فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
https://haamii.ir/demand.html لینک مطالبه از آقای جلیلی برای اعلام موضع صریح و شفاف علیه اتاق بازرگانی سرنخ جریان نجس اشرافیگری
اطلاعیه بسیار مهم درباره عید غدیر!
به اطلاع همه برسانید!
از سال۹۷ این را هر سال میگویم تا به مرور فرهنگسازی شود!
از فرهنگسازی عقب نمانید!
مسعود نوروزی ؛ ارتباط شناس
یادداشت مهم تحلیلی
🚨معطل انصراف کسی نباشید!
گفتمان ضداشرافیگری آشکار میکند گزینه اصلح کیست!
✍مسعودنوروزی؛ارتباطشناس
.
همین که افرادی برای انتخاب گزینه اصلح،منتظر انصراف یکی بنفع دیگریاند، خود نشانه عدم بلوغ سیاسیشان است
در این۲سال اخیر،چنان گفتمان ضداشرافیگری را تبیین کردم که آنها (با سرنخ اتاقبازرگانی)از جاهای مختلف سگهای هار پاچهگیر خود را سمتم ول کردند شاید بترسم و کوتاه بیایم😅
اما با وجود چنین تبیین آشکار و واضحی، و با وجود چنان خون دادن آشکار و واضحی از سوی شهید رئیسی که علنی جلوی اتاق بازرگانی ایستاد،باز میبینم افراد، گیج و بیحس،هیچ از دیدگاه گفتمان ضداشرافیگری به صحنه انتخابات نگاه نمیکنند و براساس کلیشه مسخره"فلانی اصولگراست و اون یکی اصلاحطلبه"و الخ، به صحنه انتخابات نگاه میکنند🤦
من فقط به یک تجربه واضح اشاره میکنم:سال۷۶ همه خیال میکردند اگر به خاتمی رای بدهند او علیه مسیری است که هاشمی رفته چون خاتمی جناح چپ و هاشمی جناح راست است!
همه خیال میکردند ناطق نوری چون جناح راسته، پس نباید بهش رای بدن چون هاشمی هم جناح راسته!خب نتیجه چی شد؟خاتمی که اومد دقیقا همون سیاستهای اقتصادی هاشمی رو ادامه داد فقط لهجه حرف زدن خاتمی شیکتر بود و از آزادی و گفتگو و الخ حرف میزد!عملا عین هاشمی همراه با اشرافیگری بود و مردم عادی روز به روز فقیرتر شدند و گردنکلفتها، گردن کلفتتر!
ناطق هم انتخاب میشد راه همان هاشمی را ادامه میداد!
آن میان، مرحوم حجتالاسلام ریشهری گفتمان ضداشرافیگری داشت که البته جنجالهای بوقهای تبلیغاتی اصلا اجازه ندادند او به چشم بیاید و حواس مردم را به دوگانه ناطق-خاتمی پرت کردند و شد آنچه شد!
الان در۱۴۰۳،بعد شهادت شهید رئیسی خودتان عقلتان را فارغ از برچسبهای اصولگرا و اصلاحطلب و اعتدالگرا و..که عین همان جناح چپ و جناح راست سال۷۶ مردم را گیج میکنند،واقعا به کار بیندازید، ببینید بازی چند چند است؟
چه کسی اگر انتخاب شود"کمتر" آب به آسیاب جریان اشرافیگری میریزد؟
کدام نامزدها با کمال آسودگی از این حواسپرتی عمومی استفاده کردند و بیهیچ ترسی، علنی با اتاق بازرگانی(سرنخ اشرافیگری) بیعت آشکار کردند؟
چه کسی حداقل"بیعت آشکار"نکرد و یک انتقادکی(هرچند شل و ول) از اتاق بازرگانی کرد؟چشمتان را باز کنید!این تجربه یک عمر من بود که مفت در اختیارتان گذاشتم
هر چیزی مفت به دستتان آمده، بیارزش نیست
اطرافیان و هم سن و سالهای من در سالهایی که من در حال مطالعه و تمرکز بر امور اجتماعی بودم در حال کاسبی بودند و الان چندتا چندتا خانه و مغازه و بیزنسهای میلیاردی دارند و من را مسخره میکنند که فقط کتاب جمع کردم!😅
این مطالبی که نوشتم مفت به دست من نیامده! برای خود ارزش قائل شوید و چیزی که مفت در اختیارتان گذاشتم را بیارزش نبینید
مبارزه توحیدی علیه اشرافیگری، گنج زندگی من است و روشمند کردن و نظم ذهنی دادن به شما در راستای این مبارزه، همه سرمایه دنیا و آخرت من است
جدی بگیرید و در این بمباران آخرالزمانی بوقهای تبلیغاتی اشرافیگری خود را به گفتمان ضداشرافیگری مسلح کنید وگرنه فردا دیر است و شاید بعد از من دیگر کسی این طور آشکار و واضح، چشم در چشم شما این مسائل را نگوید!
مسعودنوروزی؛ارتباطشناس
💢راهنمایی دکتر مصدق برای رای دادن در انتخابات!
-پسر مصدق از پدرش چه نقلقولی کرد؟
✍مسعودنوروزی؛ارتباطشناس
.
مادرم معلم ورزش بود،او دختری روستایی بود که بعد دیپلم آزمون داد و از سال۵۹ وارد آموزش و پرورش گیلان شد.
مادرم در معلمی بسیار فعال بود!
دولتهای جمهوری اسلامی از همان اول انقلاب به ورزشها و مسابقات قهرمانی دختران دانشآموز اهمیت میدادند و مادرم هم جوگیر و انقلابی!
چون خودش محرومیت کشیده بود، برای دختران روستا حسابی مایه میگذاشت!
برای مسابقات والیبال و تنیس روی میز دختران تیمسازی و کشف استعداد میکرد و آموزش میداد و تا دیروقت در مدرسه دختران را تمرین میداد که در مسابقات حرف اول را بزنند!
حالا این وسط مادرم باردار بود و مسابقات والیبال آموزشگاههای دختران استان گیلان در پیش!
مادرم سنی نداشت و اصلا حالیش نبود بارداری یعنی چه! هر چه مادربزرگ مرحومم با همان لهجه گیلکی به او هشدار میداد که: "این همه ویلویلهبال(همون والیبال😅) نکن! بچهت میافته!" مادرم گوش نداد و گفت:کی به داد بچههام(منظورش دانش آموزهاش بود) میرسه؟ اونا هم بچه منن و چشم امیدشون به منه! مسابقات در پیشه!
انقلاب الان به من احتیاج داره! من ۹ ماه بشینم گوشه خونه که چی؟ که باردارم؟هرگز!
مادرم این قدر حرف گوش نکرد و ورجه وورجه کرد که بلاخره بچش افتاد و سقط شد!
بعد اون سقط دیگه باردار نشد که نشد!اطرافیای نیش و کنایهزن هم سرزنششون شروع شد که حالا بگو انقلاب بچهت رو بهت برگردونه!
یکی از آشناهای پدرم، گفت در تهران نشانی دکتری را دارد که تا حالا مشکلات ناباروری زیادی را حل کرده!
پدرم آن زمان هنوز معلم آموزش و پرورش نبود و با کارگری و کشاورزی خرج زندگی را در میآورد و بعد تولد من بود که در آزمون تربیت معلم قبول شد
هزینه ویزیت دکتر و رفت و آمد به تهران برایش سخت بود اما به ناچار قبول کرد و با مادرم از گیلان راهی تهران شد و از فرط نداری، شب هم در پارک خوابیدند و روز رفتند مطب دکتر، حالا هر چی گشتند مگر تابلوی مطب را پیدا میکردند؟
بابام این قدر گشت و پرسید مطب دکتر غلامحسین مصدق کجاست که بلاخره ساختمان بیتابلویی را نشانش دادند و گفتند اینجاست!
-چرا تابلو نداره؟
-به خاطر اینکه باباش دکتر محمد مصدق بوده!
-خب باباش مصدق بوده که بوده! به این چه؟
-بحث سیاسی نکن جوون! برو داخل دیگه!
اما از اینجا داستان ما تازه میافته توی دنده!
غلامحسین مصدق از لهجه شمالی پدرم میفهمد او گیلانی است و بعد از پدرم درباره شغل و کارش سوال میکند و بعد از شرح مختصری، وقتی میفهمد پدرم در عملیات آزادسازی خرمشهر هم بوده، خیلی تحویلش گرفت(و یا حالا دنبال بهانه بود یا هر چی که به نوعی با اونا مساعدت کنه) گفت:بلدی ماهیگری کنی جوان؟
-بله!از بچگی بلدیم
-به جای پول ویزیت، از این به بعد برام ماهی بیار از شمال!
بابام هم خوشحال؛ پرسید: چرا ماهی؟
- پدرم مرحوم دکتر مصدق میگفت محصولات هر منطقه برای اهالی اونجا ارزشش از پول بیشتره!چون سرمایهای هست که خاص اونجاست و جاهای دیگه پیدا نمیشه!
در مراجعات بعدی،بابام روز قبل حرکت به تهران میرفت کنار سپیدرود و چندتا ماهی تازه صید میکرد و لای روزنامه میپیچید و میبرد تهران برای پسر دکتر مصدق، بعد چند جلسه غلامحسین مصدق گفت:پسرم محمود چندوقت قبل خانه ما بود و از ماهیهای شما خورد و خوشش آمده! از این به بعد برای ویزیت پیش او بروید(و نشانی مطب محمود مصدق که او هم دکتر زنان و زایمان بود و در بلوار کشاورز مطب داشت را داد)یعنی به این بهانه محترمانه پدر و مادرم را به پسرش ارجاع داد چون سر خودش شلوغ بود
گذشت و بلاخره من به دنیا آمدم و بعد من هم مادرم دو بچه دیگر هم به دنیا آورد و بابام هم با پاقدم سال۶۵ من استخدام آموزش و پرورش شد و غلامحسین مصدق مرداد۶۹ درگذشت و پسرش محمود هم بعدا بازنشست شد و الان نزدیک صد سالشه و پدر و مادرم هم بازنشست شدند و دنیا چرخید و این رفت و اون اومد و اونم رفت و یکی دیگه اومد و...هیچ چیز این دنیا ثابت نموند اما اون جمله دکتر مصدق که از زبان پسرش برای پدر من نقل شد و پدرم برای من نقل کرد موندگار شد:محصولات هر منطقه برای اهالی اونجا ارزشش از پول بیشتره! چون سرمایهای هست که خاص اونجاست و جاهای دیگه پیدا نمیشه!
من کار ندارم مصدق کی بود، چه کرد، چه شد، اما این جملهش حاصل سالها فعالیت سیاسی و اجتماعی او به عنوان یک سیاستمدار کارکشته بود!
با این که مصدق یک شاهزاده اشرافی بود و در خاندان اشرافی قاجار بزرگ شده بود اما این جمله او، از ضداشرافیگریترین جملاتی است که شنیدم چون از آن ندای خودباوری و قطع وابستگی به خارج و تقویت پول ملی و تکیه به مردم شنیده میشود!
از بین نامزدهای ریاستجمهوری،حس میکنید کدامشان واقعا به این جمله باور دارند؟
به او رای دهید!✊
مسعودنوروزی؛ارتباطشناس
جلیلی انصراف نداده
جلیلی انصراف نداده
جلیلی انصراف نداده
جلیلی انصراف نداده
جلیلی انصراف نداده
جلیلی انصراف نداده
جلیلی انصراف نداده
جلیلی انصراف نداده
جلیلی انصراف نداده
جلیلی انصراف نداده
جلیلی انصراف نداده
جلیلی انصراف نداده
جلیلی انصراف نداده
جلیلی انصراف نداده
جلیلی انصراف نداده
جلیلی انصراف نداده
جلیلی انصراف نداده
جلیلی انصراف نداده
جلیلی انصراف نداده
جلیلی انصراف نداده
جلیلی انصراف نداده
جلیلی انصراف نداده
جلیلی انصراف نداده
جلیلی انصراف نداده
جلیلی انصراف نداده
جلیلی انصراف نداده
جلیلی انصراف نداده
جلیلی انصراف نداده
جلیلی انصراف نداده
جلیلی انصراف نداده
جلیلی انصراف نداده
جلیلی انصراف نداده
جلیلی انصراف نداده
جلیلی انصراف نداده
جلیلی انصراف نداده
جلیلی انصراف نداده
جلیلی انصراف نداده
جلیلی انصراف نداده
جلیلی انصراف نداده
جلیلی انصراف نداده
جلیلی انصراف نداده
جلیلی انصراف نداده
جلیلی انصراف نداده
جلیلی انصراف نداده
جلیلی انصراف نداده
جلیلی انصراف نداده
جلیلی انصراف نداده
جلیلی انصراف نداده
جلیلی انصراف نداده
جلیلی انصراف نداده
جلیلی انصراف نداده
جلیلی انصراف نداده
جلیلی انصراف نداده
جلیلی انصراف نداده
جلیلی انصراف نداده
جلیلی انصراف نداده
جلیلی انصراف نداده
جلیلی انصراف نداده
جلیلی انصراف نداده
جلیلی انصراف نداده
جلیلی انصراف نداده
جلیلی انصراف نداده
جلیلی انصراف نداده
جلیلی انصراف نداده
جلیلی انصراف نداده
جلیلی انصراف نداده
جلیلی انصراف نداده
جلیلی انصراف نداده
جلیلی انصراف نداده
جلیلی انصراف نداده
جلیلی انصراف نداده
جلیلی انصراف نداده
جلیلی انصراف نداده
جلیلی انصراف نداده
جلیلی انصراف نداده
جلیلی انصراف نداده
جلیلی انصراف نداده
جلیلی انصراف نداده
جلیلی انصراف نداده
جلیلی انصراف نداده
جلیلی انصراف نداده
جلیلی انصراف نداده
جلیلی انصراف نداده
جلیلی انصراف نداده
جلیلی انصراف نداده
جلیلی انصراف نداده
جلیلی انصراف نداده
جلیلی انصراف نداده
جلیلی انصراف نداده
جلیلی انصراف نداده
جلیلی انصراف نداده
جلیلی انصراف نداده
جلیلی انصراف نداده
جلیلی انصراف نداده
جلیلی انصراف نداده
جلیلی انصراف نداده
جلیلی انصراف نداده
جلیلی انصراف نداده
جلیلی انصراف نداده
جلیلی انصراف نداده
جلیلی انصراف نداده
جلیلی انصراف نداده
جلیلی انصراف نداده
جلیلی انصراف نداده
جلیلی انصراف نداده
جلیلی انصراف نداده
جلیلی انصراف نداده
جلیلی انصراف نداده
جلیلی انصراف نداده
جلیلی انصراف نداده
جلیلی انصراف نداده
جلیلی انصراف نداده
جلیلی انصراف نداده
جلیلی انصراف نداده
جلیلی انصراف نداده
جلیلی انصراف نداده
جلیلی انصراف نداده
جلیلی انصراف نداده
جلیلی انصراف نداده
جلیلی انصراف نداده
مسعودنوروزی؛ارتباطشناس
آیا با رای دادن در روز انتخابات، تکلیف تمام میشود؟
در دموکراسیهای منحط غربی با همه بیزینسی شدن انتخابات و روند دموکراسی، افرادی هستند که فارغ از اینکه از کاندیدای خاصی طرفداری کنند مردم را در محله به رای دادن و حضور در انتخابات ترغیب میکنند!
حقیقتاً در کشورهای غربی بوقهای تبلیغاتی چنان رسوا شدند که مردم دیگر باوری به آنها ندارند و حاکمان از ظرفیت معتمدین محله برای ترغیب مردم برای اصل حضور در انتخابات و رای دادن استفاده میکنند!
شایسته است ما که داعیه مردم سالاری دینی داریم و رای دادن را به عنوان یک تکلیف برمیشماریم، ترغیب دیگران به رای دادن را نیز جزو تکلیف به حساب بیاوریم!
ظرفیتی که از آن استفاده نمیکنیم و صرفاً شاهدیم گفتگوها و بعضا، کشمکشها در جمعهای فامیلی و محلی بر سر این است که به چه کسی رای بدهنداین گفتگوها میان کسانی رخ میدهد که قصد رای دادن دارند از این رو کسانی که بیتفاوت هستند و قصد شرکت در انتخابات و رای دادن ندارند، مورد غفلت واقع میشوند، چه بسا این افراد با یک تلنگر حاضر به حضور در پای صندوقهای رای شوند!
شایسته است تا پایان ساعات رایگیری در انتخابات امروز خود را معتمدی بدانیم که میتواند حداقل یک نفر را فارغ از اینکه به کدام کاندیدا رای میدهد به پای صندوق بکشاند!
مگر اینکه خودتان خود را آدم معتمدی ندانید! آیا خدای نکرده به خودتان اعتماد ندارید؟
مسعودنوروزی؛ارتباطشناس
انتخابات را با شرطبندی اشتباه نگیرید
مسعودنوروزی؛ارتباطشناس
نفوذ بیصدا
روش جریان اشرافیگری برای فروپاشی رقبایش!
(لوح آموزشی شماره یک)
مسعودنوروزی؛ارتباطشناس
اشرافیگری در راه منافعش حتی به سرسپردگانش رحم ندارد!
لوح آموزشی شماره۲
مسعودنوروزی؛ارتباطشناس
بیحجابی=سربازی اجباری برای اشرافیگری
لوح آموزشی شماره۳
مسعودنوروزی؛ارتباطشناس
فرقه اشرافیگری به جنازه نوکرانش هم رحم نمیکند!
لوح آموزشی شماره۴
مسعودنوروزی؛ارتباطشناس