تو عروسی که به سفره بله می اندازد
به زمین وبه زمان زلزله می اندازد
باد در شانه ی لخت توچه جرات دارد
لرزه بر پیکر این سلسله می اندازد
از دم تیغ دو ابروت رهایی یابم
پیچ موهات مرا در تله می اندازد
من اگر گام به صحرای تنت بگذارم،
همه پاهای مرا آبله می اندازد
عطر کافور تو در شهر اگر پخش شود
بین زن های عرب هروله می اندازد
از تو زائیده شدم پرت شدم مانند
کودکی را که زن حامله می اندازد
حس دلشورگی راهزنانی وحشی است
چشم هایت؛ خوره بر قافله می اندازد
شک نکن! که تو یقین همه پاسخ هایی
شیخ، تردید در این مساله می اندازد
شاعردیده ی درباری تو من هستم
حاتم چشم تو دائم صله می اندازد
لحظه ی خیره شدن عینک خودرابردار!
شیشه ی عینک تو فاصله می اندازد.
#میثم_رنجبر
@meysamranjbar_channel
شعر تو جنون داد به دیوان زیادی
عشق آمد و آورد پریشان زیادی
ای چانه ات از سیب! تو لیلایی اگرچه
پیدا شده در شهر، زنخدان زیادی
این کفتر از آن روز که در دام تو افتاد
تولید شده میله ی زندان زیادی
چتری که تو وا کرده ای از لحظه ی دیدار
تقدیر مرا بسته به باران زیادی
تا این که مرا بعد تو سرگشته ببینند،
در شهر کشیدند خیابان زیادی
رودم و پر از آرزوی گم شدن از شوق
تا غرق شوم در تو به پایان زیادی
عاشق نشود گفت به آنی که غمش نیست؛
آن کس که نیفتاد به بحران زیادی!!!
#میثم_رنجبر
@meysamranjbar_channel
عاشق نشود گفت به آنی که غمش نیست؛
آن کس که نیفتاد به بحران زیادی!!!
#میثم_رنجبر
@meysamranjbar_channel
عاشق نشود گفت به آنی که غمش نیست؛
آن کس که نیفتاد به بحران زیادی!!!
#میثم_رنجبر
@meysamranjbar_channel
تفنگ می شدم ای کاش تا به شانه بگیرد
و یا پرنده که شاید مرا نشانه بگیرد
#میثم_رنجبر
@meysamranjbar_channel
رودم و پر از آرزوی گم شدن از شوق
تا غرق شوم در تو به پایان زیادی
#میثم_رنجبر
@meysamranjbar_channel
دیشب باران قرار با پنجره داشت
روبوسی آبدار با پنجره داشت
یکریز به گوش پنجره پچ پچ کرد؛
چکچک، چکچک چکار با پنجره داشت؟!
@meysamranjbar_channel
#قیصر_امین_پور
چتری که تو وا کرده ای از لحظه ی دیدار
تقدیر مرا بسته به باران زیادی
#میثم_رنجبر
@meysamranjbar_channel
هر که رفت از دیده، داغی بر دلِ ما تازه کرد
در زمینِ نرم، نقشِ پا نمایان میشود
@meysamranjbar_channel
#بیدلدهلوی
اسیر دست تو بودن اگر مادام تر بهتر
که پیچاپیچ موهای تو هر چه دام تر بهتر
چه جایی بهتر از دستان تو که مادر دریاست
که جان دادن در آغوشت اگر آرام تر بهتر
چه گوری بهتر از این گرم و نرم و دل فریباتر
که هر کس می شود در قصه ات بهرام تر بهتر
قرار تو اگر عاشق کشی شد سخت تر گردان
که چشمت هر قدر با من شود بادام تر بهتر
غریبی و غریبان با تو فصلی آشنا دارند
شهید کوی تو هر چه شود گمنام تر بهتر
#میثم_رنجبر
@meysamranjbar_channel