eitaa logo
🌱نوشته‌های میرمهدی
1.3هزار دنبال‌کننده
755 عکس
348 ویدیو
9 فایل
📌یارب؛ نظر تو برنگردد! 🔸طلبه بسیجی اهل قلم. سعی می‌کنم جز حق نگویم! «انتشار مطالب صرفا با نام نویسنده» 🔹ارسال پیام به #میرمهدی https://eitaa.com/mirmahdi313/431 آزادنویسی‌ها و پاسخ به ناشناس👇 @mirmahdi313
مشاهده در ایتا
دانلود
این قدرت بینهایت، در دلش آرام نگرفت، به چشمانش رسید، تبدیل به اشک شد به دستانش رسید، تبدیل به مشت شد به پاهایش رسید، تبدیل به حرکت شد قدرت عشق حسین قدرتِ عشق است! قدرتِ مقابل ظالم ایستادن! ـــــــــــــ @mirmahdi_arabi
ساده از کنار بعضی چیزها رد شوی آدم ساده‌ای می‌شوی خاص‌ها کربلا بودند فقط هفتاد دو نفر "خاص" ـــــــــــــ @mirmahdi_arabi
دوست دارم اینقدر برای برادرم وقت بگذارم تا هرچه دلش می‌خواهد بازیگوشی کند، گوشی بازی نه. ـــــــــــــ @mirmahdi_arabi
خیلی دلم می‌سوزه برا کسی که یه بار تو زندگیش از ته دلش گریه نکرده برا امام حسین«علیه‌السلام» ـــــــــــــ @mirmahdi_arabi
سلام و ادب به دوستان عزیز🌿🌹 عذرخواهم از عدم فعالیت این چند روز توفیق شد کربلا بودم و همه‌ی شما عزیزان رو دعا کردم، الان هم کاظمین به یاد همه‌ی دوستان هستم، سلامت باشید، یاعلی مدد.
بسم الله الرحمن الرحیم
بسیجی‌ها را شهید می‌کنند، اما بسیج زنده‌تر می‌شود مردم بسیج می‌شوند شهدا قدرتمندتر هستند! ـــــــــــــ @mirmahdi_arabi
آهای کسی که سطل آشغال را آتش میدهی مواظب باش، آشغال هم آتش می‌گیرد! ـــــــــــــ @mirmahdi_arabi
حالا که این تجمعات اغتشاشی صورت گرفته است دلم برای ضد انقلاب می‌سوزد، ما فقط چند روز است که دغدغه جمع شدن اینجور تجمعات را داریم و آنها حداقل چهل و خرده‌ای سال است که دغدغه‌ی جمع شدن تجمعات ما را دارند! درد داریم تا درد سوزش داریم تا سوزش! ـــــــــــــ @mirmahdi_arabi
مادرم می‌گوید: این چند روز خوب رو پای خودت ایستادی! من با بغض می‌گویم: نه بابا تا پاهایم خسته و ناتوان می‌شد، امام کسی را می‌فرستاد و پاهایم را ماساژ می‌داد تا کمی مریض‌احوال می‌شدم دارو به من می‌رسید تا خسته می‌شدم جایی فراهم ‌شد تا راحت استراحت کنم تا هوس نوشیدنی می‌کردم،«هوس نه نیاز» همان شربتی که می‌خواستم را به من می‌رساندند تا هوس غذا می‌کردم همان که می‌خواستم را به من می‌رساندند تا نیاز به محبت پیدا می‌کردم به من شدیدا محبت می‌کردند مثلا یک مورد کوچکش یادم هست که دخترک کوچکی در راه دستم را گرفت و روی دستم الله و حسین و قلبی زیبا کشید، در این راه با اینکه تنها بودم اصلا احساس غربت نکردم، واقعا امام حسین هوایم را داشت باور کنید راست می‌گویم، به آقا گفتم آقا من زیاد تحمل ندارم کاری کن بیش از حدم سختی نکشم،و حالا که برگشتم می‌بینم تا می‌خواست سختی‌ام زیاد شود، مثلا از حمام که برمی‌گشتم و حوصله شستن لباس‌هایم را نداشتم و لازمشان هم داشتم می‌دیدم لباسشویی فراهم است و دوستی می‌گوید بده لباس‌هایت را بشورم مثلا هایم زیاد است، خاطراتم از این مسیر نورانی زیاد است اما می‌ترسم بگویم و غم روی دلم به چشمانم سرازیر شود و مادرم فکر کند که در آنجا به من سخت گذشته نه مادر من در آنجا هم روی پای خودم نبودم و بابا حسین مرا بغل کرده بود! ـــــــــــــ @mirmahdi_arabi
رنگ باختن فقط آنجایی که گنبدت را می‌بینم و رنگ‌می‌بازم، جان را تحویل‌تان می‌دهم و می‌گویم امام رضا لطفا رنگ خدایی بزن مرا ! ـــــــــــــ @mirmahdi_arabi
چایخانه که نیستـ دوا خانه عشاق است، آقا چه بد اعتیاد آورست چای هایت! ـــــــــــــ @mirmahdi_arabi
🌱نوشته‌های میرمهدی
چایخانه که نیستـ دوا خانه عشاق است، آقا چه بد اعتیاد آورست چای هایت! #میرمهدی ـــــــــــــ @mir
راستی اون روز چایخانه حضرت بودم با خوم فکر می‌کردم که (صف چایخانه حضرت بیشتر از جمعیت اغتشاش‌گراست) واقعا چقدر عشقه امام رضا(علیه‌السلام) ❤️💚 ـــــــــــــ @mirmahdi_arabi
پاییز فصل تمام شدن نیست،فصل آماده شدن است فصل آماده شدن برای پوشیدن کفن زمستان! پاییز حرفش حق است اخطارش را اگر بفهمی شیرین است اما مظلوم است و خیلی ها در او دلهره دارند! ـــــــــــــ @mirmahdi_arabi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم 📌چرا بعد از شهادت امام حسن عسکری علیه السلام شیعیان جشن می گیرند؟!! با قدم‌هایی شتابان به سمت مسجد رفتم، جلوی مسجد آذین بندی و چراغانی شده بود در شام شهادت امام حسن عسکری علیه‌السلام هنوز مردی که در چراغانی کردن همکاری می‌کرد لباس سیاه بر تن داشت، عجله داشتم برای رسیدن به نماز جماعت، وارد مسجد شدم هنوز امام جماعت نیامده بود، ذهنم به چراغانی دم در مشغول بود، به لباس سیاه تنم نگاه کردم، لباس سیاه درست است یا چراغانی؟! امام جماعت از راه رسید و پرسید اذان گفتید؟ و گفتند بله، اقامه ای گفت و نماز را بست؛ بعد از نماز بلند شد و صحبتی کرد، گفت: - ان شاءالله فردا قرار است که دم درِ مسجد شربت و شیرینی بدیم،عزیزان لطفا کمک کنند که میخوایم ایستگاه صلواتی دوام بیاره یه دو سه ساعتی، باید شیرینی زیاد خریده بشه،پول ها رو به آقای حسینی بدین، به لباس شیخ نگاه کردم سفید بود در شام شهادت امام، شیخ اقامه گفت و نماز را بست، نماز که تمام شد با خودم گفتم من که اصلا پول نمیدهم آخر مگر رضایت امام زمان به این جشن است؟ یکی از پیرمرد های مسجد از صف دوم بلند شد و آمد و کلاه را از کناریِ ما که سید سالخورده ای بود برداشت و رفت از اول صف شروع به پول جمع کردن کرد به من که رسید پولی جمع نشده بود،خب نقدی که کسی همراهش نیست، من هول شدم و گفتم:- کارتخوان ندارین؟ او هم همانطور که داشت رد میشد بلند گفت: اونایی که مِخَن کارت بکشن برن درِ مغازه آقای(فلانی) کمی فکر کردم و با خودم گفت - من که نمیخواستم بدم، چرا اینو گفتم قصد نداشتم پول بدهم و حتی قصد ندارم فردا از شیرینی های آنها بخورم، اصلا میخواهم فردا با لباس مشکی از جلوی آنها رد شوم، شاید کمی فکر کنند آیا امام زمان ارواحنا له الفداء امشب یا فردا شاد هستند یا محزون؟! وقتی امام حسین علیه السلام به شهادت رسیدند کسی برای به امامت رسیدن امام سجاد علیه السلام جشن گرفت؟ کسی عید اعلام کرد؟ اصلا کسی حتی به این فکر کرد؟ بیعت کردن با امام برای به امامت رسیدنشان با شادی، جشن و عید فرق می کند روزهای آینده هم می‌شود به این مناسبت جشن گرفت! آقا الان ناراحت است رفقا! مگر نفرمودند که در شادی ما شاد و در حزن ما محزون باشید؟! (آقاجان امام حسن قربونت بشم اصلا انگار حسن‌ها باید همیشه مظلوم و غریب باشن) آجرک الله یا صاحب الزمان علیه‌السلام علیه‌السلام ــــــــــــــــــ @mirmahdi_arabi
می‌شوی تو همنشین دعبل ای استادما در حریم عاشقی بسیار گفتی یا رضا «علیه‌السلام» رحمة‌الله‌علیه🖤 ــــــــــــ @mirmahdi_arabi
اینقدری که انقلابی‌ها برای انقلاب، ضد انقلاب ساخته‌اند، ضد انقلاب نساخته است. به هرکس اتهام ضدانقلابی نزنیم! هر طور رفتار نکنیم! ــــــــــــ @mirmahdi_arabi
یک سنگِ با مرام! پایم را روی چیزی می‌گذارم سفت و محکم است پایم را رویش می‌کشم چه سُر است و بی خط و خش شاید سنگ باشد سنگ به این محکمی احتمال دارد سنگ قبر باشد روی سنگ هیچ اسمی حک نشده! احتمالا منتظر است نامی بر رویش نوشته شود منتظر به کار آمدن است منتظر مُردن فردی است،با استحکام پایم را روی خودش نگه داشته، شاید به من علاقمند شده، شاید به من میگوید بمیر تا نوکری‌ات را کنم،بمیر تا به کارَت بیایم، بمیر خودم سنگ قبرت می‌شوم، اما من با مِن و مِن می‌گویم ممنون که محبت داری به من اما من دوست دارم شهید شوم و سنگ قبری هم نداشته باشم، اصلا دوست دارم زنده بمانم و زندگی کنم، اما سنگ قبر با حسرت و بی محلی به من می‌گوید خب احمق تا زنده باشی که به دردت نمی‌خورم بمیر تا فدایی‌ات شوم سنگ، پایم را از روی خودش سُر می‌دهد، تعادلم را از دست می‌دهم و به زمین می‌خورم سنگ طوری به من نگاه می‌کند که انگار یتیم مانده‌ام و با حالتی که انگار دلش برایم می‌سوزد می‌گوید: اصلا خیالت را راحت کنم، تو بمیری همه به دردت می‌خورند! ـــــــــــــــــــــــ @mirmahdi_arabi
سلام رفقای اهل عشق🌹 برای ایستگاه شربت و اگه بشه شیرینی صلواتی فردا شب نیاز به بودجه داریم😊 لطفا رد کنین بیاد به عشق حضرت رسول و آقا امام صادق علیهم السلام ❤️ پی‌ویم @mirmahdiarabi ــــــــــــــــــ @mirmahdi_arabi
سنگر حجاب است وگرنه هدفشان غربت امام است ـــــــــــــ @mirmahdi_arabi
راننده صدا می‌زند - حرم رسیدیما جا نمونیا نه آقای راننده من جامانده‌ام شاید اینجا جسمم پیاده شود اما دلم بین شلوغی‌های دنیا جامانده است جامانده‌ام، خیلی دردناک جامانده‌ام جاماندنم هم بد جایی است بین شلوغی‌هایی که تنها افتاده‌ام نه شاید نیُفتاده‌ام بلکه مرا انداخته‌اند شاید گناهان، مرا انداخته‌اند و شاید رفیق‌هایی که خودشان هم جامانده هستند و شاید هم رفیق‌هایی که به وصال تو رسیدند و دست مرا نگرفتند خلاصه آقا جامانده‌ام قیمتم زیاد نیست،خودت مرا بخر! ـــــــــــــ @mirmahdi_arabi