌ان،زمینامون به آب نیاز داره شما یه دعایی بکن بلکه فرجی شه... امیرالمومنین برگشت سمت ابی‌عبدالله؛ + حسین‌جان تو یه دعایی بکن به حال این مردم... ابی‌عبدالله دستشو برد بالا،دعا تموم نشده بارون گرفت... راوی میگه جوری بارون میومد که شبیه امواج دریا شده بود... شیوخ کوفه دور سید‌الشهدا حلقه زدن؛ - حسین‌جان،ممنون که باعث شدی زن و بچمون از تشنگی دربیان،یه روز برات جبران میکنیم حسین. جبرانم کردنا روز عاشورا. خوب هم جبران کردن.

موعود خدا مرد خطر می خواهد آری، سفر عشق، جگر می خواهد ای جمعیت میلیونی عصر ظهور! او سیصد و سیزده نفر می خواهد... #السلام‌_علیک_یا‌بقیة‌الله❤️ #اللهم_عجل_لولیک_الفرج🌱🤲🏻

یاران ‹ بسم‌الله › گفتند و رد شدند از آب من ختم قرآن کردم و درگیر مردابم ..!

#پویش‌نذر‌آب‌و‌غذا #اربعین عمود139 موکب شهدای مدافع حرم شهرستان #آمل جانباز مدافع‌ حرم‌ و‌ شهید مدافع‌ امنیت‌ 🌹#میثم‌علیجانی🌹 🥀@meysam_alijanii🕊

روحمان را با انتظار تو سرشتند بی انتظارت مردگانی هستیم که تنها نفس می‌کشند... #السلام‌_علیک_یا‌بقیة‌الله❤️ #اللهم_عجل_لولیک_الفرج🌱🤲🏻