🔶 دعوای زن و شوهر نمک زندگی است؟
ميگنا- معاون پژوهشی سازمان نظام روانشناسی و مشاوره کشور با بیان اینکه براساس تحقیقات به دست آمده در حوزه روانشناسی اجتماعی، عوامل روانی و محیطی متعددی در به وجود آوردن #خشونت تأثیر دارند، یادآور شد: رسانهها و فیلمهای خشن، مصرف الکل، ناکامی در محیط کار، سرد شدن روابط بین# زوجین و بسیاری دیگر از مسائل میتوانند عامل خشونت بین زوجین باشند.
بنابر اظهارات رئیس انجمن روانشناسی تربیتی ایران، اساساً تنش و خصومت و خشونت بین هر انسانی با همنوع خود امری نکوهیده محسوب میشود و به هیچ وجه نمیتوان آن را امری طبیعی دانست.
دكتر #فريبرز_درتاج در پاسخ به این سوال که آیا اصطلاح "دعوا نمک زندگی زوجین است" در حوزه روانشناسی عبارت صحیحی است؟ تصریح کرد: به نظر اصل عبارت "دعوا نمک زندگی است" یک قاعده مسموم و مزموم مستعمراتی است تا بنیان خانواده را هدف قرار دهد. شاید در روانشناسی سکولار و منبعث از علوم انسانی غربی این عبارت را بتوان پذیرفت، اما در روانشناسی اسلامی هرگز؛ چراکه عبارت ذکر شده با ادبیات غنی الهی و دینی ما و تأکیداتی که در قرآن کریم و سنت اهل بیت علیهم السلام در راستای احترام بین زن و شوهر و والدین و فرزندان و بالعکس شده در تناقض است.
وی تاکید کرد: در زندگی مشترک یک کلام خشونت آمیز، گاه اثری از هاله خشونت (یک جرقه برای شروع یک آتش گسترده) را ایجاد میکند و بنیان زندگی را ویران خواهد کرد، بنابراین به هیچ وجه دعوا نمک زندگی نیست، بلکه سم کُشندهای در زندگی مشترک محسوب میشود.
معاون پژوهشی سازمان نظام روانشناسی و مشاوره کشور در ادامه به تشریح تاثیرات خشونت و درگیری میان #والدین بر روح و روان #فرزندان پرداخت و گفت: والدین اولین عوامل اجتماعی شدن فرزندان هستند، در واقع والدین الگوهای اجتماعی کلیشهای را از طرق و رفتارهای مختلف مانند برخورد و رفتار خود با فرزندان، تیپ لباسهایی که به فرزندان خود میپوشانند، طراحی دکوراسیون اتاق فرزندان و نوع اسباببازیهایی که در اختیار آنها قرار میدهند، تربیت میکنند. همانطور که خانواده و والدین به عنوان مهمترین عناصر در اجتماعی شدن فرزندان و نهادینه شدن فرهنگ و آداب و رسوم و نظم شخصی و اجتماعی آنها مطرح هستند؛ به همان نسبت نیز میتوانند ناقل بین نسلی خشونت و #پرخاشگری باشند، به همین دلیل است که برخی اندیشمندان معتقدند کودک از راه تقلید و به ویژه از طریق رفتار پدر و مادر خشونت و پرخاشگری را میآموزد.
درتاج یادآور شد: هیچ کودکی پرخاشگر به دنیا نمیآید، بلکه رفتارهای پرخاشگرانه را از طریق تقلید مبتنی بر تجربههای یادگیری مشاهدهای رابطه بین پرخاشگری والدین میآموزد و این پرخاشگری نیز در خلال دوران بزرگسالی او تبیین میشود.
بنابر اظهارات رئیس انجمن روانشناسی تربیتی ایران و براساس مطالعات طولی انجام شده، برخی کودکان رفتارهای پرخاشگری والدینشان را در زندگی آینده خود منعکس میکنند، بنابراین اگر والدین یک کودک با یک یا همه کودکانشان به طور پرخاشگرانه رفتار کنند، احتمال دارد کودک در آینده نیز با همسر یا کودکانش به طور پرخاشگرانه رفتار کند.
وی یکی از پیچیدهترین و جامعترین روشهایی که برای درک پرخاشگری در #خانواده به کار رفته را تحقیق جرالد پاترسون و همکارانش در مرکز یادگیری اجتماعی اوگان دانست و گفت: این محققان خانواده را نظامی تلقی میکنند که اعضای آن با یکدیگر کنش متقابل دارند و نسبت به رفتار یکدیگر واکنش نشان میدهند. در خانوادههایی که فرزندان به شدت پرخاشگرند، کنشهای متقابل غالباً وضعیتی ایجاد میکنند که الگوی رفتار پرخاشگرانه را در خانواده افزایش میدهد.......👇👇👇
http://www.migna.ir/news/48439
🔶 نقش آموزش کنترل خشم در تاب آوری افراد
میگنا- #خشم واکنشی مرتبط با تنش و خصومت است که با قرار گرفتن در موقعیتهای گوناگونی از #ناکامیهای واقعی یا خیالی، #آسیبها، تحقیرها، #تهدیدها یا بیعدالتیها برانگیخته میشود که ممکن است به پاسخهای غیرارادی مانند افزایش #فشار_خون، ضربان #قلب، تعریق و افزایش قند خون منجر شود.
واکنشهای #رفتاری میتواند طیفی از اجتناب از منشأ خشم تا #خشونت کلامی یا رفتاری را در برگیرد به همین دلیل، این مسئله توجه متخصصان سلامت روان را به خود جلب کرده است. هدف از مدیریت خشم، کاهش احساسهای عاطفی و تحریکهای فیزیولوژیکی است که خشم آنها را ایجاد میکند.
#روانپزشکان و #روانشناسان در مطالعات خود به این نکته دست یافتند که برخی از انواع تفکر منفی به نام تحریف شناختی (به عنوان مثال بزرگ نمایی مشکلات به شکلی فراتر از واقعیتهای موجود، یا "ذهن خوانی" افکار و احساسات بدون دلیل یا مدرک) در مشکلات خشم نقش دارد و #درمان_شناختی_رفتاری (CBT) در کنترل #هیجانات و #عواطف و دستیابی به راه حلی مناسب برای چالشهای زندگی بسیار مؤثر بوده است.
برنامه آموزش مدیریت خشم، یک #مداخله روانی-تربیتی است که طبق رویکرد شناختی-رفتاری اجرا میشود، در بازسازی شناختی،فرد خرده مهارتهای رفتاری کنترل خشم و شیوه متفاوتی از تفکر و تفسیر موقعیت را فرا گرفته تا بتوانند به هنگام مواجه شدن با موقعیتهای خشم برانگیز به نحو مناسب عمل کنند.
#آموزش #کنترل_خشم از چندین جهت زمینه ساز ارتقای تاب آوری است. از یک سو موجب افزایش سرمایههای روانشناختی فرد میشود و از سوی دیگری با تاثیر بر روابط اجتماعی، میزان و کیفیت منابع در دسترس بیماران را افزایش می دهد، و همان طور که پیشتر مطرح شد هر دو عامل در تاب آور کردن فرد در برابر شرایط دشوار و خطر ساز اهمیت بالایی دارند.
در شرایط دشوارتر و مشکل ساز تر اضافه کردن دارو به #رواندرمانی در کنترل بهتر شرایط کمک کننده است.....👇👇👇
http://www.migna.ir/news/48477
👤 دکتر امید رضائی
⚪ دانشیار روانپزشکی
🔶 نقش بازیهای آنلاین درسلامت روان و جامعهپذیری کودکان و نوجوانان
میگنا- امروزه، #بازی های#رایانه ای، به بخش جدایی ناپذیری از زندگی کودکان و #نوجوانان تبدیل شده اند. تغییرات #سبک_زندگی، از قبیل #کوچک_شدن_خانواده ها و نبود هم بازی، زندگی آپارتمانی و محدودیت های عرصه تحرک برای کودکان و لزوم اجتناب از بسیاری از فعالیت ها و جست و خیزهای کودکانه، تنهایی کودکان و #غیبت های طولانی #والدین، چرخش بسیاری از آموزش ها و مهارت ها به سوی آموزش های الکترونیک و از راه دور، گسترش و در دسترس بودن فناوری برای همگان، درکنار عوامل و زمینه های مختلف دیگر، استفاده کودکان و نوجوانان از رایانه، اینترنت، کنسول های #بازی، #تبلت و گوشیهای #هوشمند را اجتناب ناپذیر کرده است.
گویا کودکان ما در عصر حاضر، برای جبران بسیاری از کمبودها و فقدان ها به این جهان مجازی و امکانات شیک و فریبنده آن پناه برده اند تا در سرگرمی بازی ها و #فیلم ها و سایت ها آنچه را که نیاز واقعی و خواسته واقعیشان است، این گونه جبران نمایند. وقتی در یک #تفریح_خانوادگی در پارک یا جنگل یا ساحل دریا، والیبال بازی می کنید یا دنبال پروانه ها می دوید یا برای تهیه غذا با هم همکاری می کنید، کودک شما نیازی نمی بیند تا درون دنیای #مجازی خود فرو برود و هر روز دنبال بازی جدیدی بگردد. در واقع، اولویت بچه ها چیز دیگری است و فضای مجازی و بازی (#گیم) ها، جایگزین های اجباری آنان به عنوان سوغات تکنولوژی و مدرنیته هستند. به هر حال، این واقعیت زندگی مدرن است و ظاهرا گریزی از آن نیست. اکنون باید خردمندانه و دلسوزانه به فکر #کودکان و نوجوانان بود تا از این هدیه ناخواسته، آن چه نصیبشان می شود، بیشتر سود و منفعت باشد، تا ضرر و زیان های جسمی و روحی.
سهم بسیار زیادی از تحقیقات #روانشناسان، به تبیین #تاثیرات_منفی بازی های #کامپیوتری بر کودکان، از قبیل #خشونت، #اعتیاد، #افسردگی و... اختصاص یافته است. هر چند، صحت و ارزش چنین یافته هایی قابل انکار نیست، اما یک رویکرد معتدل تر به بازی ها لازم است تا بتواند آثار مثبت این بازی ها را نیز مدنظر قرار دهد. به هر حال، حتی بهترین و فعالانه ترین بازی های واقعی نیز امکان داشتن صدماتی را دارند. خیلی وقت ها که کودکانتان از دوچرخه سواری یا از بازی با بچه ها در کوچه یا زمین بازی بر می گردند، لباسهایشان را کثیف کرده اند، دست و پایشان زخمی شده است و احتمالا با کسی بگو مگو کرده یا گلاویز شده اند! این ذات تمام بازی هاست.
در سالهای اخیر، تحقیقات کم شمار اما با ارزشی بر روی مستندسازی این تاثیرات مثبت، متمرکز بر چهار حوزه شناختی، #عاطفی، انگیزشی و اجتماعی صورت گرفته است؛ به ویژه که در این سالها، ماهیت بازی های کامپیوتری، نسبت به گذشته بسیار پیچیده تر، واقعگرایانه تر، متنوع تر و اجتماعی تر شده است. به کارگیری نظریه ها و اصول روانشناسی اجتماعی، #روانشناسی_رسانه، روانشناسی رشد در کنار روانشناسی مثبت نگر می تواند استفاده روزافزون کودکان و نوجوانان از #فضای_مجازی و به ویژه بازیهای رایانه ای #آنلاین یا آفلاین را از تهدید سلامت جسمانی و روانی کودکان و نوجوانان، به فرصتی جذاب و ارزشمند برای آموزش و رشد آنان در حوزههای مختلف، تبدیل کند. در ادامه، مهم ترین تاثیرات مثبت این نوع #سرگرمی ها و راهکارهای تقویت این بُعد از فعالیت در دنیای مجازی، ارائه خواهد شد:...... ادامه👇👇👇
http://www.migna.ir/news/48516/
🔶 معضل پنهان خشونت فرزند علیه والدین
ميگنا- در این #پژوهش در خصوص قدرت #فرزندان آمده است:« در سالهای اخیر مسائلی چون سوء استفاده جنسی از #کودکان و #زنان، #بدرفتاری با #سالمندان و #خشونت علیه مردان بر ملا شده است اما کمتر به مسئله #ولیآزاری به عنوان نوع سوم بدرفتاری های خانگی توجه شده است. تاکید بیش از حد بر حقوق فرزندان، دسترسی فرزندان به امکانات آموزشی و تکنولوژیک و بحث آزادیهای فردی در کنار سایرعوامل موجب شده رابطه والدین و فرزندان از حالت معمول خارج شود و بیش از هر زمان دیگر فرزندان در موضع قدرت قرار گیرند. امروزه فرزندان در هرم اقتدار خانواده بیش از پیش سهیم هستند و میتوانند نظارت و اقتدار والدین را به صورتهای مختلف به چالش بکشند. پدیده ای که به نظر میرسد نسل به نسل تقویت میشود.»
طبق بررسی های پژوهشگران مذکور «ولی آزاری در قالب یک آسیب پنهان و نامرئی نه تنها میتواند بنیان خانواده را تضعیف کند بلکه موجب خشونت ها و پیامدهای اجتماعی نیز میشود که در محیط خارج از خانه و در فضای عمومی نمود پیدا میکند. از آنجا که نهاد خانواده و پایداری آن در کشور ما بسیار حائز اهمیت است و بخش قابل توجهی از سیاست گذاری های فرهنگی از طریق رسانه ها بر این نهاد متمرکز شده است؛ میتوان اذعان کرد پدیده ولی آزاری قابلیت مطالعه بیش از پیش را دارد چرا که میتواند در شناخت مسائل خانواده و همینطور آسیب های تهدید کننده جامعه کارساز باشد. از دیگر مواردی که پرداختن به نزاع های خانوادگی و بویژه ولی آزاری را گوشزد می کند افزایش نرخ قتل های خانوادگی در کشور است.
به گزارش پلیس، ۳۰درصد #قتل ها در سال ۹۰ قتل های خانوادگی بوده اند. بر این اساس میتوان گفت از هر سه قتل در کشور یکی توسط بستگان صورت میگیرد. اگرچه آمار دقیق درباره نرخ جدید قتل های #خانوادگی در دسترس نیست اما بر اساس آمار هایی که از سال ۸۸ وجود دارد، پس از قتل زن توسط #شوهر، قتل والدین توسط فرزندان بیشترین فراوانی را دارد.»
در این پژوهش یافته ها نشان میدهد:«شرایط روحی و عاطفی جوانان و البته مشکلاتی که در #مدرسه با آنها روبرو بوده اند نقش موثری در ولی آزاری داشته است. پس خشونت میتواند نتیجه ترس، افسردگی و تنش باشد. بیشتر ولیآزارها، پسران جوان بین ۱۵_۱۶ سال بوده اند که اغلب هم مادران خود را آزار میدادند. عضویت فرد در گروه های خرابکار و مصرف الکل و مواد مخدر و الگوگیری جوانان از خشونت والدین علیه یکدیگر، از جمله عواملی برشمرده شده اند که میتوانند تاثیر نسبی بر ولی آزاری داشته باشند.»
در این پژوهش در ارتباط با تبعات ولیآزاری آمده است:«تبعات ولیآزاری را میتوان در دو سطح خرد و میانه بررسی کرد. گرچه والدین مهم ترین علت ولیآزاری را در سطح کلان جستجو میکردند اما تبعات این پدیده را بیش از آن که در سطح کلی جامعه ببینند در سطح خرد و نهاد خانواده پررنگ میدانند. پاسخگویان در سطح خرد به تاثیر این پدیده بر هر دو طرف کشمکش یعنی فرزندان و والدین اشاره میکنند. یکی از تبعات اختلاف با والدین روی آوردن بعضی از بچه ها به آسیب هایی چون فرار از خانه و#خودکشی است.».......👇👇👇
http://www.migna.ir/news/48566
🔶 نبود مطالعه و عدم آگاهی ارتباط مستقیمی با بروز خشونت دارد
میگنا-موسسه مطالعاتی اقتصاد و صلح در تازهترین گزارش خود با عنوان شاخص جهانی #صلح آماری را در خصوص کشورهای مهربان و قهرآمیز دنیا منتشر کرده است. در این آمارهای منتشر شده کشورهای ایسلند، دانمارک و اتریش به عنوان #مهربانترین کشورها جایگاه اول تا سوم را به خود اختصاص دادند. در سوی مقابل نیز کشورهای سوریه، #عراق و افغانستان نیز عنوان قهرآمیزترین کشورهای دنیا به خود اختصاص دادند.
فارغ از مباحث جنگ و شرایط ناآرام اقتصادی در کشورهای قهرآمیز که موجب بروز #خشونت شده، مبحثی دیگر به نام عدم آگاهی و نبود مطالعه عامل اثرگذار دیگری است برای بروز پدیده خشونت در بین یک اجتماع. اگر نگاهی به سرانه مطالعه در کشورهای مختلف بیندازیم شاهد خواهیم بود که کشورهایی که در رتبه یکم تا دهم مهربانترین کشورهای دنیا هستند همسو با آن دارای بیشترین میزان مطالعهاند.
پس در واقع یعنی ارتباطی مابین عدم آگاهی و نبود #مطالعه با بروز خشونت درون یک اجتماع وجود دارد.
👤 مهرداد فلاطونی، روانشناس بالینی و پژوهشگر حوزه آسیبهای اجتماعی، در خصوص این ارتباط به خبرنگار بنا گفت: اساسا اگر بخواهیم ارتباط مابین بروز خشونت و عدم مطالعه در یک اجتماع را مورد بحث و بررسی قرار دهیم، باید حول محور بحث آگاهی پژوهشهای خود را انجام دهیم. مقصود از آگاهی درون جامعه این است که از زوایای متفاوت یک موضوع را بررسی بکنیم تا در خصوص آن کنترلی را داشته باشیم که نهایتا منجر به آگاهی میشود.
فلاطونی ادامه داد: برای دانستن و آگاهی از موضوعات مختلف اولین مطلب مهم داشتن یک تئوری قوی است و پس از آن تبیین برنامهریزی دقیق و درعین حال استعداد مورد نیاز برای انجام کاری است، همچنین شناخت از موضوعات مختلف نیز به عنوان دیگر عامل اثرگذار بر افزایش آگاهی میتواند مثمرثمر باشد.
این روانشناس در خصوص میزان بروز خشونت در کشورهای پیشرفته که لقب مهربانترین کشورهای دنیا را گرفتهاند، بیان کرد: در آن کشورها نیز جرم و جنایت و از همه مهمتر بروز خشونت وجود دارد و نمیتوان منکر آن بود اما این پدیدهها فقط در بین قشر خاصی که فقط و فقط بزهکارند رخ میدهد و مقابل با #سرانه مطالعه در پی کاهش آن بودهاند اما در کشورهای در حال توسعه و یا جهان سومی خشونت و بروز آن فقط شامل یک طیف خاص نمیشود و تمامی افراد با آن درگیرند، مصداق بارز این موضوع نیز کشور خودمان است که افراد با کوچکترین اتفاقی درون اجتماع و خیابان نسبت به آن واکنش نشان میدهند مانند #دعواهای پس از تصادف در درون خیابان....... ادامه مطلب👇👇👇
http://www.migna.ir/news/48638/preview/
✔️ کانال روانشناسی
🔶 کتاب هایی که کودکان را شوکه میکند
میگنا- چندی پیش بود که انتشار #تصاویر_خشونت آمیز در کتاب های #کودکان باعث انتقاد عده ای از دست اندرکاران حوزه کودک شد؛ به طورمثال این تصاویر سگ گله را نشان می دادند که به دلیل خیانت و هم دست با گرگ، به دار آویخته شده بود و در داستان دیگری تصویر پیرزنی نشان داده می شد که قصد دارد با چاقو دم گربه را ببرد و در داستان دیگری تصویر تعدادی موش کشیده شده که گربه ای را از چوبه داری با دستان بسته آویزان کرده اند.
اخیرا نیز انتقادها به #انتشار کتابی شدت گرفته که متن آن حاوی مفاهیمی مانند خشونت و حیوان آزاری است. این متن کشتن گربه ای به دست صاحبش را در قالب #شعر بیان می کند. تکرار محتواهای خشونت آمیز در کتاب های کودکان نشان دهنده این است که معیارهای ضابطه مندی در این زمینه، برای کتاب کودک وجود ندارد.
محتوای دارای #مفاهیم خشونت در داستان ها البته از زمان های قدیم و در داستان های تمام ملل وجود داشته است؛ به طور مثال در داستان سیندرلا، پرنده ها، چشم های خواهران او را کور می کنند؛ در داستان شنل قرمزی، گرگ، دخترک و مادربزرگش را می خورد. در داستان سفیدبرفی، او مادرش را مجبور می کند تا کفش های آهنین داغی بپوشد و در داستان واقعی پینوکیو، این #عروسک چوبی، پسر بی ادبی بود که پدرش را کتک می زد. اما تمام این داستان ها هنگامیکه می خواهند برای کودک بیان شوند یا اینکه در قالب تصویر و انیمیش به نمایش در آیند، #خشونت آنها گرفته می شود و به جای آن مفاهیم #هوش و ذکاوت و #مهربانی به کار گرفته می شوند.
#روانشناسان، دوران کودکی را دوران طلایی برای یادگیری می دانند و حال اگر مفاهیم خشونت در کتاب ها به شکلی زیرپوستی و ناآگاهانه در ذهن کودکان نهادینه شود، آنان در بزرگسالی دیگر به مسائل #خشونت آمیز یا توجهی ندارند یا اینکه اقدام به آن برایشان عادی می شود.
متاسفانه در این بین والدین نیز کمتر محتوای کتاب کودک را مطالعه می کنند و هنگام خرید نگاهی به عکس روی جلد و عنوان کتاب می کنند و بدون آنکه فکر کنند این کتاب ممکن است چه مفاهیمی را به #کودک منتقل کند، آن را خریداری می کنند.......👇👇👇
http://www.migna.ir/news/48706
🔶 بعد از خودکشی چه بر سر خانواده میآید؟!
🔸 سیما دختر جوانی است که ارتباط نزدیکی با دختر خالهاش داشته است و شاهد خودکشی او بوده است، میگوید: «دختر خالهام را بعد از مرگ غسل ندادند، میگفتند گناه کبیره کرده است و غسل ندارد. بعد از دفنش هم حرفهای مردم خانواده خالهام را رها نمیکرد.»
🔸 سمیه زن مسنی است که میگوید: «دختر همسایه کناری ما همیشه با پدرش مشکل داشت؛ مدتی بود که هر روز صدای دعوای آنها را میشنیدیم یک روز دوباره صدای داد و فریاد و جیغ شنیدیم ابتدا فکر کردیم که باز هم با پدرش دعوا کرده است اما با آمدن آمبولانس متوجه شدیم که رگش را زده است. بعد از ختمش خیلی کمتر خانوادهاش را میدیدیم و معمولا هم صدای گریه مادرش از خانه میآمد و بعد از چند ماه از این خانه نقل مکان کردند.»
ميگنا- یکی از اصلیترین علل روانی و رفتاری در زمینه خودکشی افسردگی، انزوا، گوشهگیری و اصالتا فاصله گرفتن از ارزشهای دینی و معنوی است. افراد با ایمان محال است که دست به خودکشی بزنند. چرا که در نهایت توکل به خدا داشته و به لطف الهی، اعتماد کامل دارند. بنابراین هیچگاه دست به خودکشی نمیزنند. پررنگ کردن ارزشهای معنوی در زندگی افرد میتواند تا حد قابل توجهی میزان خودکشی را کاهش دهد.»
👤 مجید ابهری آسیب شناس اجتماعی در رابطه با خودکشی میگوید: «معمولا در شهرهای کوچک کسانی که فرزندان و وابستگانشان #خودکشی میکنند، تلاش میکنند که آن را #مخفی نگه دارند چرا که نگاهها و ارزیابیهای اطرافیان نسبت به آنها کاملا معکوس میشود و با نگاهی آزار دهنده به اینگونه #خانوادهها نگریسته میشود؛ یعنی مفهوم و معنی نگاهها این است که شما نتوانستید در تربیت و رشد فرزند خود از مهارتهای کنترل رفتاری و باورهای ایمانی به طور مؤثر استفاده کنید.»
ابهری درباره افزایش خودکشی و تاثیر خانواده میگوید: «درست است که خانواده اولین بستر ساختاری در اینگونه رفتارها است اما بالارفتن سطح #خشونت در جامعه توسط بازیهای #خشن #رایانهای و گسترش #فضای_مجازی و آن بخش از این فضا که دیگران را به خودکشی تشویق کرده و ابزار خودکشی را به آنها معرفی میکند اقلامی هستند که در افزایش خودکشی موثر هستند یعنی خانواده و #جامعه که عبارت است از #دوستان و فضای مجازی و خشونتهای افزایش یافته، علل و عوامل اصلی در افزایش خودکشی در جامعه هستند.
همانطور که خانواده میتواند نقش موثری در تصمیمگیری برای خودکشی داشته باشد چیزهایی مثل #سختگیری غیر منطقی، #تنبیهها و تحقیرها از سوی خانواده میتواند از عوامل اصلی خودکشی باشد، در مقابل آن نیز خانواده و روابط عاطفی در آن میتواند اهرمی بازدارنده برای افراد در خودکشی باشد؛ چرا که آنها به فکر دردها و مشکلات خانواده بعد از این مساله هستند و بیشتر کسانی که تصمیم به این رفتارها میگیرند در دقایق آخر با گریه و نامهنگاری تصمیم خود را برای اطرافیان آشکار میسازند.»
👤 عطا الله محمدی، روانشناس در رابطه با تاثیر متقابل خانواده و خودکشی میگوید: «بدون تردید نزدیکترین افراد به فردی که اقدام و فکر خودکشی دارد، خانواده و دوستانش هستند. اگر خانوادهها به رفتار کسی که میخواهد خودکشی کند توجه کنند، حتی نشانههایی تا پیش از خودکشی میتوانند ببینند؛ مثلا ممکن است وسایل گرانقیمتش را به دیگران ببخشد، یادداشتی از خود به جا بگذارد یا مهربانتر از گذشته باشد یا یک تغییر رفتار بارزی در آنها دیده میشود که اگر خانواده به این مسایل بارز توجه کند میتواند با کمک #روانشناسان و روانپزشکان و اورژانس اجتماعی برای این افراد کمک بگیرد. خودکشی عوامل مختلفی دارد که خانواده یکی از آنها است، #بیکاری، نداشتن امنیت خاطر در زندگی، نا امیدی از آینده و #افسردگی شدید هم در خودکشی تاثیرگذار هستند.
بروز خودکشی در خانواده میتواند بر احتمال خودکشی در اعضای دیگر خانواده تاثیرگذار باشد؛ که البته این موضوع به این معنا نیست که خودکشی ارثی است. بلکه به این معنی است که واکنش درست به مشکلات آموزش داده نشده است. خودکشی در واقع یک رفتار بسیار پیچیده است و هر کسی که به آن اشاره میکند و یا فکر میکند را باید جدی گرفت...
👤 احمد بخارایی، جامعه شناس و استاد دانشگاه مي گويد:خانواده به عنوان عامل بازدارنده یا #تشویق کننده هردو یک روی سکهاند. از طرفی خانواده اگر از هم گسسته باشد و روابط عاطفی عمیق وجود نداشته باشد و اختلاف نظر باشد، طبیعی است که از دل این خانوده شرایطی فراهم میشود که افراد به سمت خودکشی سوق پیدا کنند؛ مانند حلقههای به هم پیوسته. در مقابل وقتی #خانوده، یک خانوده پر مهر و محبتی باشد، هر چقدر هم که مشکلات اجتماعی و فردی وجود داشته باشد ولی فرد یک ترمز دستی برای اقدام به خودکشی دارد. علاوه بر شرایط بیرونی و شرایط #اجتماعی، خانوده هم تاثیر به سزایی بر فرد دارد.».....👇👇👇
http://www.migna.ir/news/48707/preview/
🔶 روانشناس: «اعتراض» غیرمسالمتآمیز نتیجهای ندارد
روانشناس بالینی از «اعتراض» به عنوان یک رفتار اجتماعی یاد کرد و گفت، این مقوله در قالب رفتارهای #مسالمتآمیز نتیجهبخش است.
مهدی عسکری پور افزود: گفت وگو در سطح فردی و اجتماعی یکی از موثرترین روش بستن مسیر اعتراض است و آسیب های اجتماعی را کاهش می دهد.
وی با تاکید بر فراهم سازی شرایط سیاسی، اجتماعی و فرهنگی برای گفت وگو در جامعه افزود: گاه شرایط برای گفت وگو فراهم نمی شود و بنابراین اعتراض شکل می گیرد که در صورت خارج شدن از کنترل ثمره ای جز تعرض، تخریب و آشوب ندارد.
این روانشناس و استاد دانشگاه ادامه داد: نبود گفت وگو ضمن بر هم زدن آرامش جامعه، افراد را به #خشونت و #پرخاشگری سوق می دهد و بی اعتنایی به عواطف و احساسات آنها، آسیب های متعدد دیگری را رقم می زند.
عسکری پور گفت: گاه اعتراض با برخورد همراه می شود اما گفت وگو افراد را در قبال اقدامات مثبت و منفی خود پاسخگو می سازد.
وی از اعتراض به عنوان یک رفتار اجتماعی یاد کرد و افزود: اعتراض اگر در چارچوب گفت وگوی مسالمت آمیز باشد، مردم بهتر می توانند مطالبات خود را از سیاستگذاران و برنامه ریزان پیگیری کنند و این اتفاق «مشارکت جمعی» را افزایش می دهد.
عسکری پور ادامه داد: اعتراض در قالب رفتارهای غیرمسالمت آمیز نظیر تخریب، آشوب و نزاع نتیجه بخش نخواهد بود و آسیب آن افزون بر مردم که مطالبات به حق قانونی دارند، دامن معترضان را نیز می گیرد./ ايرنا
🔶 آپارتمان نشینی ابتلا به افسردگی را تقویت میکند
میگنا- مهدیه رحمانیان افزود: اکنون آپارتمان نشینی به عنوان یکی از مهمترین سبک های زندگی شهری، اثرات متعددی برروح و روان مردم داشته و نبود احساس امنیت به دلیل فقدان رعایت حریم خصوصی در ساختار آپارتمانها، یکی از اساسی ترین تبعات مخرب این سبک از زندگی است.
این استاد دانشگاه ادامه داد: سرکوب هیجانات نیز از دیگر تبعات مخرب این سبک از زندگی به شمار می رود. در فرهنگ آپارتمان نشینی بروز عواطف و احساسات به دلیل ایجاد مزاحمت برای همسایگان با دشواری همراه است و این محدودیت آدمی را به جهت خشونت و پرخاشگری سوق می دهد.
به گفته این روانشناس، بروز خشونت و #پرخاشگری نیز در درازمدت انسان ها به برای ابتلا به ا#فسردگی مستعد می سازد.این مشاور و روانشناس همچنین گفت: بشر از نظر فطری نیازمند به احساس استقلال و ثبات است و این نیاز در فرهنگ #آپارتمان نشینی محقق نمی شود؛ به عنوان مثال تزئین ساختار آپارتمان باید با موافقت هر یک از ساکنان ساختمان انجام پذیرد و نظرات شخصی در این خصوص اعمال نمی شود.
به گفته رحمانیان، این احساس اجبار نیز نوعی #سرکوب عواطف و احساسات است که انسان را به #خشونت می کشاند. وی افزود: بر اساس تحقیقات روانشناسی پردازش رنگ و نور و نوع معماری و ساخت آپارتمان نیز بر سیستم #عصبی تاثیرگذار است و فقدان نور کافی موجب عدم تنظیم هیجان، اضطراب و افسردگی می شود. رحمانیان خاطرنشان کرد: فقر تحرکی نیز از دیگر آثار مخرب این سبک از زندگی است که محدودیت فضا از اصلی ترین علل آن به شمار می رود....👇👇👇
http://www.migna.ir/news/48976/preview/
🔶 آسیبهای آلودگی هوا بر سلامت روان چیست؟
میگنا- پریسا فرنودیان روانشناس گفت: اولین تأثیر #آلودگی هوا بر سلامت روان، تنشی است که در افراد ایجاد میکند زیرا زمانی که شاخص آلودگی اعلام میشود اضطرابی در افراد شکل میگیرد.
وی گفت: افرادی که نسبت به قسمتهای مختلف بدنشان وسواس دارد که مبادا بیماری گرفته باشند، زمانی که هوا آلوده میشود شکایت این گروه از افراد بیشتر میشود.
فرنودیان تصریح کرد: زمانی که هوا آلوده میشود و اکسیژن در مغز کاهش می یابد #خشونت در افراد افزایش یافته و شروع به پرخاشگری میکنند، همچنین آلودگی هوا باعث کم حوصلگی و کاهش انرژی میشود.
این روانشناس ادامه داد: سربی که ناشی از بنزین اتومبیل است باعث افزایش ورم مغز شده و عملکرد سیستم #عصبی را تحت تأثیر قرار میدهد همچنین باعث بی قراری، کم شدن قدرت #حافظه و تمرکز در افراد میشود.
وی اضافه کرد: افزایش #سرب در هوا باعث ایجاد اختلالات ذهنی مانند فراموشی و لرزش در افراد میشود همچنین احتمال تولد کودکان با اختلالاتی مانند #اوتیسم و بیش فعالی افزایش میابد.....
http://www.migna.ir/news/48982/preview/
🔶 بهداشت روانی کودکان در گرو محبت والدین
میگنا- فرزندان ما از ما، به عنوان مادر و پدر، الگو میگیرند و همان کارهایی را تکرار میکنند که از ما دیده و یاد گرفتهاند.
تعداد کمتری از کودکان هم هستند که برعکس کارهایی را که از والدین دیدهاند انجام میدهند، چرا که اکثر اینها از رفتارهای والدین خود به دلایلی منزجر شدهاند، بنابر این حتی در مورد اینها باز هم همان رفتارهای والدین است که تعیین کننده رفتار آنها شده است.
کودکان به ویژه در سنین کودکی که ذهنی تحلیلگر ندارند بر دیدنیهای خویش استوارند و آنچه را که میبینند ثبت و ضبط میکنند و سپس انجام میدهند.
همه ما میدانیم که اگر کودک در خانوادهای رشد کند که در آن امنیت روانی و عاطفی وجود داشته باشد، رشد سالمتری خواهد داشت و در غیر این صورت از نظر #سلامت روانی دچار مشکل خواهد شد، بنابراین نقش رفتار والدین با کودک و به ویژه با خود، یعنی رفتار همسران با هم، میتواند محیطی سالم برای کودکان رقم بزند یا محیطی ناسالم و حتی خدای ناکرده بیمار کننده.
عدم تفاهم و دعواهای شبانهروزی والدین، کودکان را گوشهگیر، افسرده و پرخاشگر میکند و اعتماد به نفس را از آنها از بین برده یا کاهش میدهد.
تا جایی که تأثیر منفی این روابط تشنجآمیز گاه از طلاق هم بیشتر است و در عوض، روابط عاشقانه و احترام بین والدین میتواند کودک را مهربان و قدرشناس و دارای آرامش روح و روان بار آورد، بنابراین ناسازگاری و اختلافات بین زن و شوهر که منجر به از بین بردن آرامش و صمیمیت در خانواده و ایجاد #خشونت، کینهورزی و بیتوجهی به فرزندان خواهد شد، میتواند تأثیرات ناسالمی بر ابعاد مختلف رشد و تکامل فرزندان بهویژه رشد شخصیتی آنان داشته باشد. معلوم نیست، چرا هنوز برخی مادر و پدرها گمان میکنند فرزندان کوچکتر آنها چیزی نمیفهمند و گاهی آنها را با کودکی خود #مقایسه میکنند که شاید در آن زمان از روابط والدین چیزی درک نمیکردند.
منتها این مقایسه اشتباه است. چون سطح آگاهی در زمان فعلی بسیار بالاتر از گذشته است و به دلیل شکل آپارتمانی بسیاری از خانهها، کودکان حتی در زمان بازی و درس خواندن از نزدیک با رفتارهای والدین خود در تماساند و این رفتارها نه تنها بر حال روانی فعلی کودکان و نوجوانان اثر میگذارد، بلکه بر روابط آتی آنها با #جنس مخالف و همسرانشان نیز اثر خواهد گذاشت و بدبختانه این زنجیره، به همین ترتیب ادامه پیدا خواهد کرد......👇👇
http://www.migna.ir/news/49156/preview/
*رکسانا خوشابی؛ کارشناس ارشد مشاوره
🔶 پیادهروی روی اعصاب یکدیگر
ميگنا- «سازمان پزشکی قانونی میگوید نزاع خیابانی در تهران به نسبت سال قبل رشد ۲.۵ درصد داشته و سکوی قهرمانی نزاعهای خیابانی همچنان در اختیار این شهر بیدر و پیکر است. بر اساس گزارش این سازمان از ابتدای فروردین تا پایان شهریور ماه امسال ۳۳۱ هزار و ۱۵۲ نفر بهدلیل آسیبهای ناشی از نزاع به مراکز پزشکی مراجعه کردند و ناگفته پیداست که این تنها آمار رسمی و متعلق به کسانی است که به پزشکی قانونی مراجعه کردهاند. این از آمار و خشونت آشکار که برای دیدنش کافی است سر بچرخانید و دو سه نفری را در حال یقه کشی و مشت و لگدپرانی ببینید اما دامنه خشونت تنها به اینها ختم نمیشود، آن چه امروز میتواند تهران را به جایگاهی دستنیافتنی و فراتر از مرزها برساند، #خشونت پنهان است.
خشونتهای کلامی، درگیریهای لفظی، خشونت در فضای مجازی، اهانت با زبان بدن و... چیزی است که تقریباً همه ما در طول روز آن را تجربه میکنیم و بهعنوان تکمیلکننده این زنجیره، دیگرانی را هم مورد خشونت قرار میدهیم تا با اعصابی فرسوده به بستر برویم و فردا صبح با عجله وارد چرخه شویم.
با این همه پژوهشگرانی را هم میتوان یافت که این چرخه خشونت را به شکل دیگری تحلیل می کنند.
دکتر سعید معیدفر، جامعهشناس بر خلاف برخی که نگران افزایش آمار خشونت در ایران هستند، معتقد است با توجه به آنومی یا ناهنجاریهای وحشتناکی که در جامعه موج میزند، میزان خشونت خیلی کم است. انگار جامعه در اوج رنج به نوعی همدلی نیز رسیده باشد: «وقتی ما به انسان بهعنوان موجودی اجتماعی نگاه میکنیم میبینیم نیازهای متعدد خودش را از کانال جامعه مرتفع میکند. یعنی در واقع اگر مسائل و مشکلات اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، امنیتی و محیط زیست را از طریق جامعه بتواند حل کند میتواند زندگی مسالمت آمیزی هم داشته باشد. بنابراین انسان از صفر تا صد زندگی، به جامعه و به یک سازمان اجتماعی نیازمند است. حال اگر قرار باشد جامعه در کوچکترین مشکلات به او کمک نکند و بهعبارتی آن قدر #روابط اجتماعی به هم ریخته باشد و سازمان اجتماعی منحل، دستگاهها و سازمانهای اداری درگیر انواع فساد، بیکفایتی و ناکارآمدی باشد این فرد بر سر کوچکترین نیازها با مشکل مواجه میشود.
به طور مثال اگر یک فرد هر روز ۱۰ نیاز داشته باشد و برای برطرف کردن ۹ نیاز آن درگیر شود و به نتیجه هم نرسد یا با مصیبت آن را برطرف کند وضع روحی و روانی او به هم میریزد. این فرد در چنین شرایطی نمیتواند کنترلی بر رفتار خودش داشته باشد؛ درگیر میشود و این درگیری با فحاشی و ضرب و شتم همراه میشود. در واقع کسانی که وضعیت اقتصادی زندگیشان مطلوب نیست و نمیتوانند حداقلهای زندگی را برآورده کنند کنترل عصبی برای اداره یک زندگی معمولی را ازدست میدهند.»
دکتر معیدفر با تشریح شرایط امروز جامعه میگوید: «در شرایط آشفته کنونی که روابط اجتماعی، اخلاقی، اقتصادی و فرهنگی آسیب دیده است باز هم بسیاری از مردم با وجود مشکلات روحی یک حداقلهایی از متانت و صبر را به شکلی خود انگیخته رعایت میکنند و واقعاً صبر و تحمل این مردم فوقالعاده است. ما آدمهای بدی نیستیم. من به عنوان یک ایرانی که اینجا در شرایط اجتماعی به هم ریخته درگیر خشونت میشوم وقتی به کشور دیگری که سازمان اجتماعی محکمی دارد سفر میکنم به یکی از باهنجارترین افراد تبدیل میشوم. پس مشکل از من نیست بلکه مشکل سازمان اجتماعی فروریخته است.».....ادامه👇👇👇
http://www.migna.ir/news/49159/preview/
🔶 اختلالات و نیازهای ارضانشده تروریستها
میگنا- تروریسم یعنی شیوه ایجاد وحشت توسط اقدامات خشونت آمیز مکرر توسط افراد، گروهها یا بازیگران دولتی به دلایل سیاسی، جنایی و غیرعادی در جایی که اهداف مستقیم، اهداف اصلی نیستند. قربانیان چنین #خشونتی اغلب به طور تصادفی یا گزینشی از میان جمعیت هدف انتخاب میشوند و به عنوان مولدهای پیام رسانی عمل مینمایند.
◽ تروریسم از منظر اختلالات روانشناختی
یکی از مشهورترین تعاریف از تروریسم که بسیار نقل شده، تعریف الکس اشمید است. ایشان #تروریسم را چنین تعریف میکنند: «تروریسم یعنی شیوه ایجاد وحشت توسط اقدامات #خشونت آمیز مکرر توسط افراد، گروهها یا بازیگران دولتی به دلایل سیاسی، جنایی و غیرعادی در جایی که اهداف مستقیم، اهداف اصلی نیستند. قربانیان چنین خشونتی اغلب به طور تصادفی یا گزینشی از میان جمعیت هدف انتخاب میشوند و به عنوان مولدهای پیام رسانی عمل مینمایند.»
در یک تحقیق ارائه شده از اشمید، ۱۰۹ تعریف موجود از تروریسم جمع آوری شده و ۲۲ عنصر از آن به دست آمده است. در این تعاریف به کارگیری خشونت و اعمال زور ۸۲ درصد را به خود اختصاص داد. در اکثر تعاریف، همان طور که اشمید بیان میکند، خشونت و سیاست نقش عمدهای در ارائه یک تعریف از تروریسم دارند. استفاده از زور، خشونت یا تهدید به منظور کسب اهداف سیاسی از طریق ایجاد وحشت و ارعاب، که در تعریف از تروریسم بسیار کاربرد دارد از عوامل اصلی تعریف تروریسم هستند.
خشونت، پرخاش و پرخاشگری واژگانی اند که گاهی مترادف هم به کارگرفته میشوند؛ ولی هر عملی که سبب آسیب رساندن به شخص، شیء یا حیوان میشود یا با چنین قصدی صورت میگیرد، پرخاشگری نامیده میشود و مشابه تعریف فوق برخی معتقدند که خشونت کنشی عامدانه برای آسیب رسانی فیزیکی به شخص دیگر است. علت شناسی تروریسم دانشمندان را به سوی کشف علل حالت خشونت کشاند.
در جست و جوی کشف علت تروریسم صرف علل روانشناختی کافی به نظر نمیرسد، از آنجایی که عمدتا تروریستها به طور گروهی فعالیت میکنند و با ورود به گروه، به یک هویت و یک «ما»ی واحد نمیرسند، فرآیند ورود افراد به گروههای تروریستی، روانشناسی گروه، فرآیند مشروعیت زدایی از بزه دیدگان و... از اهمیت ویژهای برخوردار است.
اولین انتشار مهم در روانشناسی تروریسم از یک روانپزشک به نام فردریک هکر بود که در تحلیل خود از تروریسم بر تنوع انگیزهها تاکید بسیار داشت. نسل اول تحقیق در مورد علل ارتکاب تروریسم از اواخر دهه ۱۹۶۰ میلادی شروع شد و تا میانه دهه ۱۹۸۰ ادامه یافت که مبنای تحقیقات تئوری وابسته به روانکاوی بود که آغازگر آن فروید بود و نسل دوم تحقیقات توسط جرالد پست در سال ۱۹۸۴ به عمل آمد. او به این نتیجه رسید که تروریسم نتیجه آسیبشناسی روانی یا نقض شخصیتی در تروریستها است.
در این رویکرد تمامی تلاشهای محققان در جهت تطبیق یافتههای روانشناسی با فرد تروریست میباشد که در نهایت بتوانند به این نتیجه برسند که آیا آسیب روانی در شخص میتواند منجر به تروریست شدن وی گردد؟ آیا در تروریستها بیماری روانی خاصی مشاهده شده است؟ آیا تروریست شدن ریشه در عوامل روانی ماقبل بزهکاری دارد؟ نقش اختلال در فرآیند رشد در تحقق تروریسم چه میباشد؟
با توجه به انگیزههای مختلفی که موجب ورود تروریستها به حیطه اعمال مجرمانه میگردد و با توجه به اهداف غایی که گروههای تروریستی دنبال میکنند، نتیجه متفاوت خواهدبود. در گروههایی که عمدتا با انگیزههای سیاسی، ملی و جدایی طلب وارد حوزه تروریسم میشوند، نشانههایی بارزی از اختلالات روانی و اضطراب مشاهده نشده است....👇👇👇
http://www.migna.ir/news/49316/preview/