شاخص آلودگی هوا رو از وضعیت سلامت چشمای من میشه تشخیص داد.
الان دو روزه هوای قم آلوده است، من با وجودی که زیاد هم بیرون نرفتم چشم درد هستم و پلکهام ورم کرده. تا صبح هم احتمالا دچار عفونت میشه.
یعنی نه پوست.. نه ریه.. همون اول چشمهام واکنش میده :/😂
مجهولات
درد اگر داستان بود: ..💔
خب اینکه این داستان واقعیه.. باعث میشه نه فحش بدم.. نه به نویسنده و نه به کارکترا.. نه تحلیل کنم که اگر چه طور بود بهتر پیش میرفت.. هیچی. هیچی. هیچی :)💔
فقط قلبم فشرده میشه و مغزم به چشمام التماس میکنه بخاطر گذشته آدمی که ندیدیش گریه نکن. فقط امیدوارم یه روز اون زنو ببینم، بغلش کنم، و نگم چرا. فقط گریه کنم... هرچندم که پیش اون گریه کردن کار درستی نباشه و هرچندم که این آرزو محال...
هیچوقت با این توجیه که تو تست mbti ام به جای f، ـt نشسته لذت لحظههای احساسی رو از خودم نمیگیرم🤝
اتفاقا وقتایی که میفهمم دیدم به مسائل عاطفی بیش از حد منطقیه، با توجه به شناختی که از شخصیت خودم دارم و میدونم تصمیمم با این حساب همه جانبه نیست، تلاش کنم به جنبه عاطفیش شخصا بپردازم تا در تعادل باشه.
#تست_mbti_برای_توجیه_رفتار_شما_نیست_برای_خودشناسی_و_اصلاح_رفتار_شماست .
وقتی متنی که بعد از یه هفته فکر کردن نوشتم و قرار بود ۲۵۰ کلمه باشه، شده ۶۳۸ کلمه.. یعنی کاملا باید بیخیالش بشم و تو نصف روز یه متن دیگه بنویسم😱
مجهولات
وقتی متنی که بعد از یه هفته فکر کردن نوشتم و قرار بود ۲۵۰ کلمه باشه، شده ۶۳۸ کلمه.. یعنی کاملا باید
بهش نگفتم حدود سه برابر ۲۵۰ کلمه است😔😂
May 11
مجهولات
محشرهههه شعرش+++ سبکش+++
مُجال - مولا
بحرطویل: استاد غلامرضا سازگار
ورس ۱:
ساقی از خمّ ولایم بچشان باده که امشب به تولای علی مست شوم، بی خبر از هست شوم، عاشق یکدست شوم، سر بکشم، پر بکشم، حلقه ی اقبال زنم، از قفس خاکی تن بال زنم
لب به سخن باز کنم، خوانم و پرواز کنم، گویم و اعجاز کنم، بر دو جهان ناز کنم، مدح علی بر همه آغاز کنم
هان منم و عشق امیرم، به همین عشق اسیرم، که کشد سوی غدیرم، روم و دامن دلدار بگیرم، نگهی افکند آنگونه که صد بار شوم زنده و صد بار بمیرم
___________________
ترجیع بند
چه غدیری، چه امیری، چه بشیری، چه قیامی، چه پیامی، چه امامی، چه مقامی، چه مه و مهر منیری،
ملک و حور و پری، ارض و سما، کوه و چمن، دشت و دمن، ریگ و حجر، نخل و شجر، جنّ و بشر، یکسره کوشند مگر تا شنوند، از دو لب ختم رُسل، مدح علی شیر خدا را
*
ورس ۲:
سخن ختم رسل برد ز سر هوش زن و مرد، به جز نطق محمد همه خاموش، الا ای همه را بار ولایت به سر دوش، مبادا شود این قصه فراموش، که ناگاه نگاه نبی افتاد به رخسار علی، شیفته ی روی علی، گشته ثناگوی علی، آی همه امت احمد بشتابید و بیایید و ببینید، همه دست علی را به سر دست محمد
دو لب خویش گشوده، دل یک خلق ربوده، که هر آنکس که منم رهبر و مولاش، بود تا ابدالدهر علی رهبر و مولاش
___________________
ترجیع بند
چه غدیری، چه امیری، چه بشیری، چه قیامی، چه پیامی، چه امامی، چه مقامی، چه مه و مهر منیری،
ملک و حور و پری، ارض و سما، کوه و چمن، دشت و دمن، ریگ و حجر، نخل و شجر، جنّ و بشر، یکسره کوشند مگر تا شنوند، از دو لب ختم رُسل، مدح علی شیر خدا را
@mojallofficial