eitaa logo
پاسخ به سوالات و شبهات
431 دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
362 ویدیو
0 فایل
مرجع پاسخگویی به شبهات،سوالات،شایعات 🔷 شبهات اعتقادی _ مذهبی _ تاریخی _ ا جتماعی _ سیاسی تاریخ ساخت کانال۱۳۹۹/۰۶/۲۳ شرایط تبلیغات در کانال زیر: https://eitaa.com/joinchat/1449066547Cb7701b4b48
مشاهده در ایتا
دانلود
اطاعت نكردن از حكومت ديني چه پيامدي دارد؟ عنه عليه‏السلام : إنَّ في سلطانِ اللّه عِصمَةً لأِمرِكُم ، فَأعطُوهُ طاعَتَكُم غَيرَ مُلَوَّمَةٍ (مُتَلَوِّمِينَ) ولا مُستَكرَهٍ بها ، واللّه لَتَفعَلُنَّ أو لَيَنقُلَنَّ اللّه‏ُ عَنكُم سلطانَ الإسلامِ ، ثُمَّ لا يَنقُلُهُ إلَيكُم أبدا حتّى يَأرِزَ الأمرُ إلى غَيرِكُم . امام على عليه‏السلام : همانا سلطان خدا (حكومت و رهبرى دين حقّ) مايه نگهدارى و سامان يافتن كار شماست؛ پس بيدرنگ و با ميل و اختيار او را اطاعت كنيد . سوگند به خدا كه يا اين كار را می كنيد يا خداوند سلطان اسلام (حكومت حقّه اسلامى) را از شما می گيرد و ديگر هرگز آن را به شما منتقل نمى‏كند ، تا به دست ديگرى سپرده شود . نهج البلاغة : الخطبة 169 منتخب ميزان الحكمة : 278 .................... 🆔 @mh_shkan آدرس وبلاگ ما porseman.blogfa.com
چرا امام حسن(ع) با دختر دشمن خود ازدواج کرد؟ مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزه علمیه قم این گونه پاسخ می‌دهد: یکی از افراد و شخصیت‌های تاریخی که در دوران امیرالمؤمنین(ع) زندگی می‌کرد و در زیر سایه مهر او امنیت یافته بود، «اشعث بن قیس کندی» بود که برای شناخت او کافی است به خطبه‌ای از خطبه‌های امیرالمؤمنین علی(ع) توجه کنیم: امام علی(ع) در مسجد کوفه سال 38 هجری سخنرانی می‌کرد، اشعث بن قیس به یکی از مطالب آن حضرت اعتراض کرد و گفت: این سخن به زیان تو است نه به سود تو، امام(ع) که او را به خوبی می‌شناخت نگاه خود را به او دوخت و فرمود: «چه کسی تو را آگاه کرد که چه چیزی به سود یا زیان من است؟ لعنت خدا و لعنتِ لعنت کنندگان بر تو باد ای متکبر، متکبرزاده منافقِ پسر کافر، سوگند به خدا تو یک بار در زمان کفر و بار دیگر در حکومت اسلام اسیر شدی و مال و خویشاوندی تو هر دو بار نتوانست به فریادت برسد، آن کس که خویشان خود را به دم شمشیر سپرد و مرگ و نابودی را به سوی آن‌ها کشاند سزاوار است که بستگان او بر او خشم گیرند و بیگانگان به او اطمینان نداشته باشند».(1) از جملات صریح امام(ع) درباره اشعث استفاده می‌شود که او قطعاً یکی از دشمنان حضرت بوده است وگرنه حضرت با دوست خود این‌گونه صحبت نمی‌کند، اما با این حال، چرا فرزندِ حضرت (امام حسن مجتبی(ع)) با دختر چنین شخصی ازدواج کرد؟ در تاریخ داستانی درباره چگونگی ازدواج امام حسن(ع) با جعده دختر اشعث بن قیس نقل شده که در اینجا به نقل آن داستان می‌پردازیم: درباره نام دختر اشعث مؤرخان اختلاف دارند و او را سکینه، شعثاء و عایشه هم دانسته‌اند، ولی صحیح‌ترین آن جعده است(2) و سبب ازدواج چنین بیان شده است که امیرالمؤمنین علی(ع) دختر سعید بن قیس همدانی به نام «ام عمران» را برای فرزندش حسن خواستگاری کرد، سعید گفت: به من مهلت دهید در این باره مشورت کنم و از حضور امام بیرون آمد در بین راه به اشعث بن قیس (برادرش) برخورد و جریان را به او گفت، آن مرد منافق از روی نیرنگ به سعید گفت: چگونه دخترت را به حسن می‌دهی که همیشه به او فخر بفروشد و درباره‌اش انصاف نورزد و با او بدرفتاری کند و بگوید: من فرزند پیامبر خدا و امیرالمؤمنینم و او در برابرش چنین فضیلتی نداشته باشد، پس بهتر نیست او را به پسرعمویش بدهی تا شایسته یکدیگر باشند، سعید گفت: کدام پسرعمویش؟ اشعث گفت: محمد پسر من! آن بیچاره فریب خورد و گفت: دخترم را به پسرت دادم، اشعث شتابزده به نزد امیرالمؤمنین(ع) رفت و گفت: تو دختر سعید را برای حسن خواستگاری کرده‌ای؟! حضرت فرمود: بلی! اشعث گفت: آیا دختری را نمی‌خواهی که در شأن فرزندت باشد؟ حضرت فرمود: آن دختر کیست؟ اشعث گفت: جعده دختر من. حضرت فرمود: ما با مرد دیگری در این باره گفت‌وگو کرده‌ایم، اشعث گفت: درباره آن گفت‌وگو راهی برای شما وجود ندارد، حضرت فرمود: او رفته است تا با مادر دختر مشورت کند، اشعث گفت: او دخترش را به محمد بن اشعث (پسر من) داد، حضرت فرمود: کی چنین کاری کرده؟ اشعث گفت: قبل از اینکه به اینجا بیایم و چنین بود که امیرالمؤمنین با این پیشنهاد موافقت کرد. وقتی که سعید فهمید فریب اشعث را خورده پیش او شتافت و گفت: ای مرد یک چشم با من نیرنگ باختی؟ اشعث گفت: کور خبیث تو هستی که خواستی درباره فرزند پیامبر مشورت کنی، آیا تو احمق نیستی؟، اشعث شتابان به حضور امام حسن(ع) رفت و گفت: آیا نمی‌خواهی با همسرت دیدار کنی، چون او می‌ترسید فرصت از دست برود و بعد راه بین خانه امام و خانه خودش را فرش کرد و دخترش را به همسری امام بخشید، به این ترتیب جعده به خانه امام(ع) رفت».(3) 🆔 @mh_shkan
ادامه پست بالا 👆👆👆 👇👇👇 از آنجا که امام حسن مجتبی(ع) فرزند پیامبر(ص) و امیرالمؤمنین(ع) بود، هر کسی دوست داشت به گونه‌ای خود را به خاندان پیامبر نزدیک کند، اهل بیت پیامبر(ص) هم به جهت حُسن خلقی که داشتند و حتی نسبت به دشمنان مهربان بودند، با این گونه پیشنهادات مخالفت نمی‌کردند و تا خطایی از کسی نمی‌دیدند او را از در خانه خود نمی‌راندند، علاوه بر اینکه طبق داستان فوق امام مجتبی(ع) در برابر کار انجام شده واقع شدند و تن به این ازدواج دادند، ولی بعضی از تحلیلگران سبب ازدواج امام حسن(ع) با جعده را این گونه بیان کرده‌اند:‌ همان گونه که برخی ازدواج‌های رسول خدا(ص) رنگ سیاسی داشت، پاره‌ای ازدواج‌های امام حسن(ع) هم سیاسی بود، با توجه به نفوذ بسیار زیاد اشعث بن قیس در کوفه به نحوی که در جنگ صفین در به حکمیت کشاندن جنگ تلاش فراوانی داشت و مؤثر هم واقع شد، حضرت با دختر او جعده ازدواج کرد، این ازدواج صورت گرفت و البته بدون فرزند پایان یافت، جعده که نفاق را از پدر به ارث برده بود با توطئه معاویه به دشمن حضرت تبدیل شد و در یک اقدام ننگین امام حسن(ع) را زهر داد. *پی‌نوشت‌ها: 1. نهج البلاغه، خطبه 19، ترجمه: محمد دشتی، ص 64، چاپ دوم. 2. اصفهانی، ابوالفرج، مقاتل الطالبین، ناشر: دارالمعرفه، ص 50. 3. قرشی، باقر شریف، زندگانی حسن بن علی، ج 2، ترجمه فخرالدین حجازی، ج2، ص567 به نقل از تاریخ ابن عساکر، ج 4، ص 216 🆔 @mh_shkan
🔶گفت تو 8 سال جنگ کی به ما کمک کرد که ما بهشون کمک کنیم؟؟! ✅گفتم سوریه کمک کرد. محرمانه دفتر خرید سلاح زد برامون. لبنان کمک کرد هرچند خودش تحت اشغال بود، 2 هزار عراقی و 2 هزار افغان برای ما شهید شدن، 200 بحرینی و.. برای ما.. برای .................... 🆔 @mh_shkan
⁉️ متن شبهه 👇👇 آیا صلواتی با عنوان «صلوات ناریه» که منسوب به امام سجاد(ع) است، و دارای خواص و آثار، مستند روایی دارد؟ ✅ پاسخ : 👇👇👇 صلواتی به این نام در کتاب های معتبر روایی، حدیثی و ادعیه ای وارد نشده است. ولی در برخی از وبلاگ ها، سایت ها و ... متن زیر بدون هیچ گونه سند و مدرک از امام سجاد (علیه السلام) نقل شده است که با تحقیق و تفحصی که در روایات و کتاب های مربوطه شده؛ چنین متنی از هیچ کدام از معصومین (علیهم السلام) وارد نشده است. متنی که به نام صلوات ناریه (کنایه از این که خیلی زود حاجت گرفته می شود) در منابع الکترونیکی غیر معتبر و وبلاگ ها وجود دارد به شرح زیر است: «اللَّهُمَّ صَلِّ صَلاَةً کَامِلَةً وَسَلِّمْ سَلاَماً تَامًّا عَلَى سَیِّدِنَا مُحَمَّدٍالذی تَنْحَلُّ بِهِ الْعُقَدُ وَتَنْفَرِجُ بِهِ الْکُرَبُ وَتُقْضَى بِهِ الْحَوَائِجُ وَتُنَالُ بِهِ الرَّغَائِبُ وَحُسْنُ الْخَوَاتِمِ وَیُسْتَسْقَى الْغَمَامُ بوَجْهِهِ الْکَرِیمِ وَعَلى آلِهِ الطیّبین الطاهرین فِی کُلِّ لَمْحَةٍ وَنَفَسٍ بِعَدَدِ کُلِّ مَعْلُومٍ لَکَ» ترجمه این ذکر: خدایا صلواتی کامل، سلامی تمام بر سید ما حضرت محمد بفرست که با او گره ها وا می شود، غم ها از بین می رود، حاجت ها بر آورده می شود، آروزها دست یافتنی می شود، عاقبت ها بخیر می شود، ابرها بارانی می شود قسم بر آبروهای کریمانه او و اهل بیت پاکش در همه لحظات و نفس ها بعدد هرچه نزد تو معلوم است.! دوباره تأکید می کنم که نوشته این مطلب و ترجمه آن، به هیچ وجه به معنای تأیید آن نیست. چرا که چنین متنی در روایات ما وارد نشده است. بنابراین برای قضای حوائج ابتدا باید به انجام اوامر و ترک نواهی خداوند متعال روی آورد و سپس با استفاده از اذکار معتبر و صحیح السند مانند ذکر صلوات مشهور، از خداوند متعال درخواست نمود براساس مصلحت خود ما، حوائج مان را بر آورده به خیر کند. اما در برخی منابع اهل تصوف، صلواتی مشابه و با اندکی اختلاف در بخش‌های پایانی آن وجود دارد که به پیامبر خدا(ص) و امامان معصوم(ع) نیز نسبت داده نشده است .................... 🆔 @mh_shkan
22 مرداد سال 1350 پهلوی استان بحرین رو فروخت! حالا استدلال شاه برای فروش بحرین چی بود!؟ میگفت: اکثریت ساکنان جزیره‌ی بحرین عرب هستند و به زبان عربی سخن میگویند! یعنی اگه زمان شاه صدام حمله می‌کرد به ایران می‌گفت خوزستانی‌ها عربی صحبت می‌کنن پس بدیم بره! .................... 🆔 @mh_shkan
⁉️سوال👇👇 سجده كردن براي خداست، ولي چرا خداوند دستور داد كه فرشتگان به انسان سجده كنند؟ ✅پاسخ👇👇👇 ظاهراً موضوع سئوال در رابطه با دستور خداوند است که به ملائکه دستور داد: براي آدم سجده کنيد همه سجده نمودند مگر ابليس كه تكبر ورزيد و سجده نكرد، جريان اين واقعه در هفت سوره قرآن بيان گرديده است.[1] درباره اينكه مقصود و منظور از سجده در اين آيات چيست؟ سه وجه ذكر گرديده است: الف) اين سجده، سجده براي خدا بوده و حضرت آدم مثل قبله بوده است. ب) منظور از سجده، سجده به معناي لغوي است يعني خضوع نه سجده اصطلاحي، يعني هفت عضو را بر زمين گذاشتن و به خاك افتادن. ج) اين سجده، سجده اصطلاحي بوده و براي آدم بوده است، نه اينكه «آدم» قبله باشد.[2] ملاحظه مي فرمائيد كه از وجوه مذكور، فقط وجه آخر دلالت بر مسجود واقع شدن آدم مي كند. از آنجا كه منشأ پرسش فوق اين است كه سجده يك نوع عبادت است و عبادت مخصوص خداست، پس چرا خدا امر به عبادت غير خودش را داده، لذا ابتدا ببينيم عبادت يعني چه؟ «عبادت فروتني در برابر كسي است كه او را خدا (اعم از واقعي و پنداري) يا پروردگار و كارگردان جهان (همه و يا بخشي از آن) و يا عهده دار كارهاي خدايي بدانيم».[3] بنابراين اعتقاد به الوهيت و ربوبيت، عنصر مقوم عبادت مي باشد. درست است كه معناي عبادت در سجده، از هر عمل ديگري واضح تر و روشن تر به چشم مي خورد، ولي سجده عبادت ذاتي نيست، بلكه قصد عبادت لازم دارد، زيرا چيزي كه ذاتي باشد ديگر تخلف و اختلاف نمي پذيرد و سجده اين طور نيست، چون ممكن است كسي همين عمل را براي ديگري به غير داعي تعظيم و عبادت بجا آورد؛[4] چرا كه سجده وسيله عمومي عبادت است، و در ميان همه اقوام و ملل، خداوند متعال به اين روش عبادت مي شود. در اسلام بنابر مصالحي، از سجده براي غير خداوند حتي در مواردي هم كه عبادت نيست، منع شده است، البته اين تحريم از مختصات دين مبين اسلام است و در شرايع قبلي چنين سجده غير عبادتي، حرام نبوده است. اما سجده ملائكه براي آدم هم از اين قبيل بوده و به جهت تحيّت و تكريم حضرت آدم بوده است.[5] زيرا: اولا: اگر ماهيت سجده فرشتگان بر آدم، ماهيت عبادت بود، هرگز فرمان خداوند واقعيت آن را عوض نمي كرد و نتيجه اين مي شد كه فرشتگان به فرمان خدا حضرت آدم را پرستش كردند، در حاليكه شرك و پرستش بشر يك نوع ظلم و فحشاء است و «خدا هرگز به كار زشت فرمان نمي دهد[6]».[7] ثانياً: روايات متعددي در اين زمينه داريم كه سجده فرشتگان بر حضرت آدم، جهت احترام و تكريم بوده نه اطاعت و پرستش او، كه در اينجا به يك نمونه از اين روايات اشاره مي كنيم: «مردي يهودي از امير المؤمنين ـ عليه السلام ـ پرسيد كه خدا ملائكه را وارد كرد كه براي آدم سجده كنند، آيا از محمد (ص) چنين احترامي كرد؟ علي ـ عليه السلام ـ فرمود: درست است همينطور بود و لكن سجده ملائكه براي آدم اطاعت و عبادت آدم نبود، و ملائكه آدم را در مقابل خدا نپرستيدند، بلكه خداي متعال آنان را بر اين كار وا داشت تا اعترافي باشد از ملائكه بر برتري آدم و رحمتي باشد از خدا براي او، ولي محمد (ص) را فضيلتي بالاتر از اين داد، خداي عز و جل با آن بزرگي و جبروتي كه دارد با تمامي ملائكه اش بر محمد (ص) صلوات و درود فرستاد و مؤمنين را نيز بر صلوات بر او متعبد ساخت...».[8] حاصل آنكه امر خداوند به ملائكه كه سجده در مقابل آدم كنند، عبادت آدم نبوده تا ممنوع باشد، بلكه احترام و تكريم آدم بوده است بدون اينكه همراه با اعتقاد به الوهيت و ربوبيت آدم باشد. .................... 🆔 @mh_shkan
⁉️ شبهه: 👇👇 دین برای زندگی کردن است نه زندگی برای دین داشتن و دینی که نتواند پاسخگوی نیازهای زندگی زمانه‌ی خود باشد حق طبیعی آن حذف از صحنه‌ی زندگی است‌. اعمالی که بنا بر سنت برای جلب رضای خدا انجام میشود از قبیل نذر‌، زیارت اماکن مقدس و غیره جزو اغوای دینی است و دین حقیقی جز کوشش برای اصلاح اخلاق‌، چیز دیگری نیست‌. به عبارت دیگر‌، دین طبیعی‌، دین اصالت عقل است و در تقابل هر کاستی و لغزشی هر کس باید به عقل خود پناه ببرد ... ✅ پاسخ شبهه: 👇👇👇 عقل برای تفکر و اندیشه است نه تفکر و اندیشه برای یافتن گریزگاهی از دستورات عقل. نویسنده آنچنان عقل مداری را در تقابل با دین داری انگاشته که گویی این مضمون کلام خدای متعال را که الفبای دین است تا کنون نشنیده است:ای انسان،برای هدایت تو،دو نبی خلق کرده ام،نبی ظاهری که پیامبران مبعوث منند و نبی باطنی که عقل توست. نگارنده ی محترم حق دارد دینش را از زندگی اش به بهانه ی پاسخگو نبودن آن دین حذف کند! آخر دینی که جایی برای ناهنجاریهای اخلاقی و روانی مثل همجنس گرایی نداشته باشد به چه درد می خورد؟!دینی که با خوردن مسکرات آنهم به این دلیل که "قدرت تعقل" را زائل کرده و منشا بروز فساد میشود، به چه دردی می خورد؟!دینی که عفیف بودن مرد و زن و در نتیجه عفیف بودن خانواده و در نتیجه عفیف بودن جامعه را با کلی دستورات دقیق و حساب شده به ما دیکته کند و مانع از "با این و آن بودن" و خوشگذرانی ما بشود،واقعا چه چیز دست و پا گیریست؟! راحت کنارش می گذاریم تا مزاحم زندگی روزمره ما نشود! اما به این سادگی ها نمی شود سرپوشی به این بزرگی بر روی فطرت و کلاهی به این عظمت بر سر عقل گذاشت و از معبود خواهی که خواسته ی عقل است و مطلوب فطرت فرار کرد! بهترین راه دستاویز شدن به ریسمان عقل است! با شعار تعقل به جنگ عقل با شعار تفکر به جنگ فکر با شعار اخلاق به جنگ اخلاق و با شعار آزادی به دامان اسارت نفس و لذات دنیوی برویم...! گفتید:دین طبیعی،دین اصالت عقل است و در تقابل هر کاستی و لغزشی باید به عقل پناه برد. می گویم:در زندگانی بشری که مملو از تزاحم منفعت انسانها با یکدیگر و سرشار از تقابل عقل حقیقت جو با نفس سرکش و زیاده خواه است،اگر مورد ظلم و ستم واقع شوید و توانایی گرفتن حقتان در این دنیا را نداشته باشید،از آنجایی که به آخرت و معاد اعتقادی ندارید چون به خدایش اعتقاد ندارید،کی و کجا منتظر عقوبت آن ظالم و ستمکار خواهید بود؟! یعنی عقل یا طبیعت که به ادعای شما دین و خدایتانند،اینقدر بی عرضه اند که حقتان برای همیشه پایمال می شود؟! یا اگر زمانی نفس بر شما غلبه کرد و دروغی گفتید یا خلافی مرتکب شدید،با چه انگیزه ای به محضر عقلتان توبه خواهید کرد؟وقتی حساب و کتاب و عقابی در کار نباشد؟!چه بسا انگیزه چنین انسانی برای ارتکاب خلافهای پنهانی نسبت به انگیزه برای اصلاح نفس فوق العاده مضاعف باشد.بخاطر منافعی که از آن دروغ یا خلاف برایش حاصل میشود.و مگر عقل به خودی خود دستوری جز منفعت طلبی می دهد؟ آنان که بدون اعتقاد به خدای واحد و مبدا و معاد،شعار اخلاق مداری خسر می دهند و خدای خود را عقلشان می پندارند،کلاهی بسیار زیبا بر سر خویش نهاده اند! ............... 🆔 @mh_shkan آدرس وبلاگ ما porseman.blogfa.com
⁉️ پاسخی اجمالی به شبهات وشایعات : درشبهات دینی که مطرح میشه، نکته مهمی که باید توجه کرد، اینه که، مبنای فکر افراد ضددین که شبهات رو مطرح میکنن، این هست که، فقط ظاهر، مادیت و جسم رو نگاه میکنن و کاری به باطن، معنویت و روح ندارن و به‌ دنبال اون، فقط به دنیا توجه دارن و کاری به آخرت ندارن. درحالیکه در اسلام اصل بر روح، معنویت و آخرت هست، وقتی شبهه‌های این افراد رو نگاه میکنیم کاملا این نکات مشهوده... 1️⃣ شبهه اول دیدی ضریح تا دیروز شفا میداد، الان تعطیلش کردن ✅پاسخ شبهه: همونطور که میبینید به ظاهر و ماده فقط توجه دارن، ضریح آهنی رو عامل شفا میدونن، درحالیکه امام معصوم، که زنده هست و مارو میبینه و ما بخاطر زیارت اون بزرگواران میریم حرم، خود امام رو عامل شفا میدونیم، نه ضریحش نکته بعدی، شفا رو فقط در درمان بیماری‌های ظاهری میدونن. درحالیکه شفا، علاوه بر این، یک معنای بلند معنوی داره و یک تفضل معنوی از امام معصوم است. همچنین تعطیل شدن حرم رو تعطیل شدن دین و زیارت و توجه به اهل بیت میدونن، بازهم توجه به ظاهر 2️⃣ شبهه دوم دیدید با تعطیل شدن مساجد و نمازجمعه‌ها و بیکارشدن آخوندا، هیچ اتفاقی نیفتاد، ولی با تعطیلی بیمارستان‌ها و پزشکا، زندگی همه بخطر میفتاد، حالا کدومشون مهمن. این آخوندا چیکار کردن برامون؟ اختراعی کردن؟ چه کار مثبتی کردن؟ ✅پاسخ شبهه: فارغ از اینکه این شبهه اطلاعات غلطی داره میده و مساجد تعطیل نشده و اخوندا بیکار نشدن و دارن جهادی کار میکنن مشکل مردمو حل میکنن حالا فرضا اطلاعات این شبهه صحیح باشه و مساجد تعطیل شده، کار آخوندا تعطیل شده. میگن چه اتفاقی افتاده؟ بازهم فقط به ظاهر و دنیا توجه شده، از مسجد انتظار دارن بیماری رو درمان کنن، یا مثلا درآمدزایی مالی داشته باشه و بالاخره یک جوری به دنیای افراد رو بصورت خیلی محسوس و ملموس آباد کنه، درحاليکه مسجد اصلا برای مسائل مادی نیست، که البته تاثیر داره ولی اصل کارکرد مسجد برای معنویت است و از دیدگاه اسلام و انسان‌های دیندار، اصل بر معنویت و توجه به روح هستش. روحانی رو با پزشک مقایسه میکنن، روحانی اسمش معلومه، با روح سروکار داره، نه باجسم. کاری به این ندارم که عملکرد برخی از روحانی‌ها بد بوده و باعث بدنام شدن این قشر شده. ولی روحانی برای سلامت روح ما، و حرکت ما به سمت آخرت و ابدیت هست، کارش اگر از پزشکان حساس‌تر و مهمتر نباشه، کمتر نیست. اصلا رسالت پیامبران در دنیا، برای دنیا نبوده، اگرچه به دنیای مردم هم توجه داشتن. ولی پیامبران و امامان اومدن که توجه به آخرت بدن و به سمت ابدیت هدایت کنن بله بیمارستان تعطیل بشه، مردم میمیرن، خیلی بیمارستان مهم هست، ولی مقایسه مسجد و بیمارستان یک قیاس مع الفارق هست. هر دومهم هستن و وجود هرکدوم منافاتی با وجود دیگری نداره، هرکدوم کارکرد خودشون رو داره، بیمارستان برای درمان بیماری جسمی هست و مسجد و حرم برای مسائل روحی که از نظر دیدگاه دینی مهمتره. کسی که فقط به دنیا و ماده توجه داره، معلومه نمیفهمه تاثیر اماکن مقدس برای چیه. البته اگر تعطیلی اماکن مقدس طولانی بشه، اثرات مخربی که برجای میگذاره رو درجامعه مشاهده خواهیم کرد. کما اینکه در ماه محرم و ماه مبارک رمضان، تاثیر اجتماعیش رو میبینیم و به شدت جرم و جنایت کم میشه، چون این دوماه تاثیر زیادی در انسان‌سازی داره. پس تعطیل شدن مساجد و حرم‌ها بی‌تاثیر نیست. اثرش رو بعدا نشون میده 3️⃣ شبهه سوم مگه روزه گرفتن برای این نیست که حال فقرارو درک کنید؟ بجای روزه گرفتن به چندتا فقیر کمک کن، با روزه تو هیچ فقیری سیر نمیشه ✅ پاسخ شبهه: بازهم به ظاهر و بعد دنیایی روزه توجه شده. روزه رو فقط در نخوردن و گرسنگی کشیدن میدونن و از تاثیرات عمیق روحی و معنوی روزه غافل هستن. همچنین اینکه امر خداست و لازم الاجراست رو کاری ندارن.شما در دعاهای اهل بیت هم نگاه کنید، میبینید که محور غالب دعاها معنویت و آخرت هست، حتی برخی دعاها که برای حل مشکلات مادی و دنیوی سفارش شده، آخرش دوباره به آخرت می‌پردازه. مثلا دعای حرز آسان امام جواد که قبلا گذاشتیم برای رفع بلا، اولش میگه خدایا شرور رو از من دور کن، اخرش میگه در قیامت هم منو نجات بده. ✅ به هرحال دیدگاهی که فقط ماده و دنیارو توجه می‌کنه، مسائل معنوی رو خرافه میدونه. و هرچیزی که به روح، معنویت و آخرت مربوط باشه رو محکوم میکنه و مسائل خرافی و غیر عقلانی بحساب میاره. پس لازمه در شبهات به این نکات توجه کنیم تا به راحتی اعتقاداتمون سست نشه. ................. 🆔 @mh_shkan آدرس وبلاگ ما porseman.blogfa.com
♨️سوال 🔰خوشبختی یا بدبختی ما دست خودمان است یا خدا؟ ✍️ پاسخ: ✅ باید مسله مفهوم شناسی شود که مراد از خوش بختی چیست: سعادتمند وخوش بخت کسی است که علل و اسباب به کمک و معاونت او آمده باشد، اما به حسب عرف، معنی سرور و خوشی وآسایش را می‌دهد.(۱) اسلام بشر را از جنبه جسم و جان و ازجهت معنوی و مادی مورد توجه قرار داده است و سعادت وخوش بختی انسان را در برخورداری از کمالات روحی و استفاده صحیح از تمایلات مادی می‌داند و لذت واقعی و سرور و آسایش نیز در همین است؛ از این رو عوامل مادی و معنوی را در تحصیل سعادت مؤثر می‌داند. برخی از مهم ترین عوامل به دست آوردن سعادت عبارتند از: ۱- ایمان به خدا؛ قرآن مجید در سوره عصر، افرادی را از خسران مستثنی کرده است و آن افراد مؤمن و نیکوکارند. آن‌ها به فلاح و رستگاری نائل می‌شوند. ۲- تقوا و خودسازی؛ قرآن مجید پس از یازده سوگند به صراحت می‌فرماید: سعادت و رستگاری برای کسی است که جان خود را از پلیدی تطهیر کند و بدبخت کسی است که به ناپاکی بگراید.(۲) استاد مطهری می‌گوید: پیغمبران الهی آمده اند که به ما راه زندگی و درِ ورودی زندگی و خوشبختی را نشان دهند. آمده‌اند به بشر بفهمانند بدی، بدکاری، هوس بازی، دروغ، خیانت، منفعت پرستی، کینه توزی و خودپرستی، راه رسیدن به سعادت و آرامش و رضایت خاطر نیست. درِ ورودی به زندگی درست و خوشبختی، نیکی و نیکوکاری، راستی و درستی و استحکام اخلاقی و خیرخواهی و مهربانی است. تنها ایمان و اعتقاد به معنویات و سپس نیکوکاری بر اساس آن اعتقادات مقدس است که قلب را آرام و رضایت خاطر را تأمین می‌کند و سعادت را میسر می‌سازد.(۳) ۳- یاد خدا؛ قرآن مجید مهم‌ترین عامل و وسیله برای خوشی و آرامش روح را یاد خدا می‌داند و می‌فرماید: دل آرام گیرد به یاد خدا،(۴) و روی گرداندن از یاد خدا را عامل سیه روزی می‌داند و می‌فرماید: هر کس از یاد من روی گرداند، زندگی‌اش تنگ می‌شود.(۵) ۴ -عمل صالح؛ قرآن کریم اموری همانند جهاد در راه خدا، امر به معروف، نهی از منکر، شکر نعمت‌های الهی و توبه را مایه حیات و سعادت انسان می‌شناسد. ۵- همنشینی با بزرگان؛ پیامبراکرم (ص)می فرماید: اسعد الناس من خالط کرام الناس؛ سعادت‌مندترین مردم کسی است که با افراد بزرگوار و کریم هم نشین باشد.(۶) ۶- همسر، فرزند و منزل شایسته؛در روایتی رسول خد (ص) می‌فرماید: «من سعادة المرء المسلم الزوجة الصالحة والمسکن الواسع و المرکب البهیء و الولد الصالح؛ از سعادت مرد مسلمان است که همسر شایسته، خانة وسیع، مرکب راهوار و فرزند شایسته داشته باشد».(۷) ۷- پند پذیری؛امام علی (ع)می فرماید:. السعید من وعظ بغیره؛ سعادت‌مند کسی است که از سرنوشت دیگران پند گیرد.(۸) ۸- عاقبت به خیری؛امام صادق (ع) از امام علی (ع)نقل می‌کند: اِنّ حَقیقَةَ السّعادَةِ أن یَختِمَ لِلمَرءِ عَمَلُه بِالسّعادَة و اِنّ حَقیقَةَ الشّقاءِ أن یَختِمَ لِلمَرءِ عَمَلُه بِالشّقاءِ؛ حقیقت سعادت این است که آخرین مرحله زندگی انسان با عمل سعادت‌مندانه‌ای پایان پذیرد و حقیقت شقاوت این است که آخرین مرحله عمر با عمل شقاوت‌مندانه‌ای خاتمه یابد.(۹) موفق باشید. پی‌نوشتها: ۱.استاد مطهری، مقالات فلسفی، ج ۲، ص ۶۰. ۲.شمس (۹۱) آیه ۹. ۳.حکمت‌ها و اندرزها، ص ۴۰ـ ۴۱ با تلخیص. ۴.رعد(۱۳) آیه ۲۸. ۵. طه (۲۰) آیه ۱۲۴. ۶.بحارالانوار، ج ۷۴، ص ۱۸۵. ۷.بحارالانوار، ج ۱۰۴، ص ۹۸. ۸.نهج البلاغه، فیض الاسلام، خطبه ۸۵. ۹.تفسیر نمونه، ج ۹ ص ۲۵۰ به نقل از معانی‌الاخبار، ص۳۴۵. .................... 🆔 @mh_shkan
🍁پرسش و 📍رفع شبهه📍 کاف یاگاف!؟ 🍁عسگری یا عسکری؟ عسگر:به معنای عقیم و بي ‌دانه است همانطور که(انگور عسگری) به جهت بي دانه بودنش به این نام مشهور شده! لذا دشمنان از این شهرت برای اثبات عقیم بودن ابالحجه(علیهم السَللام )و عدم وجود حضرت ولیعصر(روحی فداه) استفاده میکردند و رواج دارد! عسکر: محله‌ای بوده در شهر سامراء که لشکرگاه و محل توقف سپاه خلفای عباسی در آنجا قرار داشت. خلفای عباسی برای زیر نظر داشتن فعالیت‌های فرهنگی و اعتقادی سیدناومولاناالامام الهادي(سلام الله علیه) آن حضرت را در سال(۲۳۶ ه_ق) از مدینه به سامرا انتقال و در محله عسکر سکونت دادند و همچون حضرت سیدناومولانا الامام حسن عسکري سلام الله عليه در محله عسکر قرارگاه سپاه در شهر سامرا زندگی می‌کردند و به عسکری لقب یافتند و این لقب مشترک بین آن حضرت و پدرشان است و آنها را(عسکریین) گفته‌اند. اگر بنا بود این لفظ به(گاف) نوشته یا تلفظ شود، باید سیدناومولاناالامام الهادی سلام الله عليه نیز عقیم می بود و از نعمت فرزند محروم تلقيی می‌شد. از سوي دیگر عسکر لفظی عربی است و اصولاً در زبان عربي حرف(گاف) وجود ندارد، پس آنچه صحیح است عسکري(با کاف) است، نه عسگری (با گاف)!در به وجود آمدن شایعه عقیم بودن حضرت ابالحجه(علیهم السَلام) گروه هاي مختلفی چون خلفای عباسی و جماعت اهل بدعت و.... در این شایعه فعالیت کردند و مي کنند... .................... 🆔 @mh_shkan
🔴 پیکر شهدای کربلا توسط چه کسی دفن گردید؟ ♦️به تعبير مرحوم حاج «شيخ عباس قمى» در نفس المهموم: «در كتب معتبر كيفيت دفن امام حسين(عليه السلام) و اصحابش به تفصيل نيامده است». (1) 🍂ولى بنا به نقل مشهور اجساد مطهر شهدا سه روز زير آفتاب بر روى زمين مانده بودند و باد صحرا بر آن بدنهاى پاك مى وزيد. تا آنكه طائفه بنى اسد كه در غاضريه ـ محله اى نزديك كربلا ـ منزل داشتند، پس از تخليه كربلا از سپاه ابن سعد به كربلا آمدند و آن بدنهاى پاك را در خاك و خون مشاهده كردند. ♦️آنان از زن و مرد فريادشان به ناله و شيون بلند شد. وقتى كه مصمم شدند آن بدنهاى پاك را دفن كنند، چون نه سر در بدن داشتند و نه لباسى بر تن، هيچ يك را نمى شناختند. لذا متحير و سرگردان بودند كه چه كنند، ناگاه امام سجاد(عليه السلام) از سمت صحرا به سوى آنان آمد و شهدا را به آنها معرفى كرد. و قبل از همه به دفن پيكر پاك امام حسين(عليه السلام) اقدام فرمود. ♦️او در گوشه اى از كربلا كمى خاك را كنار زد، قبرى ساخته و پرداخته آشكار شد، دستها را زير بدن قرار داد و به تنهايى به داخل قبر برد و فرمود: «با من كسانى هستند كه مرا يارى كنند». چون بدن را در قبر نهاد صورت مباركش را بر گلوى بريده پدرش گذاشت و در حالى كه باران اشك چون ابر بهارى بر گونه هايش جارى بود، فرمود: ♦️«طُوبى لاَِرْض تَضَمَّنَتْ جَسَدَكَ الطّاهِرَ، فَإنّ الدُّنْيا بَعْدَك مُظْلِمَةٌ وَ الاْخِرَةُ بِنُورِكَ مُشْرِقَةٌ، أَمَّا اللَّيْلُ فَمُسَهَّدٌ وَ الْحُزْنُ فَسَرْمَدٌ، أَوْ يَخْتارَ اللهُ لاَِهْلِ بَيْتِكَ دارَكَ الَّتي أَنْتَ بِها مُقيمٌ وَ عَلَيْكَ مِنّي السَّلامُ يَابْنَ رَسُولِ الله وَ رَحْمَةُ اللهِ وَ بَرَكاتُهُ»؛ (خوشا به آن زمينى كه پيكر پاك تو را در برگرفته، دنيا پس از تو تاريك شد و آخرت به نور جمال تو روشن گشت. شبها ديگر خواب به سراغم نمى آيد و اندوهم پايانى نخواهد داشت. تا آن زمان كه خداوند اهل بيت تو را به تو ملحق كند و در كنار تو جاى دهد. درود و سلامم بر تو باد اى فرزند رسول خدا و رحمت و بركات خدا بر تو باد). آنگاه از قبر خارج شد و آن را از خاك پوشاند و با انگشت روى قبر نوشت: «هذا قَبْرُ الحُسَيْنِ بنِ عَلِيِّ بنِ أبي طالِب اَلَّذِي قَتَلُوهُ عَطْشاناً غَريباً»؛ (اين قبر حسين بن على(عليه السلام) است كه او را با لب تشنه و غريب كشتند). ♦️سپس بدن پاك على اكبر(عليه السلام) پايين پاى حضرت به خاك سپرده شد و بقيه شهدا از بنى هاشم و اصحاب نيز در يك قبر دسته جمعى پايين پاى امام(عليه السلام) دفن شدند. (2) ♦️آنگاه امام سجاد(عليه السلام)، قوم بنى اسد را به طرف نهر علقمه محل شهادت حضرت عباس قمر بنى هاشم راهنمايى كرد. و پيكر پاك آن حضرت را در همانجا دفن نمودند. امام زين العابدين(عليه السلام) در حال دفن عمويش گريه سوزناكى كرد و فرمود: «عَلَى الدُّنْيا بَعْدَكَ الْعَفا يا قَمَرَ بَني هاشِم وَعَلَيْكَ مِنّي السَّلامُ مِنْ شَهيد مُحْتَسَب وَ رَحْمَةُ اللهِ وَبَرَكاتُهُ»؛ (اى قمر بنى هاشم! بعد از تو خاك بر سر دنيا، بر تو درود مى فرستم و رحمت و بركات خداوند را براى تو طلب مى كنم). (3) ♦️سپس بنى اسد «حبيب بن مظاهر» را كه بزرگ قبيله آنان بود، جداگانه ـ همانجايى كه اكنون هست ـ دفن نمودند. (4) ♦️در اينكه امام سجاد(عليه السلام) چگونه در حال اسارت اقدام به چنين عملى نموده است، روايات زيادى در دست است كه مى رساند برابر مبانى اعتقادى شيعه، متولى كفن و دفن هر امامى، امام بعد از اوست. از جمله در روايتى از امام رضا(عليه السلام) مى خوانيم كه به همين نكته اشاره كرده در پاسخ على بن حمزه فرمودند: «همان كسى كه على بن الحسين(عليه السلام) را قدرت داده است كه (در حال اسارت) به كربلا بيايد و جسد مطهّر پدرش را به خاك سپارد، به صاحب اين امر (اشاره به خودش) قدرت داده است تا به بغداد آمده و امر پدرش (حضرت موسى بن جعفر(عليه السلام)) را عهده دار گردد و سپس بازگردد. با اين تفاوت كه وى همانند امام على بن الحسين(عليه السلام) در بند اسارت گرفتار نبوده است». (5)، (6) 📚 (1). نفس المهموم، ص 213. (2). رجوع شود به: ارشاد مفيد، ص 470 ـ 471 و مقتل الحسين مقرّم، ص 320. (3). مقتل الحسين مقرّم، ص 320 و ارشاد مفيد، ص 471. (4). قصه كربلا، ص 418 . (5). بحارالانوار، ج 48، ص 270 . (6). گرد آوري از کتاب: عاشورا ريشه ‏ها، انگيزه‏ ها، رويدادها، پيامدها، سعید داودی و مهدی رستم نژاد،(زیر نظر آيت الله العظمى ناصر مكارم شيرازى)، امام على بن ابى طالب عليه السلام‏، قم‏، 1388 ه. ش‏، ص 550. .................... 🆔 @mh_shkan