50.78M حجم رسانه بالاست
                                                
                                                مشاهده در ایتا                                                
                                            
🔗حلقه وصل شو🔗
📚 سالهاست در مسیر آموزش، از کلاسهای کوچک گرفته تا سالنهای پر از چهرههای مشتاق، با یک پرسش تکراری روبهرو بودهام:  
⁉️ چطور میشود در دل یک جمع، بدون فریاد زدن، شنیده و پذیرفته شد؟  
😊 من این پرسش را، نه در کتابها، بلکه در میدان واقعی تجربهها پاسخ دادهام؛
جایی که تعارضها، برداشتهای اشتباه و دلخوریها میتوانند یک تشکیلات را به هم بریزند… و همچنین جایی که «مهارتهای ارتباطی» میتوانند همان تشکیلات را نجات دهند.👌🏻✨
🔍 «حلقه وصل شو» عصاره سالها تدریس، مدیریت جمعهای گوناگون، و عبور از چالشهای گرهخورده روابط انسانی است.  
در هر صفحهاش، راهکارهایی را مییابی که من و صدها نفر از شاگردانم، با همین روشها، ارتباطهای شکسته را ترمیم کردهایم و حلقههای تازهای ساختهایم.
✍🏻 حسین عرب اسدی
#ارتباط
#تشکیلات
#حلقه_وصل_شو
#مدرسه_رشد_و_تعالی_زمان 
@madrese_zaman
─┅═༅𖣔🆔𖣔༅═┅─
                
            
                 مضمار، تشکیلات؛ حمیدرضا محمدی 
            
             🔗حلقه وصل شو🔗  📚 سالهاست در مسیر آموزش، از کلاسهای کوچک گرفته تا سالنهای پر از چهرههای مشتاق،
        
                                        
‼️ برای ثبت سفارش و تهیه کتاب "حلقه وصل شو" و سایر محصولات مدرسه رشد و تعالی زمان، میتونیدبا شماره
📞 09331071595  
تماس بگیرید یا به آیدی،
 🆔 @pasokhgoo_zaman
 در پیامرسان ایتا پیام بدید.✉️
#حلقه_وصل_شو
#مهارت_های_ارتباطی 
#مدرسه_رشد_و_تعالی_زمان
༅𖣔 @madrese_zaman
                
            📌 «تنبلی تشکیلاتی»؛
بلایی که با لباس تعهد می آید!
بسیاری از ما وقتی وارد کار تشکیلاتی میشویم، فکر میکنیم تنها کسانی هستیم که برای اسلام و انقلاب «هزینه» میدهیم! بقیه را «تنبل» میدانیم و خود را «فولاد آبدیده»!
اما غافلیم از اینکه گاهی همین کار تشکیلاتی، میتواند پناهگاهی باشد برای فرار از وظایف سختِ دیگر:
📚 فرار از درس،
💼 فرار از کار و تلاش اقتصادی،
👰 فرار از تشکیل خانواده و مسئولیتهای آن.
نفس، آنقدر زیرک است که گاهی پشتِ نقاب «کار فرهنگی» پنهان میشود، بیآنکه خودمان بفهمیم!
⛔️ مواظب باشیم کار تشکیلاتی، به «بهانهای برای تنبلی» تبدیل نشود.
«ما موظفیم به همهی وظایفمان —درسی، شغلی، خانوادگی و تشکیلاتی— بهموقع و متوازن عمل کنیم.»
هرگز نباید به بهانهٔ یک وظیفهٔ مقدس، از وظایف دیگرمان غافل شویم.
این، آزمون بزرگ ماست:
هم کار تشکیلاتی، هم وظیفه دانشجویی، هم وظایف همسری، هم تعهدات شغلی و...
✅ باید هر روز خود را «محاسبه» کنیم؛
مبادا در دام حیلههای شیطان گرفتار شدهایم و به اسم خدمت، داریم از مسئولیتهای فردی و اجتماعی میگریزیم.
«محاسبهٔ نفس» تنها راه نجات است.
#محاسبه_نفس #مسئولیت_پذیری #تشکیلات #تنبلی_تشکیلاتی #هشدار
🆔 @mezmar_ir
🆔 @mezmar_ir
                
            نردبان موفقیت را درست بالا بروید!
🌀 شکست،همیشه به معنای کمبود منابع نیست. گاهی ما ابزارها را داریم، اما بلد نیستیم چطور از آنها استفاده کنیم.
سه دلیل اصلی که یک مدیر را زمین میزند:
✅ عدم شناخت نیازها: بدون نقشه، به مقصد نمیرسید. 
✅عدم مدیریت امکانات: ابزار بیاستفاده، فقط بار مالی است. 
✅عدم شناخت نقاط قوت: بزرگترین داراییهای تشکیلاتتان را نادیده نگیرید.
به یاد داشته باشید: موفقیت ماندگار، با صبر و اصول به دست میآید، نه با عجله و بیبرنامگی.
---
#مدیریت_موفق #رهبری_در_عمل #اصول_مدیریت #مهارت_مدیریتی
🆔 @mezmar_ir
                
            در میهمانی اسوهها
آمدم تا همنفس شوم با آنانی که تشکیلات را با جان معنا کردند.
فرماندهان شهید! دعاگویمان باشید تا راهی که شما آغاز کردید،به خوبی به پایان برسانیم.
از شما میآموزیم: تشکّل، یعنی "وفاداری تا آخرین نفس".
#اسوه_های_تشکیلاتی 
#دعا_گوی_شما_هستم
                
            و این هم رزق آخر امشب ما
 در مهمانی اسوه ها
هنوز باور نمی کنم، #سردار_حاجی_زاده عزیز، #شهید_حاجی_زاده شده😭
🔆 چقدر عرصه های مختلف مملکت ما به سبک و مدل مدیریت و رهبری امثال شهید حاجی زاده ها نیاز دارد...
                
            #داستان_مدیریتی
قاطر پیر و پیر مرد
باران شدید میبارید 👇🌧️
مرد در حال رانندگی بود که ناگهان کنترل ماشینش را از دست داد و خودرو از جاده منحرف شد 🚗💥
خوشبختانه ماشین آسیب ندید، اما چرخها در گل فرورفت 🛞⛔
هرچه تلاش کرد، نشد ماشین را بیرون بکشد 😓
به ناچار، زیر باران به سمت کلبهٔ کشاورزی دوید و در زد 🏡🚪
کشاورز پیر در را باز کرد 👴🤝
مرد مشکل را گفت و کمک خواست 🙏
کشاورز گفت: «بذار ببینم فردریک چیکار میتونه برات بکنه» 🤔
با هم به طویله رفتند 🐴
کشاورز قاطر پیری را آورد
مرد با دیدنش ناامید شد 😧
اما چارهای نبود 🤷♂️
کنار جاده، کشاورز طناب را به ماشین بست و سر دیگرش را به قاطر 🪢🌀
بعد محکم زد به پشت قاطر و فریاد زد:
«یالا، پل، فردریک، هری، تام... یالا سعیتون رو بکنین... آهان... یه کم دیگه... خوبه تونستین» 🗣️💪
و قاطر پیر ماشین را از گل بیرون کشید! 🚗✨
مرد شگفتزده پرسید: «حتماً اون اسمها جادو بوده؟» 😲
کشاورز پاسخ داد:
«جادو نیست! این کار رو کردم که باور کنه عضو یک تیمه و تنها نیست. راستی... قاطر من کوره!»💡
---------------
نتایج تشکیلاتی حکایت:
✨ قدرت کار تیمی، در "احساس تعلق" و "باور به همراهی دیگران" زنده میشود! ✨
گاهی تنها تفاوت بین "ناتوانی" و "پیروزی"، یک صدا است که فریاد میزند: "تو تنها نیستی،ما با تو هستیم!" 👥🤝
 درست مثل قاطر کور، ما هم گاهی مسیر را به وضوح نمیبینیم، اما وقتی باور کنیم که عضوی از یک تیم قدرتمند هستیم، میتوانیم سنگینترین بارها را به حرکت درآوریم.💪🚗
#حکایت_مدیریتی #تیم_سازی 
🆔 @mezmar_ir
                
            