eitaa logo
💫میقات💫
57 دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
1.6هزار ویدیو
39 فایل
آی دی مدیر @Sadat_z1383 @hamedipour
مشاهده در ایتا
دانلود
🟢ثبت نام کارشناسی پیوسته بدون آزمون (صرفا بر اساس سوابق تحصیلی) از ۳بهمن ۱۴۰۲ در سایت سنجش 🟢طلاب، غیر طلاب برادران، خواهران بدون محدودیت سنی 🟢تحصیل مجازی آزمون حضوری در سراسرکشور (بیش از ۱۴۰ مرکز آزمون) 🟢اساتید عالی محتوای علمی دقیق 🟢 آموزش مجازی کلاس آنلاین و آفلاین کتاب و cd و فایل pdf صوت و تصویر تدریس استاد پیامگاه پرسش و پاسخ 🟢ارزان و مقرون به صرفه تخفیف شهریه تقسیط شهریه وام تحصیلی 🟢مدرک معتبر وزارت علوم 🟢ثبت نام در سایت سازمان سنجش بدون کنکور اطلاعات بیشتر در لینک زیر👇 ikvu.ir/fa/node/540 روابط عمومی مرکز آموزش مجازی و نیمه حضوری موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی ره
🌷 ✍ قبل از عملیات مطلع الفجر بود. جهت هماهنگی بهتر، جلسه‌ای در محل گروه اندرزگو برگزار شد. من و ابراهیم و شش نفر از فرماندهان ارتش و سپاه در جلسه حضور داشتیم. اواسط جلسه بود که ناگهان از پنجره، یک نارنجک به داخل پرتاب شد! دقیقا وسط اتاق افتاد. از ترس رنگم پرید. همان‌طور که نشسته بودم، سرم را در بین دستانم گرفتم و به سمت دیوار چمباتمه زدم. بقیه هم مانند من، هر یک به گوشه‌ای خزیدند. لحظات به‌سختی می‌گذشت، اما صدای انفجار نیامد. خیلی آرام چشمانم را باز کردم. از لابه‌لای دستانم به وسط اتاق نگاه کردم. باورکردنی نبود! با چشمانی که از تعجب بزرگ شده بود گفتم: «آقا ابرام …!» بقیه هم یکی‌یکی سرهای خود را بلند کردند. همه با رنگ پریده وسط اتاق را نگاه می‌کردند. در حالی که همهٔ ما در گوشه‌وکنار اتاق خزیده بودیم، ابراهیم روی نارنجک خوابید بود! 🔺 در همین حین مسئول آموزش وارد اتاق شد. با کلی معذرت‌خواهی گفت: خیلی شرمنده‌ام. این نارنجک آموزشی بود. اشتباهی افتاد داخل اتاق شما! گویی این نارنجک آمده بود تا مردانگی ما و ابراهیم را بسنجد. 📚 برگرفته از کتاب | 🆔 @iranrhdm
⭕️سرباز اسرائیلی ۱۰ بار به این دختر شلیک کرد و مثل اینکه اتفاقی نیفتاده باشه نشست قهوه اش رو خورد تا اون دختر جون بده.... چنین کاری فقط از یه تروریست برمیاد... 🆔 @pedarefetneh 🔜
⭕️بزرگی می‌گفت، همیشه دعا کنید از چشمان عج نیفتید. اگر افتادید، سقوطی به بلندای تاریخ می‌کنید. حال و روز این روزهای ‎ دقیقا همین است، او از چشمان مهدی فاطمه افتاده است و در مسیر شیطان قدم برمی‌دارد. بدبخت‌ تر از احمدی‌نژاد، طرفدارانش هستند! 🆔 @pedarefetneh 🔜
🎋💫🎋💫🎋💫🎋💫🎋💫🎋 روزی خاطره انگیز برای گل دختران شهرم🤗 همخوانی قرآن کریم اجرای عمو روحانی با عروسک دایناسور همراه با مسابقات متنوع وجذاب با کلی جایزه 😍😍 📆 زمان: جمعه ۱۳ بهمن ⏱ ساعت ۱۰:۳۰صبح 🏠مکان:مصلای شهرنوش آباد منتظرحضورپرشور شما عزیزان هستیم.🥰 🎋💫🎋💫🎋💫🎋💫🎋💫
8.31M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 بادقت بشنوید؛ 🔻چکیده‌ اعترافات دکتر اسماعیل اکبری، مشاور عالی وزیر بهداشت (نمکی) در برنامه‌ تلویزیونی: «ما (وزارت بهداشت) برای کاهش بی‌سابقه و شگفت‌انگیز جمعیت (از سازمان بهداشت جهانی) جایزه گرفتیم و پُز دادیم که پدر مردم را درآورده‌ایم و افتخار هم کردیم! 🔴 دروغ گفتیم که بارداری زنان زیر بیست سال و بالای چهل سال، خطر دارد! بارداری، امری الهی و طبیعی است و غربالگری و سونوگرافی مادران باردار، غلط است!»‌. *انتشار این ویدئو برای دیگران صدقه جاریه است عزیزان لطفا کوتاهی نکنید
هدایت شده از دلنوشته های یک طلبه
بسم الله الرحمن الرحیم 🔶از مادربزرگش ...🔶 ✍️ محمد رضا حدادپور جهرمی حلقه بزرگی از شاگردانش در مسجد بزرگ دمشق، گِرد او جمع شده بودند. درس پایان یافته بود و مثل همیشه، شاگردانش اطرافش را گرفته بودند و سوال‌بارانش میکردند. او هم با سعه صدر به سوالات مهم‌شان جواب میداد. -استاد در این ایام غیبت صغری چه کنیم؟ -آنگونه که به ما رسیده، به زودی غیبت کبری آغاز میشود. اگر از منِ پیرمردی که هفتاد هشتاد سال عمر خودش را در علوم مختلف صرف کرد می‌شنوید، در تحصیل علم و دستگیری از یتیمان آل محمد که همان شیعیان هستند کوشا باشید. کاری به جز دستگیری و خدمت به مردم به ما یاد نداده‌اند. -استاد چرا به بیت المقدس برنمی‌گردید؟ مگر شما متولد بیت المقدس نیستید و سالهای زیادی در حلب و بیت المقدس زندگی نکردید؟ چرا دمشق؟ -به خاطر علم پسر جان. علم. اگر هفتاد هشتاد سال دیگر هم عمر کنم، مانند تشنه ای که دنبال آب حیات است، دنبال علم خواهم رفت. هنوز به پنجاه سال نرسیده بودم که لقب کشاجم را برای خود انتخاب کردم. کاف اشاره دارد به کاتب بودن، شین اشاره دارد به شاعر بودن، الف اشاره دارد به ادبیات، جیم اشاره دارد به علم جدل و منطق، میم اشاره دارد به متکلم و منجم بودن. سالها بعد وقتی در طب به جایی رسیدم که حرف اول را در حلب و دمشق و بیت المقدس میزدم، طاء به اول اسم خودم افزودم و شدم «طکشاجم» همه شاگردان لبخند زدند و استاد را ستودند. یکی از شاگردان سوالی پرسید که سبب شد طکشاجم برای لحظاتی سرش را پایین بیندازد و سکوت کند. آن شاگرد پرسید: «استاد! چرا شعر؟ منکر طبع لطیف شما نیستم اما بنظرتان شاعر بودن با علوم بزرگی که در سینه دارید، جمع میشود؟» طکشاجم پس از اندکی سکوت، سر بلند کرد و گفت: «شعر را از مادربزرگمان داریم. همانگونه که ایمان و اسلام را از آن بانو داریم. اصل و نسب ما به یهودیانی میرسد که ... بگذریم ... مادر بزرگی داشتم. سالها با مردی بی رحم زندگی کرد. مردی که تخصصش شکنجه و زندان‌بانی بود. اینقدر حرفه ای شیعیان و مخالفان عباسی را شکنجه میداد که معمولا کسی در برابرش مقاومت نمیکرد و زود میشکست. تا اینکه ماموریتی به او رسید. زندانی به او سپردند که مرد خاصی بود. از او دنبال حرف نبودند. فقط قصدشان شکستن او بود. قصدشان حذف او از پیشِ چشم و انظار شیعیان بود. به مدت هفت سال در دو زندان زندانی اش کردند اما جواب نداد. انواع و اقسام عملیات روانی علیه او انجام دادند ... از آوردن زنان آوازخوان و رقاصه گرفته تا تبعید و تهدید خانواده اش ... هیچ اثری بر آن زندانی نداشت. پدربزرگم احساس شکست میکرد. شش ماه وقت گرفت تا فکری به حال آبرویش کند. آن زندانی شده بود قاتل آبروی پدربزرگِ یهودی ما که نامش سِندی بن شاهک بود. سندی بن شاهک به اورشلیم رفت. به نزد اساتید و فحولِ و چیره دستان یهود مراجعه کرد. از آنان مشورت گرفت. آنان به او گفتند که تا زندانی را وارد خانه‌ات نکنی و مدام تحت نظر نداشته باشی، زندانی فرصت استراحت و تنفس پیدا میکند. وقتی زندانی فرصت تنفس و برخورد با نور را پیدا کند، عقل و مشاعرش کار میکند و تبدیل به رقیب میشود و کارِ شکستن او دشوارتر میگردد. آنان به او پیشنهاد ساختن مطامیر دادند. 🔺مطامیر چیست؟ در زیرزمین خانه ها چاهی را حفر میکردند که به جای این که مستقیم در زمین فرو برود، به حالت پلکانی و کَج تا عمق بیست سی متر در قعر زمین میرفت. با عرضی به اندازه نشستن یک نفر. یعنی پله ها به اندازه رفتن فقط یک نفر جا داشت. تهِ این مطامیر مخوف، سقفی کوتاه، یعنی به اندازه نصفِ ایستادن یک انسان معمولی ارتفاع داشت. خب در چنین شرایطی نه میتوان خوابید و نه میتوان ایستاد. فقط باید خود را جمع کرد و به دیوار آن گودال تاریک تکیه داد.» اشک، تمام صورت طکشاجم را فرا گرفته بود. دستی به صورت و محاسنش کشید و ادامه داد: «روزی مادربزرگم دیده بود که سِندی به همراه یک نفر وارد منزل شد. سربازان حکومتی آن دو نفر را به منزل رسانده بودند و رفته بودند. مادربزرگم از سندی پرسیده بود که این مرد کیست که با چشم و دست بسته به زیرزمین بردی؟ سندی گفت: این مرد همان کسی است که آبروی چهار خلیفه را برده. آبروی مرا هم برده. نه میشکند و نه حرف میزند. اینقدر اینجا میماند که یا جنازه او مطامیر خارج شود یا جنازه من! ادامه مطلب👇
هدایت شده از دلنوشته های یک طلبه
مادربزرگم با وحشت گفت: یعنی آن مرد قرار است در گودال زیرزمین حبس شود؟! فکر نمیکردم خانه ام زندان شود و از حالا من و تو و بچه ها بشویم زندان بان! سندی گفت: حق ندارید به طرف مطامیر بروید. روزی نصف نان و جرئه ای آب از بالا ... از سوراخی که از درش ساخته ایم، به قعر آن بینداز و برو! مادربزرگم میگفت از وقتی آن مرد در سیاه چال خانه ما حبس شد، قلبم آرام و قرار نداشت. وقتی سندی در خانه نبود، به نزدیکی‌های زیرزمین میرفتم. هر روز آن مرد، وقتی از عبادتهایش فارغ میشد، با سوز و آه، شروع به خواندن ابیات و اشعاری میکرد که جان را میسوزاند. در یکی از ابیاتش خود را موسی بن جعفر معرفی کرده بود. مادر بزرگم به مادرم گفته بود که شنیدم که چند مرتبه در اشعارش خود را موسی بن معرفی کرد. روزها از پیِ هم میگذشت و مادربزرگم هر روز، به محض رفتن سندی از خانه، خود را به پشت درِ مطامیر میرساند و به مناجات و اشعار موسی بن جعفر گوش میداد. تا این که کم‌کم طبع شعر مادربزرگم گل کرد و شروع به سرودن اشعاری در مناقب موسی بن جعفر کرد. مادرم میگفت وقتی مادرش برای آنان لالایی میخوانده، از موسی بن جعفر میگفته. از اجداد معصومش که در اشعار موسی بن جعفر بوده برای مادرم و دیگر بچه هایش میخوانده. تا این که این طبع لطیف را سینه به سینه از مادربزرگم به مادرم و از مادرم به من منتقل شد و به همین خاطر است که اکثر اشعارم در مدح موسی بن جعفر است. هر کدام از شاگردان طکشاجم خود را به گوشه ای از کلاس درس انداخته بود و مشغول ناله و گریه بودند. اما از آن روایت جانسوز، خودِ طکشاجم که در سنین پیری به سر میبرد، بیشتر از همه خُرد شده بود و اشک میریخت. وقتی شاگردان کنار رفتند و طکشاجم میخواست از مسجد خارج شود این جملات را زیر لب میگفت و آهسته آهسته قدم برمیداشت و مسجد را ترک کرد: «اگر آن مادربزرگ نبود، اگر محبت آن زندانی در قعر سجون به دل مادربزرگان نمی‌افتاد ... نه ما طعم اسلام می‌چشیدیم و نه لذت شیعه بودن ... و نه سینه‌مان مملو از علوم آل محمد میشد. رحمت و غفران الهی به آن مادربزرگ و آن لالایی ها و ... درود بی حد و حصر پروردگار عالم به موسی بن جعفر و اجداد و اولاد طاهرینش.» @Mohamadrezahadadpour
🔹️پایگاه بسیج خواهران اسمابرگزارمی کند🔹️ 🥎مسابقات داژبال ویژه دهه فجر 🥎 ⬅️ویژه رده سنی نوجوانان (تمامی حلقه های صالحین ازکلاس چهارم به بالا ) ⬅️ شورای پایگاههای نوش آباد 🔆زمان: پنجشنبه ۱۹بهمن ماه ساعت ۱۰صبح 🔆مکان: سالن بسیج نوش آباد ✳تاکیدمیگردد تمامی فرماندهان پایگاه ها اسامی تیم های شرکت کننده خودهمراه بارده سنی راتا چهارشنبه شب ساعت ۹شب به مسئول تربیت بدنی پایگاه اسماء به شماره ۰۹۳۷۷۳۰۲۷۷۶درایتا اطلاع دهند.✳ درضمن راس ساعت ۱۰صیح بازیهاشروع میگرددو عدم حضورتیم شرکت کننده به منزله انصراف می باشد.
🌺همایش زنان تمدن ساز کویر 🔻با حضور سرکار خانم دکتر برومند عضو هیات علمی دانشگاه تهران ⏰زمان: پنج شنبه ۱۹ بهمن ماه ۱۴۰۲ از ساعت ۱۸:۳۰ 🏠مکان : مصلی شهرستان آران وبیدگل 🔹حضور عموم بانوان بویژه دانشجویان ،طلبه های حوزه های علمیه ،مداحان خواهر ،فرهنگیان ،سرگروه ها و مربیان و متربیان صالحین موجب امتنان است. 👈👈منتظر حضور گرم و قدوم سبز شما بانوان عزیز شهرستان هستیم. 🙎‍♀در کنار همایش، برای دلبندان شما مهد کودک برقرار خواهد بود. 😍 👈👈از نمایشگاه صعود ( دستاوردهای انقلاب) بعد از همایش بازدید بفرمایید.😎 🔸 🔸 🔸
🥇خدمات و پیشرفت‌های اقتصادی جمهوری اسلامی ایران 🔰 از گازرسانی 95 درصدی تا افزایش ۴۰۰ درصدی محصولات کشاورزی 🔸انتشار خدمات اقتصادی انقلاب اسلامی به مردم ایران که با همت ملت و مسئولان انجام شده به چندین جلد کتاب نیاز دارد چرا که از گازرسانی به 95 درصد مردم تا افزایش 400 درصدی محصولات کشاورزی را در برمی‌گیرد. 🔸 انتشار خدمات اقتصادی انقلاب اسلامی به مردم ایران که با همت ملت و مسئولان دلسوز انجام شده به چندین جلد کتاب نیاز دارد که تنها ذکر چند نمونه ملموس آن‌هم به‌صورت خلاصه، تفاوت شگرف آنچه بود و آنچه هست را نمایان می‌کند. البته این گزارش درصدد کتمان کمبودها و سختی‌ها نیست. 🔸سختی‌های زندگی و سیاه‌نمایی برخی رسانه‌ها، گاهی پیشرفت‌های زندگی شخصی و خانوادگی‌مان را از یادمان می‌برد. در طول سالیان پس از انقلاب اسلامی با وجود اینکه جمعیت ما دو و نیم برابر شده و اکنون از 85 میلیون نفر تجاوز کرده است، براساس گزارش سال 2021 سازمان ملل، درآمد سرانه کشور براساس برابری قدرت به 13 هزار دلار رسید که نسبت به سال پایانی حکومت پهلوی که 1718 دلار بود هفت و نیم برابر شده است. 🔸براساس آمارهای بجا مانده از دوران پهلوی و مقایسه با شرایط فعلی، سال ۵۴ در اوج درآمدهای نفتی دولت پهلوی با ۳۰ میلیون جمعیت، نان سنگک پنج ریال و مزد کارگر روزی ۶۰ ریال بود که می‌شد با آن ۱۲ نان سنگک خرید ولی الان با ۸۵ میلیون نفر و سخت‌ترین فشارهای تحریمی، سنگک سه تا 10 هزار تومان و حقوق کارگر روزی 200 تا 400 هزار تومان است؛ معادل 20 تا 133 سنگک. ادامه مطلب @Kayhan_online