eitaa logo
مکتبه نقیب سادات اصفهان
166 دنبال‌کننده
495 عکس
271 ویدیو
37 فایل
💠مکتبة‌ النقیب‌ السادة الإصفهان💠 برسی ، تحقيق ، شجره نامه ،معارف انساب سادات ، معرفی کتاب ، رسيدگی به سهم سادات ، صعود به خانواده متمدن‌ و.. 📍نشر مطالب بدون ذکر نام جایز نیست. 🔰 @Amnse30👈:ادمین مکتبه ⚜اللهم‌عجل‌لولیک‌الفرج⚜
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم شهادت ها و ولادت های پیشرو ۳بهمن ماه ولادت حضرت زهراءسلام الله علیها🌹 ۱۴بهمن ماه ولادت امام محمدباقرعلیه السلام🌹 ۱۶بهمن شهادت امام هادی علیه السلام🥀 ۲۳بهمن ولادت امام جواد علیه السلام🌹 ۲۶بهمن ولادت امام علی ابیطالب علیه السلام🌹 ۲۸ارتحال شهادت گونه حضرت زینب کبری سلام الله علیها🥀 ۸اسفندماه شهادت امام کاظم علیه السلام🥀 ۹اسفند وفات ابوطالب پدر مولا علی علیه السلام🥀 ۱۰ اسفند عید مبعث پیامبر اکرم صل الله علیه و آله💐 ۱۵اسفند ولادت امام حسین علیه السلان🌹 ۱۶اسفند ولادت حضرت ابلفضل علیه السلام🌹 ۱۷اسفند ولادت امام سجاد علیه السلام🌹 ۲۳اسفند ولادت حضرت علی اکبر علی السلام🌹 ۲۷اسفند جشن نیمه شعبان ولادت امام زمان علیه السلام🌹 تعجیل در ظهور مهدی فاطمه صلوات @sjshosseini
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اگر مادر نبود عشق معنایی نداشت وجود مادر به ما می فهماند که زندگی ما فقط مادی نیست و چیزهای باارزش تری مثل محبت وجود دارد که برای همه دوست داشتنی ست.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⚘داستان احترام به سادات⚘ یکی از وظایف ما در مقابل ائمه معصومین(ع) احترام‌گذاشتن به سادات و فرزندان رسول خدا است که در این نویسه به برخی از داستان‌ها در این زمینه اشاره می‌شود. داستان احترام سادات بی‌احترامی احمد‌بن‌اسحاق به حسین‌بن‌حسن یکی از نوادگان امام صادق(علیه‌السلام) به‌نام حسین‌بن‌حسن [بن‌جعفر بن‌محمد بن‌اسماعیل بن‌جعفر الصادق] در قم زندگی می‌کرد و مبتلا به شراب‌خواری بود. روزی با احمدبن‌اسحاق (وکیل اوقاف شهر قم) کاری داشت، پیش او رفت؛ ولی احمد راهش نداد! پس اندوهناک به خانه برگشت. در همان سال احمدبن‌اسحاق خواست به حج برود و در میان راه به سامرا رفت و اجازه خواست تا خدمت امام عسکری(علیه‌‏السلام) برسد؛ ولی امام به او اجازه ندادند. احمد خیلی ناراحت شد و بسیار گریست، تا اینکه امام اجازه دادند! وقتی خدمت حضرت رسید، پرسید: یابن رسول چرا ابتدا اجازه ورود ندادید؟ چه خطایی از من سر زده است؟ امام فرمود: چرا تو پسرعموی ما را راه ندادی؟ احمد گریست و گفت: به‌خدا قسم او را فقط به‌خاطر گناهش ردّ کردم، خواستم با این رفتار توبه کند و گناهش را کنار بگذارد. حضرت فرمود: «صَدَقْتَ وَ لَكِنْ لَا بُدَّ عَنْ إِكْرَامِهِمْ وَ احْتِرَامِهِمْ عَلَى كُلِّ حَالٍ وَ أَنْ لَا تُحَقِّرَهُمْ وَ لَا تَسْتَهِينَ بِهِمْ لِانْتِسَابِهِمْ إِلَيْنَا فَتَكُونَ مِنَ الْخاسِرِينَ‏»! راست می‌‏گویی؛ اما چاره‏‌ای نیست جز آن‌که در هر حالی به سادات احترام بگذاری. به‌خاطر انتسابشان به ما، حقیرشان نکنی و به ایشان توهین نکنی که جزو زیان‌کاران خواهی شد. وقتی احمدبن‌اسحاق به قم برگشت و مردم به دیدن او آمدند، حسین نیز به استقبالش آمد. تا چشم احمد به او افتاد، وی را در آغوش گرفت و بسیار احترام کرد و در صدر مجلس نشاند! حسین از رفتار او تعجب کرد و پرسید: چه شده رفتارت با من عوض شده است؟ احمد داستان دیدارش با امام عسکری(ع) را بیان کرد. حسین وقتی جریان را شنید از کار خود پشیمان شد و توبه کرد و وقتی به خانه‌اش برگشت خمرها را دور ریخت و آلاتش را شکست و جزء پرهیزکاران شد. وی تا آخر عمر ملازم مسجد و اعتکاف در مساجد بود و پس از وفات در نزدیکی قبر حضرت معصومه(س) دفن شد. بحار الانوار، ج۵۰، ص۳۲۳ 🌱☘🌱☘🌱☘🌱☘🌱☘🌱☘🌱🌱 @mnse30
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا