میخواستم خودم رو سریعتر به خونه برسونم تا مامانم رو از نگرانی دربیارم. رفتم ایستگاه اتوبوس اما اتوبوسی که تا خونه میرفت نبود. سوار یک اتوبوس دیگه شدم که دو ایستگاه مونده به خونه نگه میداشت. از اتوبوس پیاده شدم شروع کردم به سریع راه رفتن اما یکهو چیزی به ذهنم رسید: این تند رفتن باعث اضطراب بقیه میشه یواش حرکت کن. یواشتر که حرکت کردم تازه متوجه اطرافیانم شدم. مردم ضد هوایی رو میدیدند و با هم صحبت میکردند که این کار منافقین هست و گرنه اسرائیل که نمیتونه اینجا رو بزنه... بله اسرائیل نمیتونه ☺️
#فَإِنَّ_حِزْبَ_اللَّهِ_هُمُ_الْغَالِبُونَ
@mirror13
شب است. دارم قدمزنان برمیگردم. به نانوایی میرسم. دارند میبندند. نان تمام شده. میگویم: دو تا شیرمال بده. پسر جوان که گرد آرد و خستگی با هم روی صورتش نشسته، میدهد. میگیرم و در کولهام میگذارم. به خانه میرسم. نانها را که درمیآورم، حیرت میکنم. روی نانها، نوشتهاند: «وطن»...
#دیدن|#روشنا|#جنگ
راهیانه|ایدهنوشتهای مهدی سلیمانیه|
دیشب بعد از خوندن چندمین خبر دستگیری نفوذیهای اسرائیلی، به ذهنم رسید که چقدر برکات هست در همکاری مردم با نظام.
هرزمان مردم اومدن پای کار نظام و دولتمردان هم این رو غنیمت شمردند اونجا آباد شد.
تجربهی کمیته انقلاب، معلمان پرورشی، جهاد سازندگی، نهضت سوادآموزی و تجربه امروز ما چیزی هست که نباید بعد از این جنگ فراموش بشه.
#فَإِنَّ_حِزْبَ_اللَّهِ_هُمُ_الْغَالِبُونَ
@mirror13
امروز بعد از خوندن قطعنامه به خواهرم زنگ زدم که کجایی بیا با هم برگردیم. گفت: نرسیده به چهارراه شهدام. گفتم راهپیمایی تموم شد قطعنامه رو خوندن تو هنوز نرسیدی؟! در جواب گفت من وسط جمعیتم هنوز جمعیت زیادی پشت سرم هستند و آخر جمعیت هنوز حرم یعنی نقطه شروع راهپیمایی هستند. با تعجب خداحافظی کردم و به سمت ماشین حرکت کردم. در طول مسیر شنیدم پسری حدودا ۸،۹ ساله با ذوق به پدرش گفت: این راهپیمایی معجزه بود...
نمیدونم این پسربچه چی دیده بود که از این تعبیر استفاده کرد اما موج جمعیت، یکصدایی در شعار دادنها و حس معنوی که در راهپیمایی بود چیزهایی بود که من هم تصدیقش میکنم: این راهپیمایی معجزه بود.
#فَإِنَّ_حِزْبَ_اللَّهِ_هُمُ_الْغَالِبُونَ
@mirror13
با اینکه ابرهای غلیظ، امروز بخشی از تهران را گرفت ولیکن ایران در تاریخ هزارانساله خود مواقعی سختتر از این گذرانده و در طی بحرانهای شدید زنده مانده است و باز هم سربلند قد علم خواهد کرد.
#فَإِنَّ_حِزْبَ_اللَّهِ_هُمُ_الْغَالِبُونَ
@mirror13
هدایت شده از کانال حمید کثیری
جنگ یک #فرآیند است. اگر با تکخبرها جنگ را تحلیل کنیم یک روز خوشحالیم و یک روز افسرده. یک روز زدهایم و یک روز خوردهایم ...
به تدبیر فرماندهی میدان در این فرآیند اعتماد کنیم. انشاءالله پیروزی با ایران است.
#حمید_کثیری 👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2151219200Cf6cb8914a4
روز غدیر هنوز شوکه بودم از ترورهای جمعه. رفتم مراسم پیادهروی غدیر تا شاید مرهمی باشد بر دلم و آرامش بگیرم. حین پیادهروی دائم چشمم به گوشی بود تا آخرین اخبار جنگ رو در لحظه بخونم. خبر بمباران یکی از شهرها حالم رو بد کرد روی جدول کنار خیابون نشستم. رمق بلند شدن نداشتم اما آدمها در حال پخش نذری و گرفتن نذری بودند. برایم سوال شد که چطور اینقدر آروم و شاد هستند! یعنی خبرها رو نمیخونند؟
مدتی بعد دو خانم مانتویی از کنارم رد شدند و بیمقدمه خطاب به من گفتند ما پیروزیم.
با خودم گفتم بله مردمی که به پیروزی حق ایمان دارند در هر شرایطی آروم و شاد زندگی میکنند.
#فَإِنَّ_حِزْبَ_اللَّهِ_هُمُ_الْغَالِبُونَ
@mirror13
میگفتن اسرائیل دشمنه، میشنیدم اما نمیتونستم باور کنم ته دلم میگفت این بازی جمهوری اسلامیه. ما خودمون هستیم که دشمن میسازیم این همه مرگ بر ... برای چی هست؟ خب نگیم مرگ بر تا اون دشمنی نکنه.
موقع حمله به غزه تصاویری که میاومد دلم رو لرزوند، چند روز اول شروع کردم به دعا خوندن اما کم کم درگیر زندگی شدم و فراموش کردم.
حالا اما باور میکنم غاصب بودن این کشور رو. آخه ما وسط مذاکره بودیم میخواستیم با گفتگو دعوا رو حل کنیم اما اون به ما حمله کرد.
حالا مه شب و روز در حال ذکر گفتنم از خودم شرمندهام از اینکه اینقدر زود غزه رو فراموش کردم.
امیدوارم بعد از جنگ فراموش نکنم این روزا رو...
#ارسالی_شما
#فَإِنَّ_حِزْبَ_اللَّهِ_هُمُ_الْغَالِبُونَ
@mirror13