eitaa logo
🇮🇷بِیـتُ‌الزهـراۜ🇵🇸
554 دنبال‌کننده
5.2هزار عکس
1.4هزار ویدیو
20 فایل
﴾﷽﴿ ازْ آنْگاھ کِھ خُـودَمْ را دیـدَمْ، طُ را شِناختَـمْ ڪانال وقف بےبے بۍ‌حرم🕊 -کپی؟حلالِ‌حلال(: صلوات‌بفرست‌برای‌فرجش🌱 بشنوازاطلاعات: @shoroot110 جهت‌تبادل‌و‌انتقادات‌و‌پیشنهادات: @Zeinabiam_315
مشاهده در ایتا
دانلود
اقا‌ابوالفضل‌العباس گفتن‌چشم‌عزیز‌عمو...💔:))))
آقا‌رفتن‌و‌مشک‌رو‌‌ا‌ز‌ خیمه‌برداشتن‌...
همہ‌ی‌بچہ‌ها‌گفتن‌: عمو‌داره‌میره‌با‌،آب‌برمیگرده..
خیلی‌بده‌... خیلی‌بده‌مردی‌قولےبده‌‌‌و‌ بہ‌هر‌دلیلے‌نتونه‌اون‌قول‌رو‌ برآورده‌کنه...:))💔
آقا‌آمد‌خدمت‌امام‌حسین‌و‌گفت: یا‌اخاه!! آیـا‌،رخصت‌جهاد‌بہ‌من‌میدهی..؟!
امام‌حسین‌فرمود: ای‌برادر..! تو‌،پرچمداࢪ‌منے‌.. اگہ‌تو‌شهید‌بشی‌‌لشکر‌من‌ا‌ز هم‌میپاشھ...💔
آقا‌حضرت‌ابوالفضل‌بہ‌ ارباب‌عرضه‌داشت: آقا‌سینہ‌ام‌تنگ‌آمده‌و‌از‌ زندگی‌خسته‌شده‌ام‌...💔:)))
امان از دل زینب:)💔
امام‌حسین‌‌بہ‌شدت‌ بہ‌گریه‌افتادن...:))))🥀
گفتن آخه بردارم.... سردار لشکرم کجا میروی کجا میروی کجا💔💔
بعـد‌آقا‌رفتن‌ا‌ز‌‌حضرت‌زینب‌و بچہ‌ها‌خداحافظی‌کنند...
برای‌حضرت‌رقیہ‌خیلی‌‌ سخت‌بود‌آخه‌خیلے‌‌عموشو‌ دوست‌داشت...💔😔
حضرت‌رقیہ‌فرمودند‌عمو‌جون‌ اگه‌آبم‌نیوردی‌ولے‌برگردیا...
راستے‌عمو‌جون‌میدونی‌ چقدࢪ‌دوستت‌دارم‌دیگہ..؟!
بخاطر‌منم‌شده‌بیای‌ها‌..💔
چقدر سخته دل کندن...💔:))))
خلاصه‌با‌مشک‌،عباس‌ راه‌افتاد...:)))
عباس‌رفت‌سمت‌ِ‌فرآت رقیہ‌سلام‌اللہ‌علیہانگران‌بود💔 زینب‌‌سلام‌اللہ‌علیہادلواپس‌بود💔
وارد‌آب‌فرات‌شدن آدم‌زخمی ... جنگاورم‌باشہ ... بیشتر‌تشنہ‌میشہ ...💔
با‌مشڪ‌آب‌راه‌افتادن‌ سمت‌خیمہ‌ها ... محاصرش‌ڪردن جونی‌توبدن‌نداشت‌ ولۍمیجنگید چون‌قول‌داده‌بود تیر‌خورد‌ولی‌تسلیم‌نشد💔
دستاشو‌پر‌از‌آب‌ڪرد یاد‌تشنگے‌برادر‌افتادآب‌نخورد💔😭
خدایا‌حالا‌ساقی‌ڪربلاا‌چیڪار‌ڪنہ ؟!💔 بچہ‌ها‌منتظرن(:" رباب‌منتظره