eitaa logo
مزاح الدین
903 دنبال‌کننده
731 عکس
134 ویدیو
12 فایل
مزاح‌الدین، قهقهة‌ابن‌نیشباز، قهرمانی بود که با خنده اسلام را گسترش داد. 😄💪 چطوری؟! دنبالمان کنید... 😎 🔹🔸 📌ارتباط با ادمین: @admin_mezahoddin
مشاهده در ایتا
دانلود
یه سید تو محلمونه، دلم می‌خواد بهش بگم تو صورت که شباهتی به زیبایی آل پیغمبر نداری، سیرتت هم که الله اعلم! لااقل یه عیدی رو پروپیمون بده بتونیم اون دنیا شهادت بدیم کرمت به اجدادت رفته بود 🔸زهرا آراسته‌نیا🔸 مزاح‌الدین | @mezahoddin
جایزه خاص‌ترین گشاد تاریخ، تقدیم می‌شه به: معاویه!!! حالا اگه گفتید کجاش گشاد بوده؟ آفرین... حلقومش. یعنی گشادیش هم مثل آدم نبوده. آخه حلقوم مگه گشاد می‌شه؟ فکر کنم چهارباندش کرده بود که لقمه‌ها از هم سبقت بگیرن. یه لاین هم گذاشته برای راه بازگشت و دوربرگردان. برای وقتی که در حین خوردن هم‌زمان بخواد بالا بیاره 🔸محمدحسین علیان🔸 مزاح‌الدین | @mezahoddin
یه ضرب‌المثل کوفی هست که می‌گه: موقع بخ بخت بود، فکر ولایتت نبود؟ 🔸محمدحسین علیان🔸 مزاح‌الدین | @mezahoddin
اسکناس نو الا یا ایها الساقی ادر کاسا و ناولها شده افکار سید: اسکناس نو کند پیدا دم عید است و سید، پول نو از بانک می‌خواهد نمی‌داند که رفته پول‌ها، مانده تراولها بده خب آن تراول را، بده آن پول قابل را چه ده باشد، چه پنجاهی، چه پیتزا چه فلافلها مگر واجب شده پنج و دهی که در پی آنی؟ ندیدم حکم توی کل توضیح‌المسائلها خلاصه پول پول است و بکن آن کیسه را شل‌تر الا یا ایها السید ادر کاسا تراولها 🔸محمدحسین علیان🔸 مزاح‌الدین | @mezahoddin
من منتظر عیدی نابم آقاسید بی مرحمتت در تب و تابم آقاسید "یک چند پشیمان شدم از رندی و مستی" شد عیدی تو جام شرابم آقاسید 🔸محمد کوره‌پز🔸 مزاح‌الدین | @mezahoddin
☎️ این‌طور که شما گفتید، ثواب روزه گرفتن تو عید غدیر اون‌قدر زیاده که روزه‌های نگرفته و حج‌های نرفته خودم و هفت جد و آبادم رو جبران می‌کنه! اینا رو بگید آدم الکی هی ماه رمضون سختی نکشه و این همه پول بی‌زبون رو نده تو این گرما بره حج... پاسخ: داداش من گفتم ثوابش اندازه روزه گرفتن از روز اول دنیا تا روز آخر دنیاست. گفتم اندازه صد حج و صد عمره ثواب داره! ولی به خدا نگفتم جایگزین روزه رمضان و حج واجب می‌شه! از خودتون در نیارید تو رو خدا... پوست تخمه رو اگه بکاری سبز نمی‌شه. مغزش هم بکاری سبز نمی‌شه! با هم دیگه هم بکاری اگه وصل نباشه سبز نمی‌شه... مستحبات و واجبات رو از هم جدا نکن! 🔸ابراهیم کاظمی مقدم🔸 مزاح‌الدین | @mezahoddin
در روز غدیر، حق چو ابراز شده یک مرد خرفت شبهه‌انداز شده آن سنگ رسید تا که تاکید کند لعنت به دهان که بی‌جهت باز شده 🔸زهرا آراسته‌نیا🔸 مزاح‌الدین | @mezahoddin
فکر کنم توی واقعه‌ی غدیر، تمام شترها دختر بودند. آخه همه‌شون جهاز داشتن 🔸محمدحسین علیان🔸 مزاح‌الدین | @mezahoddin
آقا درسته اینا امامزاده‌ان؛ نمی‌خوایم دخیل ببندیم که. ول کن آقاجان ول کن! 🔸طاهره ابراهیم‌نژاد🔸 مزاح‌الدین | @mezahoddin
اولین منکر غدیر! ذکر حارث بن نعمان فهری، الذی یسمی فی‌الکتب: خیلی خری... آن خنگ الدَیانون، آن حیف الآب و النون، آن عبد النفس و حیوون، آن مردک جومونگ‌نمای مجنون، حارث بن نعمانِ میمون! ابن تفلون در کتاب سریش‌الصحابه از او نام نبرده. چرا که از خودش نچسب‌تر بوده. ابوالاُسکل نیز در امثال‌الخُنوگ او را به قلمش نگرفته، زیرا بدیده ابوجهل نیز به گرد او در خَریت نرسیده! لیکن خداوند باری تعالی خواست تا نام او چون برادر حاتم طایی زنده نگه دارد که الگوی شیاطین باشد و اسوه‌ی ملاعین. کَسّر الله ظَهرَ امثاله! (خداوند کمر امثال او را بشکند) آورد‌ه‌اند که بعد از واقعه‌ی غدیر، برنتافتنش گرفت و نزد رسول خدا آمد و گفت: نماز و روزه و حج و زکات و رسالت پذیرفتمی ولیکن ولایت نپذیرم و اگر این از جانب خداست که بگو عذابی به من نازل کند که آن به! پس حیف و هزار افسوس که نبودمی در رکاب رسول خدا که چند توصیه در باب تغذیه و خورد و خوراکش بدو بکنم. و شکر و صد هزار شکر که ابابیلی در آنجا حاضر بوده و سنگش بر او بینداخته و احتمالا گفت: فعلا با این بازی کن تا عذاب هم برسد. 🔸ابراهیم کاظمی مقدم🔸 مزاح‌الدین | @mezahoddin
نماز خواندن با لباسی که موی گربه روی آن است... الف) خیلی حال میده! ب) لاکچریه حاجی... به سیس ما نمی‌خوره! ج) باطل است! 🔸ابراهیم کاظمی مقدم🔸 مزاح‌الدین | @mezahoddin
بنی‌اسرائیلیات کودک درون فرعون، کودک بیرون فرعون قسمت اول فرعون بزرگ که با تکیه بر قوای خودش و تکنیک‌های روز قوابل اعظم خیالش راحت شده بود، داشت پیش خودش تمرین خدایی می‌کرد و دستور مرگ همه پسرها رو داد. خدا می‌دونه مادر بچه انگار تو دلش رخت می‌شستند. هنوز به آب‌کشی بار دوم رختا نرسیده بود که خدا به دلش الهام کرد که حالا که هوا پسه کوچولو رو بذار تو یه سبد و بندازش توی رودخونه دیگه کاریت نباشه. حالا خوبه طرف حساب خدا مادر حضرت موسی (ع) بود. اگه یکی مثل زن‌های امروزی بود که اگر در حد حدس و گمان شک به بارداری داشت رو همه جز خواجه حافظ شیرازی می‌دونستن چه برسه به مادر و خواهر و دختر خاله‌ها و شوهر عمه‌ها و نوه عموها و... اصلا بیبی چک استوری می‌کرد چش و چال هرچی جاریه سرویس شه. بعدش هم کی گفته زن وظیفه‌شه به بچه شیر بده؟ به بابای بچه سخت نگذره یه وقت! بازم این به کنار، خدا رحم کرد طرف حساب خدا مادر حضرت موسی (ع) بود. وگرنه اگر طرف فمینیسم از آب در می‌اومد و بر می‌گشت به خدا می‌گفت: «دیگه چی؟ من چه گناهی کردم ننه شدم. کی گفته زن وظیفه داره به بچه شیر بده؟ به بابای بچه سخت نگذره یه وقت؟! اصلا از این به بعد همه چی نصف نصف!» بگذریم؛ خداوند فرمودند بعد از اینکه بچه سیر شد بذارش توی سبد بندازش توی دریا و اصلا نترس. می‌دونم بچه شیرش رو خورد ولی اینکه مادرش آروغش رو هم گرفت یا از ترس لو رفتن اونم بی‌خیال شد یا نه رو تاریخ اشاره‌ای نکرده، در هر صورت سبد، بچه بغل راه افتاد. تا این‌جاش حله از اینجا به بعدش لاینحله که فرمود: دشمن من و تو بچه رو از آب می‌گیره که بگیره، منم محبتش رو تو دلشون می ندازم!!! دشمن کیه حالا؟ فرعون! خدا چی می‌گه؟! از چاله به چاه؟ از ترس فرعون بچه رو بنداز تو دریا من باهاشم، فرعون بگیردش باز من باهاشم؟! لا اله الا الله. دل فرعون و محبت؟! مگه می‌شه مگه داریم؟ شمر و اسلام رحمانی؟ یعنی چی آخه؟! داشتم تازه پیش خودم می‌گفتم: نهههه مادر موسی! بگو که نمی‌کنی این کار رو، که خانم مادر حضرت موسی (ع) سبد رو انداخت توی رودخونه و تمام! مادرم مادرای جدید! والله نبودن مامی باکلاسای الان که یه نه قلدرمابانه به خدا بگن و سر بچه رو به باد بدن و دیگر هیچ. آقا گفته باشم تو این عالم هیییچ‌کس به اندازه فرعون با اون حجم کارآفرینی سرکار نبود. خیییلی ریلکس نشسته بود رو تختش که یه سبد براش آوردن گفتن: «حاوی بچه است.» روش هم هیچی ننوشته بودن مثلا تو این مایه‌ها که دور از دسترس فرعون. تاریخ انقضا هم که نداشت شاید یه نیمچه اشاره‌ای بود به این که این بچه حالا حالاها با این خانواده کار داره. زن فرعون که پسر هم نداشت، بچه حاضر آماده که شیر هم خورده بود و‌ جاش هم خیس نبود رو از توی سبد گرفت و به فرعون گفت: «چه کیوتیه این! اینو نگهش داریم. شاید یه سودی برامون داشت اصلا خدا رو چه دیدی شاید زد و این عصای پیریمون شد.» البته خدا وکیلی راست می‌گفت، چه سودی بالاتر از اینکه فرعون دم دستش باشه هر چی زودتر نابودش کنه ملت خلاص شن از شرش. عصا رو هم خوب اومده بود. اتفاقا خییلی لازمشون شد. فقط اونجاش قشنگ بود که برگشت گفت: «نورچشمی من و تو باشه!» حالا نور چشمی خودش شاید! نور چشمی فرعون؟؟؟ مرغ، ناگت هم که شده باشه وقتی بشنوه فرعونی که چشم دیدن پسرا رو نداشت موسی بشه نور چشمیش، از خنده روده بر می‌شه. اینجا از اون جاهاییه که شاعر می فرماید: .... نه ببخشید شاعر اینجا نمی‌دونست چه خاکی تو سرش بریزه. سوت می‌زنه و می‌ره. 🔸طاهره ابراهیم‌نژاد آکردی🔸 مزاح‌الدین | @mezahoddin