#هیئت_امّ_الشهدا
📃 محفل روضه هفتگی و توسل به حضرت ام البنین سلام الله علیها و تکریم مادر شهید مدافع حرم سعید سامانلو🌹
💠چهارشنبه ۶ دی ماه
💠 با همکاری موسسه تخصصی فقه امام کاظم علیه السلام
#گزارش_کار #شعبه_قم
#مراسم_عمومی
#منزل_شهید
✌️کارگروه شهدایی میثاق
مدرسه علمیه سلیمانیه ✌️
💢 @misagh_official
🔰کتاب شهیدی که این هفته مهمان اش هستیم.
کتاب ابوعی کجاست؟
کتاب «ابوعلی کجاست؟» خاطرات شهید مرتضی عطایی از روزهای حضورش در جبهههای نبرد با دشمن تکفیری است. خاطراتی که خود راوی آن است و قرار بوده برای نگارش کتابی در ارتباط با شهید صدرزاده مورد استفاده قرار بگیرد، اما در نهایت به واسطه شهادت آقا مرتضی که همه او را در میدان رزم با نام «ابوعلی» میشناسند، کتاب «ابوعلی کجاست؟» در قالب اثری مستقل منتشر میشود.
✌️کارگروه شهدایی میثاق
مدرسه علمیه سلیمانیه ✌️
💢 @misagh_official
خب دیگه کمتر از ۲۰ ساعت دیگه به شروع محفل روضه هفتگی مونده ....
فعلا شهید حدودا یه ۵۰ نفری مهمون دعوت کرده فقط می خواستم بگم یه وقت جا نمونی رفیق ....👌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
متی ترانا و نراک؟!! 💔
#صبح_جمعه
✌️کارگروه شهدایی میثاق
مدرسه علمیه سلیمانیه ✌️
💢 @misagh_official
🔰حماسه ۹ دی
در نهم دی دست اراده الهی دیده شد وگرنه این کارها کارهایی نیست که با اراده امثال ما انجام بگیرد؛ این کار خداست، این دست قدرت الهی است؛ این چیزها دست من و امثال من نیست.
مقام معظم رهبری مدظلهالعالی
یوم الله حماسه ۹ دی، روز بصیرت و میثاق با ولایت گرامی باد🌹
✌️کارگروه شهدایی میثاق
مدرسه علمیه سلیمانیه ✌️
💢 @misagh_official
گاهی قوم و خویشهای شهرستانیمان گله میکردند که جناب صیاد هم وسیله دارن، هم راننده اون موقع ما باید با تاکسی از ترمینال و فرودگاه بیاییم خونهتون این درسته؟
ما که تهران رو خوب بلد نیستیم.
به پدر که میگفتیم، می فرمودند: مسئلهای نیست،فوقش دلخور میشن اونها که نمیخوان جواب بِدن من اون دنیا باید جواب بدم
راننده و ماشین که اموال شخصی من نیست.
شهید#علی_صیاد_شیرازی🕊🌹
✌️کارگروه شهدایی میثاق
مدرسه علمیه سلیمانیه ✌️
💢 @misagh_official
🔰متن نامه شهید حاج قاسم سلیمانی به فرزندش به این شرح است:
#بخش_اول
«بسم الله الرحمن الرحیم
آیا این آخرین سفر من است یا تقدیرم چیز دیگری است که هر چه باشد در رضایش راضیام. در این سفر برای تو مینویسم تا در دلتنگیهای بدون من یادگاری برایت باشد. شاید هم حرف به درد بخوری در آن یافتی که به کارت آید.
هر بار که ســفر را آغاز میکنم احساس میکنم دیگر نمیبینمتان. بارها در طول مســیر چهرههای پر از محبتتان را یکی یکی جلوی چشمانم مجسم کردهام و بارها قطرات اشکی به یادتان ریختهام. دلتنگتان شدهام، به خدا ســپردمتان. اگرچه کمتر فرصت ابراز محبت یافتهام و نتوانستم آن عشق درونی خودم را به شما برسانم.
اما عزیزم هرگز دیدهای کسی جلوی آینه خود را ببیند و به چشمان خود بگوید دوستتان دارم، کمتر اتفاق میافتد اما چشمانش برایش باارزشترینند. شما چشمان منید. چه بر زبان بیاورم و چه نیاورم برایم عزیزید. بیش از بیست سال است که شما را همیشه نگران دارم و خداوند تقدیر کرده این جان پایان نپذیرد و شما همیشه خواب خوف ببینید.
دخترم هر چه در این عالم فکر میکنم و کردهام که بتوانم کار دیگری بکنم تا شما را کمتر نگران کنم، دیدم نمیتوانم و این به دلیل علاقه من به نظامیگری نبوده و نیست. به دلیل شغل هم نبوده و نخواهد بود. به دلیل اجبار یا اصرار کسی نبوده است و نیست. نه دخترم، من هرگز حاضر نیستم به خاطر شغل، مسئولیت، اصرار یا اجبار حتی یک لحظه شما را نگران کنم، چه برسد به حذف یا گریاندن شما.
من دیدم هرکس در این عالم راهی برای خود انتخاب کرده است؛ یکی علم میآموزد و دیگری علم میآموزاند. یکی تجارت میکند کسی دیگر زراعت میکند و میلیونها راه یا بهتر است بگویم به عدد هر انسان یک راه وجود دارد و هر کس راهی را برای خود برگزیده است.
من دیدم چه راهی را میبایست انتخاب کنم. با خود اندیشیدم و چند موضوع را مرور کردم و از خود پرسیدم اولا طول این راه چقدر است، انتهای آنها کجاست، فرصت من چقدر است و اساساً مقصد من چیست. دیدم من موقتم و همه موقت هستند. چند روزی میمانند و میروند. بعضیها چند سال برخیها ده سال اما کمتر کسی به یک صد سال میرسد. اما همه میروند و همه موقتند. دیدم تجارت بکنم عاقبت آن عبارت است از مقداری سکه براقشده و چند خانه و چند ماشین.
اما آنها هیچ تأثیری بر سرنوشت من در این مسیر ندارد. فکر کردم برای شــما زندگی کنم دیدم برایم خیلی مهماید و ارزشمندید به طوری که اگر به شما درد برسد همه وجودم را درد فرا میگیرد. اگر بر شما مشکلی وارد شود من خودم را در میان شــعلههای آتش میبینم. اگر شما روزی ترکم کنید بند بند وجودم فرو میریزد. اما دیدم چگونه میتوانم حلال این خوف و نگرانیهایم باشم. دیدم من باید به کسی متصل شوم که این مهم مرا علاج کند و او جز خدا نیست. این ارزش و گنجی که شما گلهای وجودم هســتید با ثروت و قدرت قابل حفظ کردن نیست.
وگرنه باید ثروتمندان و قدرتمندان از مــردن خود جلوگیــری کنند و یا ثروت و قدرتشــان مانع مرضهای صعبالعلاجشان شود و از در بستر افتادگی جلوگیری نماید. من خدا را انتخاب کردهام و راه او را
ادامه دارد...
✌️کارگروه شهدایی میثاق
مدرسه علمیه سلیمانیه ✌️
💢 @misagh_official
📃 محفل روضه هفتگی و توسل به حضرت ام البنین سلام الله علیها و یادبود والده ماجده شهید مدافع حرم جانشین فرمانده گردان عمار مرتضی عطایی با حضور مدیریت ،مسئول فرهنگی و طلاب مدرسه علمیه سلیمانیه برگزار گردید🌹
جمعه ۸ دی ماه
#گزارش_کار
#مراسم_عمومی
#منزل_شهید
✌️کارگروه شهدایی میثاق
مدرسه علمیه سلیمانیه ✌️
💢 @misagh_official
#گزارش #تصویری
#شهدا
همزمان با ایام تکریم خانوادهها و همسران شهدا، مسئولین مدرسه علمیه سلیمانیه با حضور در منزل شهید حرم رضوی حجتالاسلام والمسلمین اصلانی، یاد آن شهید را گرامی داشته و خانواده ایشان را تکریم کردند.
✌️کارگروه شهدایی میثاق
مدرسه علمیه سلیمانیه ✌️
💢 @misagh_official