eitaa logo
محصولات فرهنگی موعود🇵🇸
516 دنبال‌کننده
605 عکس
42 ویدیو
1 فایل
💠محصولات فرهنگی موعود 📌ارائه کتاب و محصولات فرهنگی مذهبی در ساوه 🕌 امامزاده سید علی اصغر شماره تماس و ثبت سفارش↙️ ۰۹۱۲۸۵۵۴۱۵۳ ۰۹۰۱۴۳۲۸۲۴۴ @Alisyyadshirazi @zainodin 🚚ارسال رایگان در ساوه🚚 ناشناس‌ما https://harfeto.timefriend.net/16264657120377
مشاهده در ایتا
دانلود
شرکت کننده ی شماره پنجم 🌹🔶🌹🔶🌹🔶🌹🔶🌹 داستانی کوتاه از شهید ابراهیم هادی قبل از عملیات مطلع الفجر بود. جهت هماهنگی بهتر، بین فرماندهان سپاه و ارتش جلسه ای در محل گروه اندرزگو برگزار شد. من و ابراهیم و سه نفر از فرماندهان ارتش و سه نفر از فرماندهان سپاه در جلسه حضور داشتند. تعدادی از بچه ها هم در داخل حیاط مشغول آموزش نظامی بودند. اواسط جلسه بود، همه مشغول صحبت بودند که ناگهان از پنجره اتاق یک نارجک به داخل پرت شد! دقیقا وسط اتاق افتاد. از ترس رنگم پرید. همینطور که کنار اتاق نشسته بودم سرم را در بین دستانم قرار دادم و به سمت دیوار چمباتمه زدم! برای لحظاتی نفس در سینه ام حبس شد! بقیه هم مانند من، هر یک به گوشه ای خزیدند. لحظات به سختی می گذشت، اما صدای انفجار نیامد! خیلی آرام چشمانم را باز کردم. از لابه لای دستانم به وسط اتاق نگاه کردم. صحنه ای که می دیدم باورکردنی نبود! خیلی آرام چشمانم را باز کردم. از لابه لای دستانم به وسط اتاق نگاه کردم. صحنه ای که دیدم باورکردنی نبود! آرام دستانم را از روی سرم برداشتم. سرم را بالا آوردم و با چشمانی که از تعجب بزرگ شده بود گفتم: آقا ابرام ...! بقیه هم یک یک از گوشه و کنار اتاق سرهایشان را بلند کردند. همه با رنگ پریده وسط اتاق را نگاه می کردند. صحنه بسیار عجیبی بود. در حالی که همه ما در گوشه و کنار اتاق خزیده بودیم، ابراهیم روی نارنجک خوابید بود! در همین حین مسول آموزش وارد اتاق شد. با کلی معذرت خواهی گفت: خیلی شرمنده ام، این نارنجک آموزشی بود، اشتباه افتاد داخل اتاق! ابراهیم از روی نارنجک بلند شد، در حالی که تا آن موقع که سال اول جنگ بود، چنین اتفاقی برای هیچ یک از بجه ها نیفتاده بود. گویی این نارنجک آمده بود تا مردانگی ما را بسنجد. بعد از آن، ماجرای نارنجک زبان به زبان بین بچه ها می چرخید.
شهید احمد رضا احدی:هر خـوبی، هر قـوه ای و هر مؤثـر در وجـودی هست؛ خـداسـت. 🔹️ شهید احمدرضا احدی رتبـه اول کنـکور پزشـکی سـال ۶۴ ، در یادداشتی به نام حرمان هور بسیار زیبا خدای خویش را صدا می‌زند: بگذار گـریه کنـم ! ■ .. وقتی که غـم ها و شـادی ها برای خـدا شد. وقتی که گریه ها و خنده ها برای خدا شد. وقتی که سکوت و فـریادهـا برای خـدا بـود. □ وقتی همـه اش خدایی بود نه شیطانی؛ دنیا جلوه اش عوض می شود. ■ اما حالا که اینطور نیست! دنیـا همه اش کجی است؛ همه اش شـرک است. □ وقـتی ذره ای ناپـاکـی، ذره ای ریــا، ذره ای خـودنمایی در کار نبود؛ وقتی در کارها عشـق به خـدا بود؛ دنیـا عوض می شود. ■ گفتنت، شنیدنت، رفتن و آمدنت، بودن و نبودنت، خندیدن و گریستنت، خوشحال و غمـگین بودنت، فریادت، سکوتت، کدامش برای خداست؟ ■ هیـچ کس نیست؛ هیـچ چیز نیست. در میقـاتِ وجـود، خسی هـم نیست. همـه اش خـداست. □ هر خـوبی، هر قـوه ای و هر مؤثـر در وجـودی هست؛ خـداسـت. (دربندیخان عـراق ۶۴/۵/۲۴) 📌 وصیت نامه کوتاه و پرمحتوای شهیدی که رتبه اول کنکور پزشکی بود. 🔹️ شهید «احمدرضا احدی» رتبه اول کنکور و دانشجوی رشته پزشکی در آخرین وصیت ماندگار خود را نیز چنین نگاشت: من به خوندن کتاب در مورد شهدا خیلی علاقه دارم کتابهایی که در این مورد خوندم سلام بر ابراهیم 1و2 (شهید ابراهیم هادی) یادت باشه (شهیدحمید سیاهکالی) تنها گریه کن (مادر شهید محمد معماریان) این مرد خوشبخت علی اکبر است (شهید علی اکبر فیروزی) که پسر دایی ام بودن ارمان عزیز (شهید علی وردی) جای پای سیدالشهدا (شهید حاج قاسم سلیمانی)
شرکت کننده ی شماره ششم⬆️⬆️ 🌹🔶🌹🔶🌹🔶🌹🔶🌹
شرکت کننده ی شماره هفتم⬆️⬆️ 🌹🔶🌹🔶🌹🔶🌹🔶🌹 می‌خوام یکی از داستانهای شهید عبدالرسول زرین را بهتون بگم شاید بعضیاتون شاید شهید عبدالرسول زرین را نشناسید و نمی‌دونید کیه شایدم اسمش رو شنیدید و چیز زیادی ازش نمی‌دونید شهید عبدالرسول زرین یکی از بهترین تک تیراندازهای جهان بوده که بیش از ۷۰۰ شلیک موفق داشته و تنها کسی که تونسته رکورد شلیک‌های موفق رو بزنه یکی از تک تیراندازهای عراق که ۶۵۰ شلیک موفق داشته ولی باز هم به پای شهید عبدالرسول زرین نرسیده البته شهید عبدالرسول زرین یک دفترچه داشته که تک تک شلیک‌های موفقش رو اونجا می‌نوشته که اون عددها نشون می‌دادن که بیش از ۲۰۰۰ شلیک موفق داشته البته ناگفته نماند که به او لقب گردان تک نفره را داده بودند و لقب دیگری هم داشت به او می‌گفتند صیاد خمینی یکی از داستان‌های شهید عبدالرسول زرین این بوده که وقتی به یک عملیاتی رفته بوده سنگر می‌گیره و همون جا دشمن‌های عراقی رو می‌زنه و یک تک تیرانداز جای اون رو شناسایی می‌کنه وقتی شهید عبدالرسول زرین می‌فهمه که اون تک تیرانداز جای اون رو شناسایی کرده به صورت دوئل مانند هر دو به صورت همزمان شلیک می‌کنند و تیرهاشون از بالای سر همدیگه رد میشن تیر اون تک تیرانداز می‌خوره به گوش شهید عبدالرسول زرین ولی تیر عبدالرسول زرین می خوره به سر اون تک تیرانداز و اون تک تیرانداز کشته میشه وقتی از عملیات برمی‌گرده دو تا خبرنگار با اون مصاحبه می‌کنن و از اون عکس می‌گیرن در حالی که وقتی عکاس داشته از شهید عکس می‌گرفته شهید در صورتی که تیر به گوشش خورده بود و زخمی شده بود ولی می‌خندید پس قدر این قهرمان رو بدونید و افتخار کنید
شرکت کننده ی شماره هشتم⬆️⬆️ 🌹🔶🌹🔶🌹🔶🌹🔶🌹 سلام وقت بخیر تو کتاب جانا زندگی‌نامه شهید محرم ترک نوشته بود داشتن تو سوریه برای خودشون اسم مستعار انتخاب می‌کردن شهید گفتن: هیچکی اسمشو علی نذاشت من اسممو می‌ذارم علی‌اکبر تو این زمونه‌ای که بچه‌ مذهبیا هم دنبال اختراع اسمای جدید مذهبین برای خودم تلنگری‌ بود یه سری اسامی اهل‌بیت مثل علی‌اکبر، علی‌اصغر و... از بین‌مون حذف شده و ما انقدر بی‌توجه‌ایم به این موضوع تو یه قسمت دیگه کتاب هم ماجرای شفا گرفتن دخترشون توسط امام رضا علیه السلام نقل شد دخترشون هر وقت پدرش می‌رفته ماموریت مریض میشه که توسط امام رضا شفا میگیره: "فاطمه بزرگ شده بود ولی باز هم با ماموریت‌های محرم مریض می‌شد. یک‌بار محرم آمد خانه و به فهمیه گفت: دوای درد فاطمه را پیدا کردم باید بریم مشهد پیش آقا. شفاش رو می‌گیریم. وقتی رسیدند مشهد اول رفتند حرم. فاطمه را بغل کرد. گریه می‌کرد. فهیمه از گریه‌ی محرم گریه‌اش گرفته بود. با آقا حرف می‌زد شفای دخترش را می‌خواست. از آن به بعد فاطمه دیگر مریض نشد."
شرکت کننده ی شماره نهم⬆️⬆️ 🌹🔶🌹🔶🌹🔶🌹🔶🌹 شهدا خیلی بر گردن ما حق دارن... واقعا انقدر شهدا به ما لطف کردند که بی حد و انداره بوده... همین که قبل از متولد شدن یکی برامون فدا بشه و جونشو برا امنیت و ارامش ما و مردم دیگه بده انقدر ارزشمند هست که به حرمت خونشون قدردان خودشون و خانواده اشون بویژه مادران شهدا باشیم... واینکه هر کسی یک رفیق شهید برای خودش انتخاب کنه و با او مانوس بشه، انقدرر تو زندگی دنیایی و مسیر رسیدن به خدا این شهید به او کمک میکنه و انقدر باعث ارامش او در زندگیش میشه... یکی از لطف هایی که شهدا بهم کردن این بود که موقعی که میخواستم برم بهشت زهرا برای اولین بار شرایطم جور نبود و نرفتنم قطعی بود در حدی که اعلام کردم دیگه قطعی نمیام... اما نیم ساعت یکساعت به حرکت اتوبوس رفتنم جور شد و رفتم و این فقط لطف خدا و واسطه گری شهدا بود که دعوتم کردن....
https://farsi.khamenei.ir/photo-album?id=53028 بخشی از وصیتنامه شهید باغبانی 🔶🔶🔶🔶🔶🔶🔶🔶🔶 شرکت کننده ی شماره دهم⬆️⬆️ 🌹🔶🌹🔶🌹🔶🌹🔶🌹 شهید بزرگوار فرمود: مسلمانان دو قبله دارند کعبه برای عبادت قدس برای شهادت... +شهید عبدالصمد امام پناه،اولین شهید جبهه مقاومت پ.ن:اوصیکم به خواندن زندگینامه شهید، هرچند کوتاه
🌷شهید والامقام سیدمجتبی 🥀🌱.صالحی خوانساری 🏴🇮🇷 شهیدی که کارنامه ی فرزندش را بعد از شهادتش امضا کرد اللهم ارزقنا توفیق شهادت فی سبیلک🤲 ‌
شرکت کننده ی شماره یازدهم⬆️⬆️ 🌹🔶🌹🔶🌹🔶🌹🔶🌹 سلام بهترین جمله ای ک دیدم از شهید احمد کاظمی بود (خیانت این است که انسان در جایگاهی قرار بگیرد که جای او نباشد) چون هفته دفاع مقدس هست چندتا از کتابهای ک خوندم و واقعا خوب بودن رو معرفی میکنم امیدوارم بخونید (خودم کتابها رو دارم اگر خواستید میتونم امانت بدم بهتون بخونید ) مربع های قرمز از حاج حسین یکتا درگاه این خانه بوسیدنی است از زینب عرفانیان غواصها بوی نعنا میدهند از حمید حسام
آخرین مهلت شرکت در این طرح: شنبه ۷ مهرماه ساعت ۲۳
انا لله و انا الیه راجعون شهادت سید حسن نصرالله رو خدمت امام زمان و مقام معظم رهبری و همه مسلمانان جهان تسلیت عرض می کنیم❤️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شهید نصرالله: ما شیعیان علی بن ابیطالب(ع) فلسطین را تنها نخواهیم گذاشت🖤 @AkhbareFori
الله اکبر👏👏 الحمدلله