مـیــثــــاق
🌻🌻🌻🌻🌻 🔸️برگرفته از خون دلی که لعل شد 🔸️زندگینامه مقام معظم رهبری 🌱فصل دوم ،قسمت بیستم 🌱پدری که استا
🌼🌼🌼🌼🌼
⚘برگرفته از کتاب خون دلی که لعل شد
⚘زندگینامه امام خامنه ای (مد ظله العالی)
🌸فصل دوم،قسمت بیست و یکم
🌸پدری که استاد بود
🍀هرگاه در مورد درسی که میخواندم اظهارنظر میکردم پدرم خیلی خوشحال میشد و به من که چهارده پانزده ساله بودم می گفت تو مجتهدی و قدرت استنباط داری. با برادرم مباحثه می کردم. پس از مباحثه پدر ما را به اتاق خود می خواند ،از ما پرسش می کرد و آنچه را نتوانسته بودیم بفهمیم، برایمان توضیح می داد .
🍀به خاطر دارم که خانه ما سه اتاق داشت .دو اتاق از آن پدر بود: یک اتاق نسبتا بزرگ برای مهمان ها، و یک اتاق هم برای مطالعه و غذا خوردن و استراحت؛ شبیه حجره طلاب. ما همگی یک اتاق داشتیم: چهار برادر و چهار خواهر ،با مادر !! در مواردی که مادر مهمان یا روضه داشت ما ناگزیر بودیم بیرون خانه بمانیم !
🍀در اتاق مخصوص پدر، میزی به درازا و پهنای ۸۰ در ۴۰ بود که در زمستان با گذاشتن منقلی در زیر آن ،برای گرمایش هم مورد استفاده واقع می شد که به آن کرسی میگویند. پدر در سمت طول میز چهار زانو می نشست ماهم هر دو کنار یکدیگر در یک سمت عرض آن می نشستیم. به خاطر هیبت و جدیت پدر در اثنای درس و مذاکره من و برادرم بر سر اینکه کدام دورتر از پدر بنشینیم، با هم کشمکش داشتیم!
🍀 بی شک این تندی و خشم پدر هر چند جنبه هایی منفی داشت اما منکر جنبههای مثبت آن نمی توانم بشوم زیرا این سختگیری ما را منضبط بار آورده و از انحرافاتی که برای برخی فرزندان روحانیون به علت عدم توجه به آن ها پیش می آمد به دور داشت. یکی دیگر از اثرات آن نیز این بود که من توانستم ادبیات عرب و دوره سطح فقه و اصول را در پنج سال و نیم به پایان برسانم.
ادامه دارد......
🌼🌼🌼🌼🌼
🎆﷽🎆
مَنْ ذَا الَّذِي يُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً فَيُضاعِفَهُ لَهُ وَ لَهُ أَجْرٌ كَرِيمٌ
كيست آن كه به خدا وام دهد، وامى نيكو، تا خداوند آن را براى او دوچندان كند و براى او پاداشى گرانمايه است
حدید /ایه ۱۱
🎆
🎆🌼@Misaagh_Amin🌼
🎆🎆🎆🎆🎆🎆🎆🎆🎆
مـیــثــــاق
🎆﷽🎆 مَنْ ذَا الَّذِي يُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً فَيُضاعِفَهُ لَهُ وَ لَهُ أَجْرٌ كَرِيمٌ
🎆﷽🎆
نکته ها
«قرض»، به معناى بريدن و جدا كردن بخشى از مال است. «مقراض» وسيله بريدن است و «قراضه» به مالى گفته مىشود كه از بدنه جدا شده است.
قرض به خدا، انفاقى است كه با چند برابر در قيامت پس داده مىشود. قرض در قرآن همراه با كلمه «حسن» آمده است، يعنى فورى پرداخت شود، بىمنّت باشد، قبل از سؤالِ سائل باشد، در حدّ وفور باشد، براى كارهاى مفيد و لازم باشد.
قرض الحسنه بركاتى دارد: كاهش كدورت و افزايش محبّت، حفظ آبروى مردم و جلوگيرى از ورشكستگى آنان، اصلاح ساختار اقتصادى جامعه، جلوگيرى از رواج ربا، كنترل حرص و بخل، تعديل ثروت، رشد فرهنگ تعاون.
خداوندى كه ميراث آسمانها و زمين براى اوست و در آيات قبل دو بار فرمود: «لَهُ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ» در اين آيه براى تشويق مردم و اهميت قرضالحسنه از مردم قرض مىخواهد. مَنْ ذَا الَّذِي يُقْرِضُ اللَّهَ ...
اسلام با هر نوع ركود و سستى مخالف است.
🎆
🎆🌼@Misaagh_Amin🌼
🎆🎆🎆🎆🎆🎆🎆🎆🎆
🎆﷽🎆
روز پنجشنبه به نام امام حسن عسکری(علیهالسلام) است. در زیارت آن حضرت بگو:
✨السَّلامُ عَلَيْكَ يَا وَلِىَّ اللّٰهِ ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا حُجَّةَ اللّٰهِ وَخَالِصَتَهُ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا إِمَامَ الْمُؤْمِنِينَ، وَوَارِثَ الْمُرْسَلِينَ، وَحُجَّةَ رَبِّ الْعَالَمِينَ، صَلَّى اللّٰهُ عَلَيْكَ وَعَلَىٰ آلِ بَيْتِكَ الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِينَ، يَا مَوْلاىَ يَا أَبا مُحَمَّدٍ الْحَسَنَ بْنَ عَلِيٍّ، أَنَا مَوْلىً لَكَ وَلِآلِ بَيْتِكَ، وَهٰذَا يَوْمُكَ وَهُوَ يَوْمُ الْخَمِيسِ، وَأَنَا ضَيْفُكَ فِيهِ وَمُسْتَجِيرٌ بِكَ فِيهِ، فَأَحْسِنْ ضِيافَتِى وَإِجارَتِى بِحَقِّ آلِ بَيْتِكَ الطَّيِّبِينَ الطَاهِرِينَ.
🎆
🎆🌼@Misaagh_Amin🌼
🎆🎆🎆🎆🎆🎆🎆🎆🎆
مـیــثــــاق
🎆﷽🎆 ... وصیـــت می کنـــم اســـلام را در ایـــن برهـــه کـــه تداعی یافتـــه در انقــلاب اســلامی و
🎆﷽🎆
💠خطاب به #خانواده_شهدا
فرزندانــم، دختــران و پســرانم، فرزنــدان شــهدا، پــدران و مــادران باقی مانـــده از شـــهدا، ای چراغ هـــای فـــروزان کشـــور مـــا، خواهـــران و بـــرادران و همســـران وفـــادار و متدینـــه شـــهدا! در ایــن عالــم، صوتــی کــه روزانــه مــن می شــنیدم و مأنــوس بــا آن بـودم و همچـون صـوت قـرآن بـه مـن آرامـش مـی داد و بزرگتریـن پشـتوانه معنـوی خـود می دانسـتم، صـدای فرزنـدان شـهدا بـود که بعضاً روزانـه بـا آن مأنـوس بـودم؛ صـدای پـدر و مـادر شـهدا بـود کـه وجـود مـادر و پـدرم را در وجودشـان احسـاس می کـردم.
فرازی از وصیت نامه سردار سلیمانی
🎆
🎆🌼@Misaagh_Amin🌼
🎆🎆🎆🎆🎆🎆🎆🎆🎆
إِلَهِی أَعُوذُ بِکَ مِنْ غَضَبِکَ وَ حُلُولِ سَخَطِکَ
خدایا! از خشم و فرا رسیدن غضبت، به خودت پناه میآورم...🙏
فرازی از مناجات شعبانیه
🎆
🎆🌼@Misaagh_Amin🌼
🎆🎆🎆🎆🎆🎆🎆🎆🎆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📍 #کلیپ_دیدنی | تبسّم شیرین
💠 تبسّم و لبخندِ حکیم انقلاب در مواجهه با شعر های طنز، قلب ها را مسرور و جان ها را نشاط می بخشد.
🔹 روحیه باز معظم له الگویی است برای جامعه دین دار ما، که هرگز نباید نقش زیبای تبسم را از چهره نورانی خویش بزدایند.
#تبسم_شیرین
مـیــثــــاق
🎆﷽🎆 هر روز یـک صـفحه از کتاب سه دقیقه در قیامت ماجرای واقعی مردی که لحظات نزدیک مرگ را تجربه کرده
🎆﷽🎆
هر روز یـک صـفحه از کتاب سه دقیقه در قیامت
ماجرای واقعی مردی که لحظات نزدیک مرگ را تجربه کرده است ..
قسمت بیست و سوم
در دوران جوانی در پایگاه بسیج شهرستان فعالیت داشتم. روزها و شبها با دوستانمان با هم بودیم. شب های جمعه همگی در پایگاه بسیج دور هم جمع بودیم و بعد از جلسه قرآن، فعالیت نظامی و گشت و بازرسی و ... داشتیم. در پشت محل پایگاه بسیج، قبرستان شهرستان ما قرار داشت. ما هم بعضی وقت ها، دوستان خودمان را اذیت می کردیم! البته تاوان تمام این اذیت ها را در آن جا دادم.
برخی شبهای جمعه تا صبح در پایگاه حضور داشتیم. یک شب زمستانی، برف سنگین آمده بود. یکی از رفقا گفت: کی جرأت داره الان بره تا ته قبرستون وبرگرده؟! گفتم: این که کاری نداره. من الان میرم. او هم به من گفت: باید یک لباس سفید بپوشی!
من سر تا پا سفید پوش شدم و حرکت کردم. خس خس صدای پای من بر روی برف، از دور هم شنیده میشد. من به سمت انتهای قبرستان رفتم! اواخر قبرستان که رسیدم، صوت قرآن شخصی را از دور شنیدم! یک پیرمرد روحانی که از سادات بود، شب های جمعه تا سحر، در انتهای قبرستان و در داخل یک قبر مشغول تهجد و قرائت قرآن می شد. فهمیدم که را رفقا میخواستند با این کار، با سید شوخی کنند. می خواستم برگردم اما با خودم گفتم: اگه الان برگردم، رفقا من رو متهم به ترسیدن می کنند. برای همین تا انتهای قبرستان رفتم.
هرچه صدای پای من نزدیک تر می شد، صدای قرائت قرآن سید هم بلندتر می شد! از لحن او فهمیدیم که ترسیده ولی به مسیر ادامه دادم.
تا اینکه به بالای قبری رسیدم که او در داخل آن مشغول عبادت بود.....
ادامه دارد 🖊️
🎆
🎆🌼@Misaagh_Amin🌼
🎆🎆🎆🎆🎆🎆🎆🎆🎆
مـیــثــــاق
🌼🌼🌼🌼🌼 ⚘برگرفته از کتاب خون دلی که لعل شد ⚘زندگینامه امام خامنه ای (مد ظله العالی) 🌸فصل دوم،قسمت بیس
🌼🌼🌼🌼🌼
🍀براساس کتاب خون دلی که لعل شد🍀زندگینامه مقام معظم رهبری
🍀فصل دوم،بیست و دوم
🍀علاقه مندی های من
⚘از شش سال تحصیل در حوزه مشهد خاطرات بسیاری دارم که یک مورد آن را ذکر میکنم و آن عبارت بود از شیفتگی شدید من به مطالعه کتابهای داستان و رمان های مشهور جهانی و ایرانی .شاید من همه ی داستانهای(( میشل ذواگو)) را که ده تا است، خواندهام. داستانهای(( الکساندر دوما))ی پدر و پسر را هم خواندهام .همچنین تمامی یا بیشتر داستانهای ایرانی را نیز خواندهام. خواندن این داستانها و رمانها تاثیر محسوسی در ذهن و شیوه نگارش انسان دارد .
⚘سال هزار و سیصد و سی و شش چند ماه به عراق سفر کردم ؛برخی کتابهایی را هم که به آنها خیلی علاقه داشتم به همراه خود بردم.بعد به کتابخانه شوشتریه ی نجف اشرف رفتم که اتفاقاً بسیاری از کتابهای عمویم -سید محمد -در این کتابخانه است و ما موقوفهی آنجا است.
⚘در آنجا کتابهایی را استنساخ کردم. سپس به همراه خانواده از طریق بصره به ایران بازگشتیم و از خرمشهر با قطار به تهران آمدیم. در تهران کتابها را به همراه چند شناسنامه گم کردم .همه جا را زیرورو کردم و هر جایی را گشتم ،به انبار های راه آهن رفتم و مدتها در آنجا جست و جو کردم؛اما نتیجه ای نداشت.
⚘پریشان و اندوهگین و افسوسمند به مشهد بازگشتم. دو سال بعد نامهای از یک راننده تاکسی به دستم رسید که نوشته بود :من بستهای را که در اتومبیلم جا مانده بود، پیدا کردم ؛آن را باز کردم ،اما هیچ نشانی از صاحبش در آن نیافتم ؛فقط چند کتاب و شناسنامه در آن بود. دیدم صاحب شناسنامه ،معمم است؛ لذا از فردی معمم در تهران پرسوجو کردم و او نشانی مسجد مشهد را به من داد. بهاینترتیب کتابها به من بازگشت!
ادامه دارد...
🌼🌼🌼🌼🌼
@Misaagh_Amin