eitaa logo
مدرسه مضمار ؛ تشکیلات اسلامی
17.2هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
330 ویدیو
185 فایل
إنَّ الیومَ #المضمار و غَداً السِّباق امروز روز #تمرین و فردا روز مسابقه است. خطبه ۲۸ نهج‌البلاغه وبسایت: Mezmar.ir ارتباط با پشتیبانی: @Mezmar_ir_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
♥️ 🔰 ◀️ مسئولیت به قدر توانایی: چندتایی اومده بودند که ما تو بازار فلانی رو خوب می‌شناسیم. مناسب برای سامان دادن امور اقتصادی دولت و انقلاب. بهشتی گفت: اگه ۵۰۰ هزار تومن خودتون رو بدید دستش، مطمئنید خیانت نمی‌کند؟ ساکت شده بودند. گفت: کار انقلاب، کار ۵۰۰ هزار تومن نیست که تا این حد هم به او اعتماد ندارید. مواظب بود بیش از توانایی و اطمینان به کسی مسئولیت ندهد. 🗂 پایگاه مِضمار | @MEZMAR_IR 💬 تولید و نشر محتوای تشکیلاتی
کار تشکیلاتی اوج اخلاق اجتماعی.mp3
4.64M
📻 🎙 کار تشکیلاتی اوج اخلاق اجتماعی 🗂 پایگاه مِضمار | @MEZMAR_IR 💬 تولید و نشر محتوای تشکیلاتی
🔆 در مضمارنوجوان ⬅️برگزاری 🚩دوره هاواردوهای تربیت تشکیلاتی🚩 ⬅️آشنایی با 🏀 بازی های تربیت تشکیلاتی🏀 ⬅️ تربیتِ 💯 مدرس و مربی تربیت تشکیلاتی💯 _____________ 🔆مدرسه تربیت تشکیلاتی نوجوان مضمار 🇮🇷 https://eitaa.com/joinchat/566296620Cb6b44ca14e
🖼 عکس نوشته 📌اوایل که آمده بود لبنان، بعضی از کلمه‌های عربی رو درست نمی‌گفت. یک بار سر کلاس کلمه‌ای رو غلط گفته بود، همه بچه‌ها همان‌طور غلط می‌گفتند، می‌دانستند و غلط می‌گفتند. امام موسی میگفت: "دکتر چمران یک عربی جدیدی توی این مدرسه درست کرد." 🗂 پایگاه مِضمار | @MEZMAR_IR 💬 تولید و نشر محتوای تشکیلاتی
📚 🔰 کتاب پنجم 📘حزب جمهوری اسلامی (گفتارها، گفتگوها و نوشتارها)✏️ نوشته سید محمد حسینی بهشتی رحمة‌الله‌علیه 🗂 پایگاه مِضمار | @MEZMAR_IR 💬 تولید و نشر محتوای تشکیلاتی
♥️ 🔰 ◀️ شهردار بیل به دست:  باران خیلی تند می‌آمد. بهم گفت: «من میرم بیرون» گفتم: «توی این هوا کجا می‌خوای بری؟» جواب نداد. اصرار کردم. بالاخره گفت: «می‌خوای بدونی؟ پاشو تو هم بیا.» با لندروز شهرداری راه افتادیم توی شهر. نزدیکی‌های فرودگاه یک حلبی آباد بود. رفتیم آنجا. توی کوچه پس کوچه‌هایش پر از آب و گل و شل. آب وسط کوچه صاف می‌رفت توی یکی از خانه‌ها. در خانه را که زد، پیرمردی آمد دم در. ما را که دید، شروع کرد به بد و بی راه گفتن به شهردار. می‌گفت: «آخه این چه شهرداریه که ما داریم؟ نمی‌آد یه سری بهمون بزنه، ببینه چی می‌کشیم.» آقا مهدی بهش گفت: «خیلی خب پدرجان. اشکال نداره. شما یه بیل به ما بده، درستش می‌کنیم؟» پیرمرد گفت: «برید بابا شماهام! بیلم کجا بود.» از یکی از هم سایه‌ها بیل گرفتیم. تا نزدیکی‌های اذان صبح توی کوچه، راه آب می‌کندیم. 🗂 پایگاه مِضمار | @MEZMAR_IR 💬 تولید و نشر محتوای تشکیلاتی
5.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔊خبرهای خوب در راه است ....☺️ با با ماهمراه باشید ‌‌😎 ♻️ بده تا همه دوستانت بیان و اونها هم کلی حالشون خوب شه ☺️ 🎙گوینده: آقای سید علی طوسی ⚠️ ✌️ 📌 مدرسه تربیت تشکیلاتی نوجوان مضمار🌱 https://eitaa.com/joinchat/566296620Cb6b44ca14e
10.82M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📺 سردار شهید حاج قاسم سلیمانی: با اعتقاد می‌گویم باید تمام عمرمان را وقف این کشور و انقلاب کنیم. 🗂 پایگاه مِضمار | @MEZMAR_IR 💬 تولید و نشر محتوای تشکیلاتی
34.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 خرید تشکیلاتی 🎙استاد علیرضا پناهیان 🗂 پایگاه مِضمار | @MEZMAR_IR 💬 تولید و نشر محتوای تشکیلاتی
🚨«ضرورت کار تشکیلاتی» 3⃣کار تشکیلاتی کردن و تشکیلاتی کار کردن: پس از تبیین اهمیت تشکیلات و تشکیلاتی زیستن لازم است که به روند چگونگی اتخاذ این رویکرد در تمام شئون زندگی اشاره کرد. لازمه پیشرفت در سایر ساحات اجتماعی نظیر فرهنگ، سیاست و‌ اقتصاد، وارد کردن این سبک از زندگی به این بخش‌هاست. اما آنچه که پیش از آن، فرض است چینش تشکیلاتی است که این مهم را در سطح جامعه حزب‌اللهی ایران بسط دهد. و این همان فرا‌‌تشکیلاتی است که تشکیلاتی زیستن را آموزش می‌دهد؛ تشکیلاتی برای تشکیلات، قدم اولیه ماست... بسط ادبیات تشکیلات، سرعت پیش برد اهداف انقلاب را با یک جهش تاریخی مواجه می‌سازد؛ باشد که خدا باقی از امر غیبت را به سعیمان در تمهید ظهور ببخشاید... 🗂 پایگاه مِضمار | @MEZMAR_IR 💬 تولید و نشر محتوای تشکیلاتی
♥️ 🔰 ◀️ بنز شهردار: از شهرداری یک بنز داده بودند بهش. سوارش نمی‌شد. فقط یک بار داد ازش استفاده کردند؛ داد به پرورشگاه. عروسی یکی از دخترا بود. گفت: «ماشینو گل بزنین واسه‌ی عروس.» 🗂 پایگاه مِضمار | @MEZMAR_IR 💬 تولید و نشر محتوای تشکیلاتی
🖼 عکس نوشته 📌بعد از خیبر ، دیگر کسی از فرمانده گردان‌ها و معاون‌هاشان باقی نمانده بود ؛ یا شهید شده بودند یا مجروح ، با خودم گفتم : "بنده خدا حاج مهدی هیچ کسی رو نداره. دست تنها مونده ". رفتم دیدنش. فکر می‌کردم وقتی ببینمش ، حسابی تو غمه. از در سنگر فرماندهی رفتم تو. بلند شد. روی صورتش خاک نشسته بود ، روی لبش هم خنده ؛ همان خنده همیشگی. زبانم نگشت بپرسم 《با گردان‌های بی‌‌فرمانده‌ات چه کار میخوای بکنی؟ 》 🗂 پایگاه مِضمار | @MEZMAR_IR 💬 تولید و نشر محتوای تشکیلاتی