در روز غدیر، حق چو ابراز شده
یک مرد خرفت شبههانداز شده
آن سنگ رسید تا که تاکید کند
لعنت به دهان که بیجهت باز شده
🔸زهرا آراستهنیا🔸
مزاحالدین | @mezahoddin
فکر کنم توی واقعهی غدیر، تمام شترها دختر بودند. آخه همهشون جهاز داشتن
🔸محمدحسین علیان🔸
مزاحالدین | @mezahoddin
آقا درسته اینا امامزادهان؛ نمیخوایم دخیل ببندیم که. ول کن آقاجان ول کن!
🔸طاهره ابراهیمنژاد🔸
مزاحالدین | @mezahoddin
اولین منکر غدیر!
ذکر حارث بن نعمان فهری، الذی یسمی فیالکتب: خیلی خری...
آن خنگ الدَیانون، آن حیف الآب و النون، آن عبد النفس و حیوون، آن مردک جومونگنمای مجنون، حارث بن نعمانِ میمون!
ابن تفلون در کتاب سریشالصحابه از او نام نبرده. چرا که از خودش نچسبتر بوده. ابوالاُسکل نیز در امثالالخُنوگ او را به قلمش نگرفته، زیرا بدیده ابوجهل نیز به گرد او در خَریت نرسیده! لیکن خداوند باری تعالی خواست تا نام او چون برادر حاتم طایی زنده نگه دارد که الگوی شیاطین باشد و اسوهی ملاعین. کَسّر الله ظَهرَ امثاله! (خداوند کمر امثال او را بشکند)
آوردهاند که بعد از واقعهی غدیر، برنتافتنش گرفت و نزد رسول خدا آمد و گفت: نماز و روزه و حج و زکات و رسالت پذیرفتمی ولیکن ولایت نپذیرم و اگر این از جانب خداست که بگو عذابی به من نازل کند که آن به!
پس حیف و هزار افسوس که نبودمی در رکاب رسول خدا که چند توصیه در باب تغذیه و خورد و خوراکش بدو بکنم. و شکر و صد هزار شکر که ابابیلی در آنجا حاضر بوده و سنگش بر او بینداخته و احتمالا گفت: فعلا با این بازی کن تا عذاب هم برسد.
🔸ابراهیم کاظمی مقدم🔸
مزاحالدین | @mezahoddin
❓ نماز خواندن با لباسی که موی گربه روی آن است...
الف) خیلی حال میده!
ب) لاکچریه حاجی... به سیس ما نمیخوره!
ج) باطل است!
#احکام
🔸ابراهیم کاظمی مقدم🔸
مزاحالدین | @mezahoddin
بنیاسرائیلیات
کودک درون فرعون، کودک بیرون فرعون
قسمت اول
فرعون بزرگ که با تکیه بر قوای خودش و تکنیکهای روز قوابل اعظم خیالش راحت شده بود، داشت پیش خودش تمرین خدایی میکرد و دستور مرگ همه پسرها رو داد.
خدا میدونه مادر بچه انگار تو دلش رخت میشستند. هنوز به آبکشی بار دوم رختا نرسیده بود که خدا به دلش الهام کرد که حالا که هوا پسه کوچولو رو بذار تو یه سبد و بندازش توی رودخونه دیگه کاریت نباشه. حالا خوبه طرف حساب خدا مادر حضرت موسی (ع) بود. اگه یکی مثل زنهای امروزی بود که اگر در حد حدس و گمان شک به بارداری داشت رو همه جز خواجه حافظ شیرازی میدونستن چه برسه به مادر و خواهر و دختر خالهها و شوهر عمهها و نوه عموها و...
اصلا بیبی چک استوری میکرد چش و چال هرچی جاریه سرویس شه. بعدش هم کی گفته زن وظیفهشه به بچه شیر بده؟ به بابای بچه سخت نگذره یه وقت!
بازم این به کنار، خدا رحم کرد طرف حساب خدا مادر حضرت موسی (ع) بود. وگرنه اگر طرف فمینیسم از آب در میاومد و بر میگشت به خدا میگفت: «دیگه چی؟ من چه گناهی کردم ننه شدم. کی گفته زن وظیفه داره به بچه شیر بده؟ به بابای بچه سخت نگذره یه وقت؟! اصلا از این به بعد همه چی نصف نصف!»
بگذریم؛ خداوند فرمودند بعد از اینکه بچه سیر شد بذارش توی سبد بندازش توی دریا و اصلا نترس. میدونم بچه شیرش رو خورد ولی اینکه مادرش آروغش رو هم گرفت یا از ترس لو رفتن اونم بیخیال شد یا نه رو تاریخ اشارهای نکرده، در هر صورت سبد، بچه بغل راه افتاد.
تا اینجاش حله از اینجا به بعدش لاینحله که فرمود: دشمن من و تو بچه رو از آب میگیره که بگیره، منم محبتش رو تو دلشون می ندازم!!!
دشمن کیه حالا؟ فرعون! خدا چی میگه؟! از چاله به چاه؟ از ترس فرعون بچه رو بنداز تو دریا من باهاشم، فرعون بگیردش باز من باهاشم؟! لا اله الا الله.
دل فرعون و محبت؟! مگه میشه مگه داریم؟ شمر و اسلام رحمانی؟ یعنی چی آخه؟!
داشتم تازه پیش خودم میگفتم: نهههه مادر موسی! بگو که نمیکنی این کار رو، که خانم مادر حضرت موسی (ع) سبد رو انداخت توی رودخونه و تمام!
مادرم مادرای جدید! والله نبودن مامی باکلاسای الان که یه نه قلدرمابانه به خدا بگن و سر بچه رو به باد بدن و دیگر هیچ.
آقا گفته باشم تو این عالم هیییچکس به اندازه فرعون با اون حجم کارآفرینی سرکار نبود. خیییلی ریلکس نشسته بود رو تختش که یه سبد براش آوردن گفتن: «حاوی بچه است.»
روش هم هیچی ننوشته بودن مثلا تو این مایهها که دور از دسترس فرعون. تاریخ انقضا هم که نداشت شاید یه نیمچه اشارهای بود به این که این بچه حالا حالاها با این خانواده کار داره.
زن فرعون که پسر هم نداشت، بچه حاضر آماده که شیر هم خورده بود و جاش هم خیس نبود رو از توی سبد گرفت و به فرعون گفت: «چه کیوتیه این! اینو نگهش داریم. شاید یه سودی برامون داشت اصلا خدا رو چه دیدی شاید زد و این عصای پیریمون شد.»
البته خدا وکیلی راست میگفت، چه سودی بالاتر از اینکه فرعون دم دستش باشه هر چی زودتر نابودش کنه ملت خلاص شن از شرش.
عصا رو هم خوب اومده بود. اتفاقا خییلی لازمشون شد. فقط اونجاش قشنگ بود که برگشت گفت: «نورچشمی من و تو باشه!»
حالا نور چشمی خودش شاید! نور چشمی فرعون؟؟؟ مرغ، ناگت هم که شده باشه وقتی بشنوه فرعونی که چشم دیدن پسرا رو نداشت موسی بشه نور چشمیش، از خنده روده بر میشه.
اینجا از اون جاهاییه که شاعر می فرماید: ....
نه ببخشید شاعر اینجا نمیدونست چه خاکی تو سرش بریزه. سوت میزنه و میره.
🔸طاهره ابراهیمنژاد آکردی🔸
مزاحالدین | @mezahoddin
🌷 میلاد امام کاظم (ع) بر تمامی شیعیان جهان مبارک باد 🌷
هستی گدای حضرت باب الحوائج
جانها فدای حضرت باب الحوائج
امشب گره از کار عالم میگشایند
با یک دعای حضرت باب الحوائج
🔸طاهره ابراهیمنژاد آکردی🔸
مزاحالدین | @mezahoddin
آبروی من پیش مردم Vs آبروی من پیش خدا
🔸محمدحسین صادقی🔸
مزاحالدین | @mezahoddin
☎️#الوحاجاقا امروز نمره میانترمم رو زدن. خیلی درخشان بود!! تصمیم گرفتم ماشین استاد رو پنچر کنم. استخاره کردم خوب اومد منم اقدام کردم. بعدش گفتم یه حالی به خدا داده باشم؛ زدم آینه بغلش هم شکوندم. این دومی برام جزو مستحبات حساب میشه یا مثل همون اولی واجبه؟!
پاسخ:
سلام. شما شیک و مجلسی رفتی دو تا فعل حرام انجام دادی تازه حالا داری رو پاداشش چونه میزنی؟!! برو عقب عذابت مارو نگیره عامو!!
- عه! #الوحاجاقا چرا اعصاب ندارید؟ خب استخاره خوب اومد واجب شد بزنم پنچر کنم دیگه!
+ اولا عمل به استخاره واجب نیست. ثانیا استخاره مال انتخاب بین دو کار خوب و مجازه و شامل کارای بد و حرام نمیشه. ثالثا فک نکردی هنو نمره پایانترمت مونده! اگه استاد بفهمه تو بودی چه خاکی تو سرت میکنی؟!
🔸زهرا آراستهنیا🔸
مزاحالدین | @mezahoddin
❓ ترتیب و موالات جزو شرایطِ ...؟
الف) جزو شرایط همه احکام شرعی هست. هر جا در مورد شرایط سوال پرسیدند سریع بگید ترتیب و موالات.
ب) دروغ میگه! من توی شرایط ضمن عقد نوشتم ترتیب و موالات، عاقد من رو با لگد پرتاب کرد بیرون.
ج) تیمم است.
#احکام
🔸محمد علیان🔸
مزاحالدین | @mezahoddin
- این ناخن مصنوعیهام میدونم مانعه ولی هیچ رقمه کنده نمیشن. چه کار کنم؟
+ با این ببرشون
🔸طاهره ابراهیمنژاد آکردی🔸
مزاحالدین | @mezahoddin