─┅═ঊ﷽ঈ═┅─ 🤲خدایا ابتدای 🌤️صبـح که رزق بندگانت راتقسیم میکنی می شود رزق من امروز رفاقتی باشد؟ از جنس #شهـیدان🕊️ باعطـر #شهـادت🌷 امروز چهارشنبه ۲۰ تیرماه ۱۴۰۳ 🍀 روزی شما صبح امروز شهید والامقام: علی صادقی شهیدی از شهدای والامقام استان قزوین پانزدهم مرداد ۱۳۴۵، در شهر تهران به دنیا آمد. پدرش عبدالمطلب، کارمند اداره طرح آبیاری و مادرش خانه دار بود . به عنوان پاسدار در جبهه حضور یافت. بیستم تیر ۱۳۶۵، در جزیره مجنون عراق بر اثر اصابت گلوله شهید شد. مزار او در گلزار شهدای روستای رزجرد از توابع شهر قزوین قرار دارد. ✍پیام شهید: اى امت امام و اى امت شهیدپرور روستاى رزجرد! وصیت من و وصیت تمامى عاشقان حق به شما این است که امام را تنها نگذارید؛ به جبهه ها بیایید و آن را خالى نگذارید؛ اسلام را یارى کنید؛ دشمنان اسلام را شاد نکنید؛ دست از نفاق بردارید؛ یکدل و یکرنگ شوید؛ مساجد را خالى نگذارید؛ دعاى کمیل و دعاى توسل بخوانید؛ وحدت کلمه داشته باشید؛ اسلحه ی به زمین افتاده ما را به دوش گیرید و لباس رزم بپوشید و روانه میدان شوید. ای امت قهرمان و حقجو! یتیمان را نوازش کنید و به خانواده هاى بى سرپرست، سر بزنید و آنها را دلدارى دهید. 🌹 سایر شهدای والامقام استان که در چنین روزی به شهادت رسیدند، شهید گرانقدر سید امیر سیدابوالقاسمی 🍀 یادشان گرامی و راهشان پررهرو شادی روحشان صلوات #صبحتون_شهدایی

💠 بعضی‌ها تا به مادرها می‌رسند اولین سوال‌شون اینه که «شما کار هم می‌کنید؟!» گویی مادری که کار نمیکنه یک چیزی کم داره!! ✅ اگر کسی از شما که خانه‌دار هستید، این سوال رو پرسید پاسخش رو اینگونه بدید ... #مدرسه_والدین

🍃🖤 کُوه‌ از کمر،خَم‌ می‌شود دَر‌ پای‌ زِینب پِیدا نَگردد،وَاژه‌ای‌ هَمتای‌ زینب جبل‌الصبر💔 ●با تو خُورشید شدم،بی‌ تو شبِ‌ تار شدم ●غم ِ‌تنهایی‌ تو دیدم و بِیمار شدم ○سایه‌ رویِ‌ سَرم!زینبِ(س) تو آشفته‌ست ○یَارکم‌ داری و از دلهره‌ سَرشا رشدم جَانا بِپذیر سَهم‌ زِینبت‌ رو دُو تا دسته‌ گُل‌ بَرات‌ آوردم حُسین‌ من،من‌‌ که‌ هُنوز نَمردم..💔 طفلان‌بی‌بی‌زینب محرم الحرام🖤

مادر نشسته سیر تماشایشان کند هنگام رفتن است، مهیّایشان کند عون است یا محمّد؟ فرقی نمی‌کند در اشک‌های بدرقه پیدایشان کند این سهم زینب است، دو طوفان، دو گردباد لب‌تشنه‌اند، راهی دریایشان کند او یک زن است و عاطفه دارد، عجیب نیست سیرابِ بوسه قامت رعنایشان کند آن‌ها پر از حرارت لبّیک گفتن‌اند باید سفر به خلوت شیدایشان کند.. بر شانه می‌زند که: برو، سهم کوچکی‌ست باید نثار غربت مولایشان کند