eitaa logo
میثاق ۳۱۳
154 دنبال‌کننده
9.2هزار عکس
10.7هزار ویدیو
48 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
اگر چرا در مورد دختران افغانستان سکوت کردید؟ اگر چرا دستور کشتار و تخریب و آتش سوزی می دهید؟ و اگر چرا به مخالفان حمله می کنید؟ 🆔 https://eitaa.com/missaghe313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 نمایش قرارداد ۱۱ صفحه‌ای مصی علی‌نژاد با دولت آمریکا 🆔 https://eitaa.com/missaghe313
12.59M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥اعتراف فرح به انتقال شاه فاسد توسط آمریکایی‌ها به پس از فرار از ایران،این مستند را رسانه‌ای ضد انقلاب من و تو ساخته است. چقدر غم انگیز این همه خدمت کنی آخرش اینطور😳 🔹به طور قطع آمریکایی‌ها برای فردای براندازی به چیزی غیر از حذف ایران از نقشه‌ی جهان و کشتار وسیع ایرانیان راضی نخواهند شد!هوشیار باشیم! 🆔 https://eitaa.com/missaghe313
7.68M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴🎥 درخواست زن بارداری که ۱۸ ساعت زیر آوار بود از مامور هلال احمر!😭 🔹مامور هلال احمر: اول صبح گفتم خدایا یک معجزه نشانم بده! 🔹 ماجرای زن بارداری که ۱۸ ساعت، از زیر سه طبقه آوار در زلزله سر پل ذهاب کرمانشاه زنده بیرون آمد و تقاضای جالبی کرد. میثاق ۳۱۳ https://eitaa.com/missaghe313
13.94M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 سخنرانی کمتر شنیده شده هاشمی رفسنجانی در خصوص حجاب ⭕️ غرب زن را جایگزین نفت می‌داند حالا برای ما نسخه می‌پیچد؟ ⭕️ همین زمین چمن دانشگاه تهران جای محل دانش محل فساد بود! ⭕️ زنها اگر شعور لازم را پیدا کنند علیه نگاه کالایی غرب و اروپا به زن به خیابان می‌آیند. میثاق ۳۱۳ https://eitaa.com/missaghe313
8.79M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مرده‌شور جذب‌تون رو ببرند خاطره‌ای جالب از سید قطب به روایت رهبر انقلاب؛ سواستفاده کنندگان از مفهوم حتما ببیند میثاق ۳۱۳ https://eitaa.com/missaghe313
🔺 گفته بیام برا انتقام! 👈 روایت خواندنی از ✍️ روز چهارشنبه 30 شهریور صبح زود راهی صدا و سیما می شوم. حراست ورودی، کارت ملی می خواهد. تقدیم می کنم. بعد بررسی سیستمی می گوید: «ساختمان معاونت سیما را بلد هستی؟: می گویم نه. آدرس می دهد و بعد می گوید:« لطفاً حقیقت را بگو!» لحظه ای به فکر فرو می روم که یعنی چی؟ که بوق ماشین عقبی به سمت جلو هُلم می دهد. به استودیوی ۱۱ می رسم. هماهنگی با مجری و ارکان دیگر برنامه انجام می شود و ٧:٣٠ روی آنتن. از همان اول فضای بحث، متفاوت است و مشخص است که نمودارهای ذهنی مجری محترم به هم ریخته، اما همراهی می کند و جایگاه دفاع مقدس را در جامعه امروز و نحوه رجوع به آن را می گویم و ثقل بحث اینجاست که: «برای برداشتن گام های درست در آینده باید گذشته را به درستی شناخت وگرنه آینده مورد تهدیدهای ناشناخته قرار می گیرد.» 🔹 برنامه تمام می شود. راهی محل کار می شوم. به کارهای پیشرفت منطقه ای و... می پردازم، خبر شلوغی ها بالاگرفته است. عصر شده و به سرم می زند بروم کف میدان شاید بشود با این ها که می گویند آتش بیار معرکه شده اند صحبت کرد. تجربه 88 تا 98هست. آنجایی که وقت می گذاشتیم قبل از شلوغ شدن و تاریکی، بعضی ها رها می کردند و برمی گشتند! 🔹 می روم خیابان حجاب و به سمت بلوار کشاورز قدم می زنم، تیپ ضایع پیراهن دوجیب با شلوار کتان جلب توجه می کند و همان اول، مقداری متلک چیزدار نصیبم می شود. همین اول می فهمم اینها کلماتشان هم متفاوت است. کشاورز را رد می کنم، به تقاطع وصال- ایتالیا می رسم. جمعیتی که شعار می دهند در حال بیشتر شدن هستند. سراغ یک گروه مشترک دختر و پسر می روم. به شانه یکی از پسرها می زنم، بر می گردد: - یاعلی ریشو؟ + محمد هستم. و دست دراز می کنم. دست می دهد. - ارسلان هستم. + کجا به سلامتی؟ - مأموری؟ اسلحه داری؟ دست بند؟ +نه؛ هیچ کدام. می خوام باهاتون بیام. -ما داریم می ریم انتقام بگیریم، به قیافه‌ات نمی آد! + چرا اتفاقاً منم می خوام انتقام بگیرم. - دختر بدون روسری با رنگ سبز فانتزی: بابا حاجی به قیافت نمی آد. ما رو اُسکل نکن! +نه به جان « علینژاد»، منم دنبال انتقامم. -ا... ایول؛ «مصی» رو می شناسی؟ 🔹 حالا دیگر همراهشان شده ام. من بین شان هستم. این اولین بار است که این گونه بین دختر و پسرها هستم. +آره، می شناسم، ولی به من یکی دیگه گفته بیام برای انتقام. -کی؟ + . -کیه؟ +از «مصب» باحالتره؛ اصلاً مصی فقط زِر می زنه. -درست حرف بزن! مصی خط قرمز ماست! 🔹 یکی شان سریع دارد در گوگل میگردد و با دوتا فحش رکیک به مسئولان می گوید: «قطعه لامصب ببینم حسین علم الهدی کیه؟» +گفتم که باحالتره! اصلا «حسین» ما آدم کشته و بدجوری انتقام گرفته! -دَمش گرم؛ از حکومتی ها زده؟ +آره از اون بالایی ها. -حاجی! عکسش رو نداری؟ +محمد هستم. -ما بگیم ممد؟ +بفرما. 🔹 یه خانم می آید جلویم، گوشی به دست، از «حسین» که حکومتی زده بگو، می خوام با صدات، پادکست درست کنم برای مبارزه! +این طوری نمی شه؛ بیایید یه گوشه. می پیچیم تو یه فرعی کنار جوب می شینیم! به چشم،١٠نفر می شن، خیلی مهربون و توی هم نشستن و هنوز ننشسته سیگارها تعارف می شود، به من هم تعارف می کنند، می گم تو تَرکم. می خندن! -ارسلان: بگو؛ می خوایم بریم. 🔹 شروع می کنم و خاطرات مبارزه «حسین علم الهدی» و کشتن ساواکی ها در کرمان و... را برایشان می گویم. آرام آرام چهره ها متفاوت می شود، یکی شان بلند می شود و دوتا فحش خاردار می دهد و می رود. اما بقیه نشسته اند و من داغ تر حرف می زنم تا حسین علم الهدی زیر شنی های . -یکی از دخترها شالش را سرش می کند، پسری دارد با ته سیگارش با زمین بازی می کند که ناگهان چند نفر در تعقیب چند زن و مرد را می بینیم که مشخص است هر دو طرف حرفه ای هستند. 🔹 با صدای این اتفاق همه حساس می شویم. -یکی از تعقیب کننده ها که با لباس عملیات مشکیS313 هست تا ما را می بیند جلو می آید. چه غلطی می کنید اینجا؟ سرم را بلند می کنم: من مسئولشان هستم. -شما؟ +دوست شما! -پاشید متفرق شید. بزن بزن شروع شده. دختر و پسرها و من بلند می شویم، یکیشان جلو می آید خیلی نزدیک، فرد با لباس S313 کنار من است. -ممدآقا اینو رد کن بره وگرنه درگیر می شیم. دست برادرS313 را می گیرم، کنارش می کشم، حرف می زنم و می گم دنبال چی هستم! دنبال اینکه قبل شدت گرفتن درگیری ها و تاریکی ولو یک نفر شده را رد کنم برود خانه. -به من نگاه می کند: به خدا تازه از اربعین و موکب داری آمده ام، خسته و داغان، خدا خیرت بدهد. هر گلی زدی به سر خودت زدی... و می رود. 🔹 بر می گردم، از جمعیت 10 نفره دختر و پسرها، 7 نفر مانده اند. میثاق ۳۱۳ https://eitaa.com/missaghe313 👈 ادامه 👇👇👇
👈 ادامه از مطلب قبل 👆👆👆 +می گویم: نمی خواید برید تظاهرات مگه؟ -با مدل «مصی» بریم یا «حسین»؟ +انتخاب با خودتان؟ 🔹 سر دو راهی گیر افتاده اند! دخترها بیشتر تو فکر هستن. +یه جمله می گم و خداحافظی می کنم: حسین، قبل اینکه شما بیایید خودش رو براتون فدا کرده و جون داده، اما مصی اون طرف نشسته و من و شما رو انداخته به جون هم. -یکی از پسرها: بس که این مصی فلان فلانه... 🔹 خداحافظی می کنم که بروم، سه نفرشان با من می آیند، نزدیک فلسطین هستیم، دیگر حریف سؤال های شان در مورد حسین علم الهدی نیستم، مسیر را می برم سمت کتابفروشی سر میدان فلسطین. سه جلد «» می خرم، یکی برای دختر خانم، دوتا برای پسرها و می گویم: این شما و این حسین... 🔹 می زنیم بیرون، می خواهم جدا بشوم، دختر خانم جلو می آید: -اسمم فاطمه است، تو گروه، مینا صدایم می کنند. +عکس فاطمه خودم را نشان می دهم که منم یک فاطمه دارم. -بغضش می ترکد: «خوش به حال فاطمه که بابایی مثل تو دارد»... می خواهد حرف بزند، نمی تواند. پسرها سرشان پایین است... +دیگر وقت گذشته و هوا دَم تاریکی است، می گم چه می کنید؟ -هر سه می گویند بر می گردیم خانه، «حسین» بخوانیم. اما فاطمه یا همان مینا حالش فرق می کند. شماره می خواهند، می دهم. خداحافظی می کنیم، حالا اول طالقانی به سمت ایرانشهر هستم، اشک هایم می ریزد که چقدر کم کاری کرده ام برای این دهه هشتادی ها، حرف فاطمه (مینا) مثل پُتک در مغزم کوبش دارد... 🔹 یک جواب دارم فعلاً: در کنار همه دشمنان و... من هم . میثاق ۳۱۳ https://eitaa.com/missaghe313
۸ فایده پیاده‌روی میثاق ۳۱۳ https://eitaa.com/missaghe313
6.79M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥رفتار پلیس آلمان با زن خاطی و زن باردار 🔹️جریان ضدانقلاب مقیم اروپا و امریکا کوچکترین صحبتی از این نوع رفتار پلیس نمی‌کنند و به افق خیره شده اند. میثاق ۳۱۳ https://eitaa.com/missaghe313