فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
برای بازگشت خودت می گویم
یا صاحب الزمان ادرکنی
یا صاحب الزمان اغثنی
ما بدین در، نه پی حشمت و جاه آمده ایم
از بد حادثه اینجا به پناه آمده ایم
رهرو منزل عشقیم و ز سرحد عدم
تا به اقلیم وجود این همه راه آمده ایم
سبزه ی خط تو دیدیم و ز بستان بهشت
به طلب کاری این مهر گیاه آمده ایم
با چنین گنج که شد خازن او روح امین
به گدایی به در خانه ی شاه آمده ایم
لنگر حلم تو ای کشتی توفیق کجاست؟
که در بحر کرم غرق گناه آمده ایم
آبرو می رود ای ابر خطا پوش ببار
که به دیوان عمل، نامه سیاه آمده ایم
آیا کسی در نماز به چیز دیگری فکر میکند؟
ضیاء الدین سبط الشیخ که از اسباط شیخ انصاری است حکایت جالبی را از شیخ و دامادش نقل میکند:
" شیخ انصاری در اواخر عمر که چشمانش ضعیف شده بود، کتب مورد لزوم در تدریس وی را شیخ محمد حسن «دامادش» برایش میخواند.
وقتی به اجماع منقولی از صاحب ریاض برخورند که در مسأله مورد بحث در کتاب ریاض آن را نیافتند، شیخ جستجو و فحص بیشتر در اطراف مسأله را به بعد از ادای نماز مغرب و عشا موکول نمود و برای اقامه جماعت به مسجد تشریف بردند
شیخ محمد حسن بعد از انجام فریضه به شیخ عرض کرد: «باید در فلان مبحث باشد که مورد تأیید شیخ قرار گرفت».
شیخ پس از اندک تأمل پرسید: « چه زمانی این مسأله به فکرت رسید؟
دامادش گفت: «هنگام نماز!» شیخ با ناراحتی گفت: «مگر در نماز غیر از یاد خدا به فکر کار دیگر نیز هستی».
این جریان که در حدود٢٥ سالگی شیخ محمد حسن رخ داده، درجه هوش و دقت علمی او و نیز اندازه تقدس شیخ را به خوبی نشان میدهد.
(زندگینامه استاد الفقهاء شیخ انصاری، ص١٩٣ - ١٩٤).
دیوانه ایم ...
هر سال ندای أین الرجبیون بیاد و
ما سر به هوا باشیم و حواس پرت
آخرش هم یه روزی حسرتهِ
روزهِ ماه رجب رو میخوریم
تبه کردم جوانی تا کنم خوش زندگانی را
چه سود از زندگانی چون تبه کردم جوانـی را
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تازه میخواست دلم سرخوش مبعث گردد
خبر آمد که حسین ابن علی راهی شد