eitaa logo
میراث فقاهت خراسان
3هزار دنبال‌کننده
3.5هزار عکس
377 ویدیو
55 فایل
کانال اطلاع رسانی موسسه علمی، پژوهشی و فرهنگی «میراث فقاهت خراسان» ◾️تحت اشراف جمعی از اساتید حوزه علمیه خراسان ◾️تاسیس: فروردین ۱۴۰۱ ◾️آدرس اینستاگرام: https://instagram.com/_u/mfkh_ir ◾ارتباط با ما: @mfkh_ro روابط عمومی @feghahatkh طرح و برنامه
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از روحانیت مردمی
🔸روزگار ما و مرشدان كرداری 🔺به مناسبت چهاردهم مهرماه سالروز رحلت عالم مردمی مرحوم آیت الله میرزا حسنعلی مروارید 🔺روزگار ما، بازار گرم مكاتب رنگارنگ عرفانی است كه برای مشتریانشان نسخه می‌پیچند و به آنان، وعده آسایش و خوشبختی می‌دهند. اما این نسخه‌ها در بسیاری از موارد ـ دست كم برای همگان ـ عملی نیستند و از سوی دیگر، عرضه‌كنندگان، خود حاضر به عمل به این نسخه‌ها نیستند. 🔺از ویژگی‌های مكتب اهل بیت علیهم السلام این است كه آموزه های آن، عینی و عملی است و این عملی بودن را پیشوایان مكتب، پیش و بیش از همه، در سیره و منش خود نشان داده‌اند. 🔺اگر قرآن از بندگی و عبودیت سخن می‌گوید، پیامبر اكرم (ص)، بندگی پروردگار را در تمام شؤون زندگی خویش به نمایش گذاشته است و اگر پیامبر (ص) از انفاق به محرومان و محبت به یتیمان و رسیدگی به مستمندان می‌گوید، علی (ع) یار محرومان و پدر یتیمان و پناهگاه مستمندان بوده است. 🔺 در دوران غیبت پیشوایان معصوم، عالمان شیعه، با وجود اینكه از عصمت برخوردار نبوده‌اند و خود نیز ادعای آن را نداشته‌اند، اما كردارشان، تصدیق گفتارشان بوده است و گفتارشان، ترجمان آموزه‌های پیشوایان معصومشان، بی‌آنكه از آن بكاهند و یا بر آن بیفزایند. 🔺مرحوم آیت الله مروارید نیز از زمره این عالمان بودند و به بیان رهبر معظم انقلاب: « عمر پربركت خود را یكسره با پرهیزگاری و صلاح و سداد گذرانیدند و در طول سالیان متمادی با رفتار و منش علمی و عملی خویش چهره ای نورانی و فراموش‌نشدنی از خود در خاطره همه كسانی كه با ایشان آشنا بودند باقی گذاشتند». 🔺در روزگاری كه دیگران را به معنویات دعوت می‌كنند تا مادیات خود را تأمین كنند، به صلح و صفا فرا می‌خوانند و خود بر سر منافعشان با دوستان دیرینشان می‌جنگند، از نوع‌دوستی دم می‌زنند و خودخواهی و خودپرستی پیشه می‌كنند، بیش از هر چیز نیاز به مبلغان رفتاری و مرشدان كرداری داریم؛ مرواریدها، فلسفی‌ها، تهرانی‌ها... 🖋حجت‌الاسلام محمد الهی‌خراسانی (منتشرشده در روزنامه قدس) 🇮🇷 جبهه‌ی روحانیت مردمی انقلاب اسلامی را در ایتا دنبال بفرمایید👇 https://eitaa.com/rohaniat_mardomi
9.77M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⚡️مجاور خورشید 🌀جلوهای از زندگی رحمت الله علیه ............................................. آثار و اسناد علما و اساتید حوزه علمیه خراسان را در کانال میراث فقاهت خراسان دنبال کنید: https://eitaa.com/joinchat/2033975358C93349617f8
عاقبت به خیری! حجه الاسلام و المسلمین قرائتی : روزی در حرم امام رضا (ع) به صورت اتفاقی در سه جای مختلف حرم سه عالم بزرگ شهر مشهد مرحوم و مرحوم و مرحوم را دیدم از هر سه بدون اینکه از یکدیگر اطلاع داشته باشند یک سوال را پرسیدم. اگر یک دعای مستجاب داشته باشید از خدا چه می خواهید؟ هر سه پاسخ دادند: عاقبت به خیری! قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ : لاَ يَزَالُ اَلْمُؤْمِنُ خَائِفاً مِنْ سُوءِ اَلْعَاقِبَةِ لاَ يَتَيَقَّنُ اَلْوُصُولَ إِلَى رِضْوَانِ اَللَّهِ حَتَّى يَكُونَ وَقْتُ نَزْعِ رُوحِهِ وَ ظُهُورِ مَلَكِ اَلْمَوْتِ لَهُ . بحار الانوار ج ۶۸ ص ۳۶۶ رسول خدا صلّى اللّٰه عليه و آله فرمود: مؤمن هميشه از سوء عاقبت خائف و بيمناك است و به رسيدن به رضوان الهى و خشنودى حق يقين و اطمينان ندارد تا آن هنگام كه قبض روح مى‌شود و ملك الموت در كنارش حاضر ميگردد. ............................................. آثار و اسناد علما و اساتید حوزه علمیه خراسان را در کانال میراث فقاهت خراسان دنبال کنید: https://eitaa.com/joinchat/2033975358C93349617f8
رعایت ادب حتی با مخالف 💠 استاد آیت الله رضازاده حفظ الله: مرحوم آیت الله مروارید بعد از فوت آقای میلانی به من فرمودند: خدا را شکر می‌کنم که در طول عمرم به هیچ عنوان حرکتی علیه آقای میلانی انجام ندادم. ✅ با اینکه این‌ها معروف بودند که تفکیکی هستند و در نقطه مقابل ایشان هستند. ✳️ [و با وجود اینکه] ساواک خیلی علیه آقای میلانی کار کرده بود [تا آنجا] که طلاب مشهد به ایشان بدبین شده بودند؛ من در مدرسه ایشان درس می‌گفتم بعضی از طلبه‌هایی که درس خود من حاضر می‌شدند به من می‌گفتند ما تعجب می‌کنیم که شما برای چه به مدرسه ایشان می‌روید؟ 📚بیانات معظم له در جلسات گفتمان معرفت ۱ ( سلسله نشست های علمی در محضر آیت الله اشرفی) رمضان ۱۴۳۹. ●➼‌┅═❧═┅┅─┄ 🔻مکارم الاخلاق، فرصتی برای شناخت سیره علماء شیعه ↙️ https://eitaa.com/makarmolakhlagh ............................................. آثار و اسناد علما و اساتید حوزه علمیه خراسان را در کانال میراث فقاهت خراسان دنبال کنید: https://eitaa.com/joinchat/2033975358C93349617f8
✳️ دو خاطره آیت الله رضازاده از مرحوم آیت الله میرزا جواد آقا تهرانی خاطره اول: یکی مسئلۀ خلع روح ایشان است که شنیده بودم روح از بدن ایشان مفارقت کرده و مجدداً برگشته است. روز چهاردهم ماه رجب بود. نزد ایشان در خیابان عنصری رفتم. از ایشان خواهش کردم که من شنیده‌ام روح از بدن حضرت عالی جدا، و سپس برگشته است. می‌خواهم از خودتان بشنوم. ابتدا امتناع کردند. من خواهش کردم، فرمودند: خوب. من می‌گویم، به شرط این‌که به کسی نقل نکنی. گفتم باشد. فرمودند: من رفتم در بستر بخوابم. یک مرتبه روح از بدنم مفارقت کرد، جدا شد. بدنم زیر لحاف بود و روحم می‌دید که بدنم آن‌جا افتاده است و من خیلی نگران بودم که چرا مُردم و حتی یک بار استغفار نکردم. در همین فکر بودم که چرا مُردم و یک استغفرالله نگفتم. طولی نکشید، روح برگشت و تا لحظاتی، دست‌هایم را تکان دادم و تردید داشتم، آیا زنده شده‌ام یا نه. بله روح برگشته و زنده شده‌ام. بلافاصله تا مدتی استغفار می‌کردم و احتمال می‌دادم، دوباره روح مفارقت کند و دیگر بر نگردد و برای همیشه بمیرم. ولی روح، مفارقت نکرد. بعد اضافه فرمودند: در این جدا شدن روح از بدنم و برگشتن آن، احساس کردم، خیلی خسته و کوبیده هستم و بدنم خیس عرق است. مثل انسانی که خیلی با سرعت راه می‌رود، خسته شده و عرق می‌کند. چنین حالتی پیدا کرده بودم. این بیانی بودن که ایشان داشتند. عرض کردم: اجازه بدهید برای طلبه‌ها نقل کنم. فرمودند: نه راضی نیستم. و لذا من تا بعد از مرگ ایشان برای کسی نقل نکردم و بعد از مرگ ایشان، آن را به مناسبت برای آقایان نقل کردم. خاطره دوم: در اوایل جنگ، از طلبه‌های مشهد، حدود دویست نفر، رفتند خیابان نخریسی. شب‌ها، طلبه‌ها همان‌جا می‌خوابیدند و روز‌ها هم برای عملیات نظامی می‌رفتند دامنۀ کوه، آخر خیابان ضد. و بعضی از آقایان ارتشی طلبه‌ها را آموزش می‌دادند. دورۀ آموزش که تمام شد، ما از آقایان، شخصیت‌های علمی و رؤسا از ارتش و سپاه مشهد دعوت کردیم، برای بازدید از عملیات طلبه‌ها بیایند. آقایان علما، امرای ارتش، شخصیت‌ها، رؤسا، رادیو تلویزیون و آقای غفوری فرد، استاندار وقت مشهد، آمدند و با این‌که در طول عملیات آموزش، من چند بار نزد آقای غفوری فرد رفته بودم، که این آقایان می‌خواهند جبهه بروند، می‌گفتند نه و موافقت نمی‌کردند. آن روز که این عملیات را دیدند، به بنده گفتند: همراه اولین گروه اعزامی، این آقایان را می‌فرستیم. نمی‌دانستیم به این خوبی، این آقایان، عملیات رزمی را فرا گرفته باشند. آن‌جا، بعد از اتمام عملیات، از مرحوم آمیرزا جواد آقا تقاضا کردیم که ما را نصیحتی بفرماید. در همان خوابگاه بسیج صندلی گذاشتیم و ایشان نشستند و طلبه‌های رزمنده به همراه مدعوین نشستند. و ایشان شروع کردند، طلبه‌ها را نصیحت کردن. و محور بحث این بود که مواظب باشید، عملتان همراه با هوای نفس نباشد. یک وقت فکر نکنید، خوب، ما آدم‌های خوب و مؤمنی هستیم که مملکت و مکتب اهل‌بیت نیاز به جبهه نداشته. ما به فکر درس و تربیت و راهنمایی مردم بودیم. ولی امروز که دشمن به این مملکت حمله کرده، ما به جای کتاب به تعبیر ایشان، ژ-3 به دست گرفتیم و آمادۀ دفاع از مملکت و مکتب‌مان هستیم. بعد ایشان اضافه کردند و فرمودند: با توجه به ضعفی که دارم، از من ساخته نیست که در جبهه بجنگم. ولی آرزویم این است که خدا، به من توفیق بدهد که در جبهه حاضر بشوم، تا شاید بتوانم ظرف یک سربازی را بشویم و یا خوابگاه پاسداری را جارو کنم، تا شاید با این کار در ثواب رزمندگان شریک باشم. این جمله را که ایشان با آن قد خمیده و سیمای ملکوتی فرمودند، چنان افراد تحت تأثیر قرار گرفتند که سرها همه پائین و به حالت گریه افتادند. همه به این فکر بودند که ایشان چه می‌گوید. ظرف سربازی را بشویم وخوابگاه پاسداری را جارو کنم تا در ثواب این‌ها شریک باشم. بعد هم خداوند به ایشان توفیق داد و چندین بار به جبهه رفتند و رفتن ایشان باعث تشجیع و تقویت روحیۀ رزمندگان و دیگران بود. خاطرۀ سوم. اصولاً آن مرحوم انسان خیلی مؤدبی بودند. ایشان به من فرموده بودند: من سهم مبارک امام را نمی‌گیرم. ولی اگر کسی را شما سراغ داشتید که گرفتار بود، معرفی کنید. من جهت کمک راهنمایی می‌کنم. یادم هست یک‌وقت، سید اهل علمی که بسیار محصل خوبی بود، گرفتاری برایش پیش آمد. سفارش کردم و گفتم برو خدمت آقای میرزا و بگو فلانی مرا فرستاده، به فلان نشانی. ایشان رفت و بعد من خودم هم تلفن زدم و گفتم، کسی را خدمتتان فرستادم تا اگر ممکن هست، کمکی بفرمایید. ایشان گفت: بله ما الآن خدمتشان هستیم و من سفارش کردم که مبلغی را به ایشان کمک کنند. و برای این‌که تلفن شما هم لغو و بیهوده نباشد، پنج هزار تومان هم اضافه می‌گویم به ایشان بدهند. این بود گوشه‌ای از ده‌ها خصیصۀ بعضی از اساتید حوزۀ علمیۀ مشهد. 🆔 eitaa.com/alinasirigilani @mfkh_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹گفتاری از مرحوم حضرت آیت الله سید عزالدین زنجانی در ستایش از کرامت اخلاقی سالار شهیدان (علیه السلام) ............................................. آثار و اسناد علما و اساتید حوزه علمیه خراسان را در کانال میراث فقاهت خراسان دنبال کنید: https://eitaa.com/joinchat/2033975358C93349617f8
🔹گزارش تصویری دیدار طلاب جدید الورود مدرسه علمیه امام خمینی گرگان با حضرات آیات و حجج اسلام: ، سید علی و محمد ابراهیم ↩️ در این دیدار طلاب محترم از فرمایشات اساتید معظم پیرامون آثار و برکات زیارت امام رضا علیه السلام در دنیا و آخرت و اهداف و وظایف و زی طلبگی و خاطراتی از تحصیلشان در نجف و کربلا بهره مند شدند. 📅 ۱۴۰۲/۷/۱۳ / مشهدمقدس 📚 کانال اطلاع رسانی طلاب مدرسه علمیه امام خمینی ره گرگان @howzeh_imam_khomeini_gorgan ............................................. آثار و اسناد علما و اساتید حوزه علمیه خراسان را در کانال میراث فقاهت خراسان دنبال کنید: https://eitaa.com/joinchat/2033975358C93349617f8
11.95M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📺وحشت و ترس دشمن از آینده اسلام و جبهه مقاومت اسلامی 🎙حجت الاسلام والمسلمین دهشت 📍حرم مطهر امام رضا علیه‌السلام ............................................. آثار و اسناد علما و اساتید حوزه علمیه خراسان را در کانال میراث فقاهت خراسان دنبال کنید: https://eitaa.com/joinchat/2033975358C93349617f8
✳️ دو خاطره آیت الله رضازاده از آیت الله حاج شیخ هاشم قزوینی خاطره اول: مرحوم شیخ هاشم قزویی نقل می‌فرمودند: «من در اصفهان درس می‌خواندم و همسری داشتم که متعهد بود و خدا بچه‌ای از او به من داد. بچه شانزده ماهه بود؛ تازه به زبان ترکی ننه و بابا می‌گفت(مرحوم حاج شیخ هاشم ترک بود.) در باغی که متصل به منزل خانم بود، بچه بغل من بود. مشغول قدم زدن بودم که غذا حاضر شود و غذا بخورم و به دنبال درسم بروم. ناگهان بچه یک نگاه تندی به من کرد و بعد از این نگاه تند شروع کرد به صحبت کردن. گفت مرا کی خلق کرده؟ من بدون اختیار گفتم: تو را من خلق کردم، گفت: تو را کی خلق کرده؟ گفتم: پدرم، گفت: پدرت را؟ گفتم: پدرش همینجور [ادامه یافت...] بچه ساکت شد و من هم متحیر که این چه وضعی است که من می‌بینم؟ داشتم قدم می‌زدم، مرتبۀ دوم بچه شروع کرد به حرف زدن و گفت: این درخت‌ها را کی خلق کرده؟ گفتم: باغبان، گفت: باغبان را که خلق کرده؟ گفتم: پدرش. باز یک سری سؤالات اینجوری. مرتبۀ سوم بچه گفت: دروغ گفتی. من و تو و پدران تو و درختان و باغ و باغبان و همۀ جهان را، خدا آفریده است. ببینید وقتی که خدا می‌خواهد کسی به اوج کمالات برسد، بچۀ شانزده ماهه در بغلش حرف می‌زند، آن هم استدلال بر اثبات وجود صانع و خالق متعال و از طرفی آن بزرگوار هم پاسخی که موافق با اعتقادش نیست، بر زبانش جاری شود؛ تا بچه خودش برهان اقامه کند. این پاسخ به نظرم به همان خارق العاده است که سؤال بچه. خاطره دوم: مرحوم استاد عائلۀ بسیار کمی هم داشتند. فقط یک دختر و یک همسر بیشتر نداشتند و یک خانۀ خیلی محقر و خانۀ ایشان ظاهراً دو اتاق بیشتر نداشت. ولی زندگی بسیار منظم و مرتب و تمیزی داشتند. یک وقتی احساس می‌کنند که برای همین عائلۀ کوچک، پولی برای خرج کردن ندارند. آن وقت‌ها، متداول بود که در اطراف مسجد گوهرشاد و حرم حضرت رضا(ع)، افرادی می‌نشستند که کاغذهای مخصوصی داشتند و به اینها، عریضه نویس می‌گفتند. چون افراد با سواد کم بود، زائرینی که از حضرت رضا(ع) خواسته‌ای داشتند، نزد این عریضه نویس می‌آمدند. او خواسته‌هایشان را می‌نوشت و آن عریضه را داخل ضریح مقدس می‌انداختند و پولی هم به عریضه‌نویس می‌دادند. مرحوم حاج شیخ هاشم، تصمیم می‌گیرد که از فردا صبح، روزی یکی دو ساعت برود آن‌جا بنشیند و عریضه برای زائران بنویسد و از این راه اجرتی تهیه کند و زندگی اش را تأمین کند و مشغول درسش شود. همان‌طور که عرض کردم، یکی از ابعاد شخصیت ایشان، آزادی ایشان بود. چقدر باید انسان آزاد باشد و به تعبیر من چقدر باید توحیدش کامل، و خالی از شرک به تمام معنا باشد، تا کار به مردم نداشته باشد که چه می‌گویند. وظیفه‌ام این است که عریضه نویسی کنم و پول تهیه کنم، برای ادامۀ زندگی. و این‌که به طلبه‌ها درس بدهد؛ و این دو مطلب را می‌رساند، اول آزادی ایشان و دوم اهمیت دادن ایشان به درس. ممکن است کسی بگوید حالا که من نان ندارم بخورم، درس را رها کنم و بروم دنبال تأمین زندگی. ولی ایشان این تصمیم را می‌گیرند و به هیچ‌کس نمی‌گوید. شب می‌خوابد. صبح زود در منزل کسی در می‌زند. وقتی در را باز می‌کند، یکی از علمای آن زمان مشهد که شاید خیلی هم مشهور نبودند، دستمالی حاوی مبلغی پول به ایشان می‌دهد و می‌گوید: این پول‌ها را بگیر و خرج کن. عریضه نویسی برای شما حرام است و مشغول درست باش. ایشان به احدی آن‌چه را در ذهن داشته بود، نگفته بود. دستمال را می‌گیرد؛ می‌بیند داخل دستمال، بیست ریال و به تعبیر آن زمان، بیست قران پول است. پول را مصرف و به تدریس ادامه می‌دهند. آری حجت خدا، امام زمان(عج) در توقیع شریف فرموده‌اند: «...و لا ناسین لذکرکم ...» 🆔 eitaa.com/alinasirigilani ............................................. آثار و اسناد علما و اساتید حوزه علمیه خراسان را در کانال میراث فقاهت خراسان دنبال کنید: https://eitaa.com/joinchat/2033975358C93349617f8