☝️اجازه هست اینو بردارم
جمله بالارو👆 خیلی از پدر مادرها و مربیان دوس دارن از فرزندان و متربیانشون بشنون
برای ملکه شدن این رفتار در فرزند دلبندتون اصلا نیازی به تذکرهای مکرر و نصیحتهای کلافه کننده نیست❌❌
⭕️فقط کافیه خودتون این رفتار رو در ارتباط با وسایل فرزندتون و سایر اعضای خانواده داشته باشید
پس خودتون برای استفاده از وسایل دیگران بگید☺️👈👇👇
☝️اجازه هست اینو بردارم
#تربیت_فرزند
🆔 @mjkh_ir
#موج_خروشان برای رشد تفکر
#حدیث
🌈امام علی (ع):🌈
گذشته ی امروزت سپری شد
واینده اش مورد تردید است وزمان حال غنیمت است 🌹💛
🆔 @mjkh_ir
#موج_خروشان برای رشد تفکر
#حدیث
🌝امیر المومنین (ع):🌝
♥️☀️هرگاه سرزنش کردی،
جایی{برای بازگشت}بگذار☀️♥️
غرر الحکم،حدیث۳۹۷۷🍇
🆔 @mjkh_ir
#موج_خروشان برای رشد تفکر
#حدیث🌺
🌛امیرالمومنین(ع):🌜
♥️🌻در شگفتم از ان که در پی گمشده اش میگردد،ولی خود را گم کرده وان را نمی جوید🌻♥️
🆔 @mjkh_ir
#موج_خروشان برای رشد تفکر
#حدیث
🌹امیر المومنین (ع):🌹
ادمی با نیت نیکو واخلاق خوشبه تمام انچه در جستجوی ان است،از زندگی خوش وامنیت محیط وفراخی روزی دست می یابد♥️
غررالحکم،حدیث۱۰۱۴۱🌟
🆔 @mjkh_ir
#موج_خروشان برای رشد تفکر
امیرالمومنین(ع):🐥♥️
درسختی ها شکیبا باش ودر تکان ها با وقار واستوار
غرر الحکم،حدیث۷۱۴۷🐥
🆔 @mjkh_ir
#موج_خروشان برای رشد تفکر
#رمان
جان شیعه
#فصل_دوم
یک قطعه دیگر از کمپوت آناناس در دهان خشک مادر گذاشتم که دست ناتوانش را بالا آورد و با صدایی آهسته گفت: «بَسه مادر جون، دیگه نمیخوام.» نگاهم به چشمان گود رفته و گونههای استخوانیاش افتاد، باز چشمانم لرزید و دوباره هوای باریدن کرد که با گفتن «چقدر هوا گرمه!» از جا بلند شدم و به بهانه زیاد کردن درجه فن کوئل، چشمان بیقرارم را از مادر پنهان کردم.
💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖
در این مدت که از عمل جراحی و شروع شیمی درمانیاش میگذشت، آموخته بودم که چطور در برابر صورت زرد و موهایی که هر روز کم پشتتر و بدنی که مدام لاغرتر میشد، صبر کنم و با صورتی که به ظاهر میخندد، به قلب افسرده مادر امید ببخشم.
🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟
با کنترل سفید رنگی که روی میز بود، دمای فن کوئل را چند درجه خنکتر کردم و از پنجره بزرگ اتاق، نگاهی به حیاط بیمارستان انداختم و مجید را دیدم که در حاشیه باغچه گلکاری شده حیاط قدم میزد. در این دو سه هفتهای که درمان مادر آغاز شده بود، مجید و عبدالله با هم هماهنگ کرده و هر بار یکی برای کمک به من و مادر به بیمارستان میآمدند.
🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱
محمد و ابراهیم هم یکی دو باری که مجید نتوانسته بود شیفتش را تغییر دهد، سری میزدند، ولی آنها هم در این فصل سال به شدت درگیر کارهای نخلستان شده و فرصت زیادی برای رسیدگی به مادر نداشتند.
#قسمت_دویست_و_ـچهلـوـیک
ادامه دارد ...
🆔 @mjkh_ir
#موج_خروشان برای رشد تفکر
25.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 چرا فرزند نوجوانم با من صمیمی نیست و ازم فاصله داره
🔆 #کلیپ_ویژه_تربیتی
🎦 حجت الاسلام خلیلی؛ مدرس دورههای #تربیت_فرزند
🌀کانون فرهنگی #موج_خروشان
🆔 @mjkh_ir
#موج_خروشان برای رشد تفکر