🔻 در مجالسِ حسینی، هم ذکرِ مصیبت لازم است و هم بیانِ معارف.
✔️ استاد سید محمدمهدی میرباقری:
«برخی میگویند بهجای اينکه از زخمهای امام حسين(ع) سخن گفته شود، از معارف بگوييد! پاسخ اين است که هم بايد مصيبت امام حسين(ع) ذکر شود و هم از معارف بحث شود. چه کسی گفته است که از معارف سخن نگوييم؟! بيان مصيبت، مقدمه است و تلقی ما اين است اينکه معارف در مجلس روضه تثبيت میشود، بهخاطر اثرِ روضه انتهای آن است و اين تفاوت اين مجالس، با کلاس درس است.»
☑️ @mirbaqeri
روضهٔ سیدالشهدا، علیهالسلام .mp3
9.06M
🔊 استاد میرباقری | روضـه سیدالشهدا(ع)
▪️ای که به عشقت اسیر، خیل بنیآدمند/ سوختگان غمت با غم دل خُرّمند
☑️ @mirbaqeri
🔹برای جلوگیری از تحریفاتِ مدرن عاشورا، باید کارهای تخصصی انجام شود.
نباید عاشورا را خرجِ ساختارهای مدرن و الگوی توسعه بکنند. ↙️
http://urly.ir/KAd7
🔻معنای امر به معروف و نهی از منکر
✔️ استاد سید محمدمهدی میرباقری:
«ابوحنيفه در مسافرتی که امام صادق (ع) به عراق داشتند، بر حضرت وارد شد. از حضرت پرسید: معروف چیست؟ امام صادق(ع) فرمودند: معروف همان معروفِ در اهل آسمان و معروف در اهل زمین است و آن معروف، امیرالمؤمنین (ع) است. («قَالَ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاكَ مَا الْأَمْرُ بِالْمَعْرُوفِ فَقَالَ الْمَعْرُوفُ يَا أَبَا حَنِيفَةَ الْمَعْرُوفُ فِي أَهْلِ السَّمَاءِ الْمَعْرُوفُ فِي أَهْلِ الْأَرْضِ وَ ذَاكَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ (ع)».) ابوحنیفه عرض کرد: منکَر چیست؟ حضرت فرمودند: کسانی که به حضرت ظلم کردند و مردم را بر دوش ایشان سوار کردند. به حضرت عرض کرد: آیا نهی از منکر اين نيست که وقتی میبینی کسی گناه میکند (مثلاً شرب خمری میکند، دروغی میگويد) او را نهی کنی؟ آیا اين نهی از منکر نيست؟ «فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ (ع) لَيْسَ ذَاكَ بِأَمْرٍ بِمَعْرُوفٍ وَ لَا نَهْيٍ عَنْ مُنْكَرٍ إِنَّمَا ذَاكَ خَيْرٌ قَدَّمَهُ». حضرت فرمودند که اين نهی، کار خوبی است، ولی اساس امر به معروف، دعوت به ولايت ولیّ الله است و اساس نهی از منکر، منع از توسعه ولايت باطل است. يعنی اساس منکر و اساس کلمه کفر، اولياء باطلاند.»
(منبع: کتابِ «جایگاه امام در نظام پرستش»/ در آستانه انتشار)
☑️ @mirbaqeri
در محضر آیتالله میرباقری
#توضیح: «تیه» به بیابانی گفته میشود که بنیاسرائیل در پی خروج از مصر و بر اثر نافرمانی خداوند، ۴۰ س
↖️ در این بُرهه، نکاتی درباره وادیِ تیه تقدیم شد. یک عبارتِ دیگر، در ادامه.⬇️
🔻انسان شصت سال عمر میکند، باز سر پلّهٔ اوّلش قرار دارد. وادیِ تیه یعنی همین.
جریان توسعه همان وادیِ تیه است.
کنار ولیّالله که باشی، يک لحظهاش بيش از هزار ماه بالا میروی.
✔️ استاد سید محمدمهدی میرباقری:
«الان ما در وادی تيه هستيم؛ شصت سال عمر میکنيم، باز سر پلّهٔ اوّلمان هستيم. مگر وادی تيه، چه بود؟! جريان توسعه، همين است. آدم شصت سال عمر میکند، همان جای اوّلش است؛ اگر عقب نرفته باشد، جلو نرفته. شصت سال میگردد، سر جای اوّلش است. اين آقا بعد شصت سال، چه دارد؟ ماشين شخصی دارد، خانه دارد، کارخانه دارد، شصت سال هم لذّت؛ خب ثُمّ ماذا؟ بعدش هم که میخواهد برود، همه اينها را ميگذارد میرود؛ اين وادي تيه است ديگر. يعنی آدم شصت سال زحمت کشيده، سر جای اوّلش است، هيچ چيز ندارد، مثل روز اوّل. وقتی حضرت ظهور میکنند، اين وادی تيه جمع میشود. انسان با هر قدمی که برمیدارد، يک قدم به مقصد نزديک میشود. میدانيد وادی تيه چرا برای آنها پيش آمد؟ به ايشان گفتند: «وَ ادْخُلُوا الْبابَ سُجَّداً وَ قُولُوا حِطَّةٌ نَغْفِرْ لَکُمْ خَطاياکُمْ»؛ از اين دروازه شهر در حالت تواضع و سجده برويد داخل. امام عسکری (ع) فرمود: اين، وادی ولايت اميرالمؤمنين (ع) بود؛ بر سر در آن باب، ولايت حضرت حک شده بود. گفته شد که از اين در برويد داخل، از خدا طلب مغفرت کنيد، گذشتهتان را جبران میکنيم. در اين وادی هم که رفتيد، هر قدم رو به پيش هستيد. اينها ماندند بيرون وادی، شد وادی تيه.
وادي تيه، وادی ولايت دشمنان است؛ همينی که الان در عالم هست. آدم شصت سال میدود، سر جای اوّل خودش است. درست است اسمش را میگذارند توسعه، ولی ما که نمیفهميم اين چه توسعهای است. آدم شصت سال زندگی میکند، ماشينش را نوتر میکند، خانهاش را بزرگتر ميکند، باغش را بهتر میکند، ولي همه، بيرون آدم است. آدم، سر جای خودش مانده. اين تعبير قرآن را ببينيد: «تَبَّتْ يَدا أَبي لَهَبٍ وَ تَبَّ * ما أَغْنى عَنْهُ مالُهُ وَ ما کَسَبَ». آدمی که جان خودش را باخت، مالش که جای آدم را نمیگيرد، مال که آدم را از خودش مستغنی نمیکند. در توسعه میگويد شصت سال؛ خب شصت سال میدَوَم، چه دارم؟ میگويد باغ داری، خانه داری، شهرک دانشگاهی داری، هواپيمای خصوصی داری، کشتی. خب من چه دارم؟ هيچ چيز. بله، بيرون، خيلی چيزها هست، کشتی هست، شهر هست، هواپيما؛ به من چه مربوط؟! تيه يعنی همين ديگر. آدم وقتی از وادی ولايت حضرت امير (ع) بيرون رفت، شصت سال میدود کار میکند، همه چيزهايی که جمع کرده بايد بگذارد، هيچ چيز با خودش نمیتواند ببرد. اين عمر، صدهزار سال هم باشد، همين است.
ولی کنار حضرت امير (ع) که باشی، يک لحظهاش [بيش از هزار ماه بالا میروی]. شب قدر يعنی همين. شب قدر همين که وارد میشوي، هزار ماه میروی.»
☑️ @mirbaqeri
هدایت شده از در محضر آیتالله میرباقری
💥 موضوع نزاعِ جبههٔ مؤمنین و جبههٔ استکبار چیست؟
نزاعِ بر سرِ خودِ «انسان» است؛ منازعه بر سرِ پذیرشِ «توحید و ولایت» است.
✔️ استاد سید محمدمهدی میرباقری:
«موضوع اصلِ نزاعِ جبههٔ مؤمنین و جبههٔ استکبار بر سر چيست؟ بر سرِ توحيد است. بر سرِ امكانات طبيعي نيست. محور این نزاع، انبياء و شياطين هستند.
مابِهِالنزاع چيست؟ اصلش انسانها هستند. موسای كليم وقتی میآيد، نمیگويد: نيل را به من واگذار كن، نمیفرمايد: حكومت مصر را به من بده، میفرمايد: «أرسل معي بني اسرائيل». سلطهٔ خود را از سر اين آدمها بردار. آن خيمهٔ تاريكي كه زدی، كه راه هدايت و فهم را بستی، آن را کنار بزن. وجود مقدس اميرالمؤمنين (عليه افضل صلوات المصلین) وقتی آن دوره را در خطبه شقشقيه تصوير میكنند، میگويند: دورهٔ تاريكی كور بود. هم فضا ظلمانی است و هم بصيرت و بصر انسانها گرفته شده است. دعوا سر اين است كه میخواهند فضا را روشن كنند، بصيرتها و بصرها را هم برگردانند، انسانها حقايق را بفهمند و راه بيفتند. مابِهِالنزاع در درجهٔ اوّل، انسان است و البته در درجهٔ بعد هم، اين امكانات و فاعلهای تَبَعی و اين مقدوراتی كه خدا برای انسان آفريده است؛ اينها در درجهٔ بعد هستند.
دعوا سر زمين و آب و خاك و امكانات طبيعی نيست، دعوا سر پرستش و كفر است، دعوا سر استكبار و خشوع است، موضوع اصلیاش هم انسانها هستند. شياطين میخواهند انسانها را به استكبار و تعزّز و لذّت نفس و خودپرستی دعوت كنند، كه در سايهٔ اين دعوت به خودپرستي و لذّت نفس، ولايت و سلطهٔ خودشان جاری بشود چون «إنّ عبادي ليس لك عليهم سلطان» از اول خدای متعال به شيطان فرموده است كه من دست تو را براي سلطه بر بندگانم باز نگذاشتهام، لذا او برای اينكه سلطه خودش را گسترش بدهد، اوّل دعوت به كفر میكند، اوّل دعوت به استكبار میكند، تا سلطهٔ خودش تحقق پيدا بكند.
دنيای مدرن هم همينطوری است، آرمانهايی را كه براي بشر مدرن بعد از جريان تجدد تعريف كردهاند ببينيد. اساسش بر اساس نفسپرستی است، خودپرستی است. چرا انسان به خودپرستی دعوت میكنند؟ چه كسانی دعوت میكنند؟ مصلحان؟ يا آنهايی كه دنبال سلطهجويی هستند؟ البته ممكن است يك جمعی هم باشند كه باور داشته باشند، اصلاح يعنی همين. اينها خطرناكترين جمعيّت هستند، خطرناكترين جمعيّت آن كسانی هستند كه «وإذا قيل لهم لا تفسدوا في الأرض قالوا إنّما نحن مصلحون الا إنّهم هم المفسدون ولكن لا يشعرون». آنهايی هستند كه فساد خودشان را صلاح میدانند و شعور اين را هم ندارند. اينها زيانبارترين مردم هستند.
پس، اين هم موضوع درگيری است. موضوع درگيری، جامعهٔ انساني است، ارادههای انسانی است؛ انبياء میخواهند ارادههای انساني را رشد بدهند تا مقام قرب و لقاء ببرند، میخواهند عبادت را در جامعه گسترش بدهند، در ارواح انسانها، در رفتارشان، در احساسشان، در عملشان، آن هم نه در خلوت و در زندگی فردي خودشان! در همهٔ حوزههای حيات اجتماعیشان، میخواهند بشر به پرستش مشاع اجتماعی برسد. يك پرستش اجتماعی شكل بگيرد، زندگی اجتماعی بشر، همكاری بشر، همدلی بشر، همفكری بشر، در جهتِ قرب باشد، میخواهند كارآمدی جامعه در پرستش خدای متعال افزايش پيدا كند و البته قاعدتاً بايد امكانات طبيعی هم در اختيار جامعهٔ مؤمنين قرار بگيرد؛ خدای متعال اين امكانات را هم برای بندگی خلق كرده است نه برای شيطنت. لذا وقتی بشر رو به بندگی میآورد همه اين امكانات در اختيار او قرار میگيرد؛ عصر ظهور را ببينيد، فرمود: زمين خزائن خودش را بيرون میريزد، آسمان، بركات خودش را نازل میكند؛ آن خيراتی كه در متن هستی بوده است و از كفار دريغ میشده است، آنها در اختيار مؤمنين قرار میگيرد. اين موضوعِ اصلیِ نزاع نيست، موضوعِ فرعیِ نزاع است، بلکه موضوع تبعِ است. دعوا سر مقدورات نيست: اوّل، دعوا سر انسان است، دعوا سر توحيد و كفر است.
در قدم بعد، موضوع دعوا سر چيست؟ بر سر خلافت الهی است، بر سر ولايت است. همهٔ انبياء آمدهاند ولايت الهی در عالم جاری بشود، و مؤمنين از اين ولايت نور برخوردار بشوند، مجاری ولايت نور هستند. شيطان، نمیخواهد اين ولايت نور بر ارادهٔ مؤمنين جاری بشود و مؤمنين تحت اين سرپرستی نور قرار بگيرند، دعوا در قدم دوّم سر موضوع خلافت است. ملاحظه فرموديد: شيطان، وقتی به آدم سجده نكرد، به خدای متعال عرضه داشت «لأقعدن لهم صراطك المستقيم» من مینشينم بر سر راه مستقيم اين بندگان تو. راه مستقيم چيست؟ روايات متعدد را ببينيد كه میفرمايند: بهخصوص در اينجا، راه مستقيم يعنی اميرالمؤمنين(علیهالسلام)، يعنی ولايت حقّه، يعنی آن خلافت مطلقهٔ الهي. من نمیگذارم مردم تحت ولايت ولی تو قرار بگيرند، من نمیگذارم انسانها تحت هدايت خليفهٔ تو قرار بگيرند، نمیگذارم خلافت الهی در ارادههای انسانی جاری بشود.»
☑️ @mirbaqeri
منبر شب 27 محرم 1440.mp3.mp3
24.36M
🔊 استاد میرباقری | سخنرانی در شب ۲۷ محرم ۱۴۴۰
قم، غمخانهٔ بیبی شهربانو(س)
☑️ @mirbaqeri
منبر شب 29 محرم 1440.mp3
24.4M
🔊 استاد میرباقری | سخنرانی در شب ۲۹ محرم ۱۴۴۰
قم، غمخانهٔ بیبی شهربانو(س)
☑️ @mirbaqeri
روضه منبر شب 29 محرم 1440.mp3
10.75M
🔊 استاد میرباقری | منبر روضه شب ۲۹ محرم ۱۴۴۰
قم، غمخانهٔ بیبی شهربانو(س)
☑️ @mirbaqeri
🔻زیارت اربعین یکی از جلوههای زیارت مُشتاقین است.
✔️ استاد سید محمّدمهدی میرباقری:
«همه زائرين، در حال فرار از غفلتها و شرکها بهسوی خدا هستند؛ ولی کسانی که با اشتياق به زيارت ميروند، درجات خاصي دارند. ابنقولويه در کتاب "کاملالزيارات" بابی باز کرده است به نام زيارت مشتاقين [با ثوابهای شگفتانگیز].
👈 زیارت اربعین یکی از جلوههای زیارت مُشتاقین است؛ یعنی کسانی که اربعین به کربلا می روند، قرض، فقر، بیماری و حتی جهنم و بهشت را در نظر ندارند بلکه مقصدشان خود امام حسین(ع) است. کسانی که در اربعین به زیارت کربلا میروند، خواب و غذا برای خودشان در نظر نمیگیرند؛ آنها دنبال امام حسین(ع) هستند؛ در این صحنهها اشتیاق به امام حسین(ع) میجوشد.
هم این زائرین، مشتاق هستند و هم کسانی که از این زائرین پذیرایی میکنند. گاهی یکسال زحمت میکشند که بتوانند یک روز از زائرین امام حسین(ع) پذیرایی کنند. در این پذیرایی همه حول محور امام(ع) جمع شدهاند و همه تعلقات دیگر رنگ میبازد؛ مثل نژاد و رنگ و عرب و عجم بودن. فرد پذیراییکننده، شأن خودش را فراموش میکند. گاهی او رئیس یک قبیله است ولی شئون خودش را کنار میگذارد و پای زائر را میشوید و خدمات میدهد. پس کسانی هم که پذیرایی میکنند دنبال چیزی نیستند و فقط دنبال شوق به امام حسین(ع) هستند. زائر هم در این مکانها احساس غربت نمیکند و آنجا را مثل منزل خودش میداند...».
☑️ @mirbaqeri
🔻اربعین باید محور همگرايیِ همهٔ موحدينِ عالَم بشود.
🔻غربگرایان دوست دارند اربعین مختل شود.
✔️ استاد سید محمدمهدی میرباقری:
«شبكه توسعهگرايان و وابسته به غرب («وابسته» كه میگويم مقصودم وابستگیِ سياسی نيست، وابستگی فرهنگی است.) با زيارت اربعین مخالف هستند؛ چون میدانند ضدِ الگوی غربیِ توسعه است.
جبهه تحجر در دنيا اسلام هم با اربعین مخالف است. يعنی احساس میكنند اين زیارت، رقيب آن چيزی است كه آنها خودشان را پرچمدارش میدانند. آنها همه تقدسشان به اين است که بهجای جهاد در راه خدا خودشان را خادمالحرمين میدانند.
پس حتماً برنامهريزی برای مختل كردن اين جريان، به أنحاء مختلف، در دستور كار است. هم ازطرفِ غرب و هم ازسوی جریان اسلام آمریکایی (هم غربگراها و هم متحجرين).
آنها میفهمند كه اربعين گسترش فرهنگ عاشوراست. برنامهريزی میكنند، از ايجاد اختلالهای فيزيكی تا جنگهای روانی، ايجاد اختلاف نژادی و قومی و مذهبی، انحائش را بهكار میگيرند. اين طرف ما بايد مواظب نقشه دشمن باشيم و به عكس عمل کنیم و زیارت اربعین را تبديل كنيم به يك محور همگرايی بين همه موحدين عالم. اين ظرفيت در اربعين هست.
شما باور كنيد اگر دعوت میكرديد از متعبدين اهل مسيحيت، آنهايی كه «انّ أقربهم مودةً للذين آمنوا الَّذِين قالوا انّا نصاري ذلك بأنّ منهم قسيسين و رهبانا»، آنهايی كه با ديدن سر سيدالشهدا(ع) مؤمن شدند (داستان دير راهب را كه میدانيد.) [میآمدند]. بهنظر من اربعین اين ظرفيت را دارد. بايد كار بكنيم و ديگران را هم دعوت بكنيم که از اين تجريه معنوی بهرمند بشوند.» (۱۳۹۶)
☑️ @mirbaqeri