مجهولات
#رمان_نسل_سوخته #قسمت_هشتاد و پنجم: اولین قدم غیر قابل وصف ترین لحظات عمرم ... رو به پایان بود ...
#رمان_نسل_سوخته
#قسمت_هشتاد و ششم: دست های خالی
با هر قدمی که برمی داشتم ... اونها یک بار، مرگ رو تجربه می کردن ... اما من خیالم
راحت بود ... اگر قرار به رفتن بود... کسی
نمی تونست جلوش رو بگیره ... اونهایی که
دیشب بیدارم کردن و من رو تا اونجا بردن ...
و گم شدن و رفتن ما به اون دشت ...
هیچ کدوم بی دلیل و حکمت نبود ... چهره آقا رسول از عصبانیت سرخ و برافروخته بود ...
سرم رو انداختم پایین ...
هیچ چیزی برای گفتن نداشتم ...
خوب می دونستم
از دید اونها ... حسابی گند زدم ...
و کاملا به هر دوشون حق می دادم ... اما احدی دیشب ... و چیزی که بر من گذشته بود
رو ... باور نمی کرد ...
آقا رسول با عصبانیت بهم نگاه می کرد ...
تا اومد چیزی بگه... آقا مهدی، من رو محکم
گرفت توی بغلش ... عمق فاجعه رو ... تازه اونجا بود که درک کردم ... قلبش به حدی
تند می زد که حس می کردم ...
الان قفسه سینه اش از هم می پاشه ...
تیمم کرد و ایستاد کنار ماشین ... و من سوار شدم ...
ـ آخر بی شعورهایی روانی ...
چند لحظه به صادق نگاه کردم ... و نگاهم برگشت توی دشت ...
ایستاده بودن بیرون و با هم حرف می زدن ... هوا کامال روشن شده بود ... که آقا مهدی
سوار شد ...
ـ پس شهدا چی؟ ...
نگاهش سنگین توی دشت چرخید ...
ـ با توجه به شرایط ... ممکنه میدون مین باشه ... هر چند هیچی معلوم نیست ... دست
خالی نمیشه بریم جلو ... برای در آوردن پیکرها باید زمین رو بکنیم ... اگر میدون مین باشه ... یعنی زیر این خاک، حسابی آلوده است ...
و زنده موندن ما هم تا اینجا معجزه
... نگران نباش ... به بچه های تفحص ...
موقعیت اینجا رو خبر میدم ...
آقا رسول از پشت سر، گرا می داد ...
و آقا مهدی روی رد چرخ های دیشب ...
دنده عقب برمی گشت ... و من با چشم های خیس از اشک ... محو تصویری بودم که لحظه
به لحظه ... محو تر می شد ...
@mjholat
مجهولات
قسم به اشک قبلِ پرواز؛ کنارتم🫂
یاسینی واسه وقتی میخوای مهاجرت کنی اینو واست خونده؛
6.54M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سخنان جالب امام جمعه کازرون ۵ ماه قبل شهادت
امروز که خبر شهادت امام جمعه کازرون را شنیدم خشکم زد. یک لحظه ذهنم پرتاب شد به ۵ ماه قبل. وقتی که در حاشیه سخنرانی انتخاباتی در کازرون، برای اولین و آخرین بار حجه الاسلام صباحی را در دفترش دیدم و با هم صحبت کردیم.
سریع به دوستانم گفتم فیلم آن جلسه را ببینید. احتمالا از دل صحبتهای آن روز یک کلیپ خوب دربیاید.
چند ساعت بعد بچه ها این ویدئو را برایم فرستادند و این بار با دیدن همان چند ثانیه اولش خشکم زد. ذهن من که اصلا یاری نمیکرد اما حالا فیلم سخنان ۵ ماه قبل امام جمعه شهید برایم تلنگر بود:
"در تعداد امام جمعه های شهید، ما (کازرون) ۳ به ۲ از تبریزی ها عقبیم! آنها سه امام جمعه شان شهید شده و ما دو امام جمعه مان! منتظر سومی هستیم..."
اللهم انا لا نعلم منه الا خیرا...
@Sabety_ir ✅
به نظرم وقتشه جامعه رمّالهای یهودی ساکن ایران به شدت این حرکت (فعالیت در شنبه) رو محکوم کنه✅
https://eitaa.com/fori_sarasari/61349
یا ابالفضل.. با این چتر اطلاعاتی نکنه فیلمای استخر و دابسمش حاج جوادم منتشر کنن؟!!