🌸❄🌸❄🌸❄🌸
❄🌸❄🌸❄🌸
🌸❄🌸❄🌸
❄🌸❄🌸
🌸❄🌸
❄🌸
🌸
♡... #عشق.قدم.میزند♥️👣
#𝒑𝒂𝒓𝒕_247
بی مقدمه و حاشیه میگم. زمانی که شما بدنیا میاومدید، جناب حسینی و پدر و مادرتون باهم عازم مسافرت بودند. تو ی راه دچار سانحه میشن و مادرتون اونجا زایمان زودرس میکنند وبالفاصله فوت میکنند و پدرتون هم بخاطر شدت جراحات درجا فوت میکنند... بعد اون، شما میمونید و جناب حسینی!
بعد آن گوش هایم دیگر نمی شنود. مرد حرف میزند اما گوش های من نمیشنود. پدر و مادر... سفر... مردن... پدر و مادر من که زنده بودند!
- دلی... دلی...
با صدا زدن های مکرر آرمین به خودم می آیم. حاال شریفی سخنش را قطع کرده و آرمین نگران نگاهم میکند...
- دلی خوبی؟
عصبی رو به شریفی می گوید
- گفتم بهتون بذار ید خودم بگم!
به زور میتوانم بگویم
- آرمین این چی میگه! آرمین چی میگه!
- هیچی عزیزم هیچی !
آرمین می دانست! می دانست و ... اصال همه اش یک دروغ مزخرف بی سر و ته است! همه اش...
به زور بلند م یشوم
- دروغ هاتونو ببرین واسه یکی دیگه!
میخواهم بروم که با دیدن مردی مسن و واکر به دست که از در ورودی رستوران داخل امد و همزمان با او شریفی گفت " آقای حسینی اومد" می ایستم!
این مرد همانی نبود که حاج بابا سر زمین هایش با او دعوا داشت؟
🌸❄🌸❄🌸❄🌸
❄🌸❄🌸❄🌸
🌸❄🌸❄🌸
❄🌸❄🌸
🌸❄🌸
❄🌸
🌸
#𝒑𝒂𝒓𝒕_248
انقدر می ایستم و مات نگاهش میکنم که او با آن واکرش می آید و مقابل من قرار میگیرد. چشم در چشم او هستم. ز یادی پیر شده و شکسته. آخرین باریکه او را دیدم انقدر سر حال و زنده بود که حاال باورم نمی شود این مرد همان مرد قلدری است که صدا ی فریاد هایش حتی کد خدای ده را هم ترسانده بود.
دسته ی کیفم را بیشتر چنگ میزنم و بزاق دهانم را قورت میدهم. شریفی در انتهای حرف هایش گفته بود من مانده بودم و حسینی.... شریفی کنارمان قرار میگیرد.
- بفرمایید بشینید.
نمیدانم چرا اما برمیگردم و مینشینم. تمایلی به اینکه آرمین کنارم باشد ندارم، سخت از دست او عصبی و ناراحت هستم! اما اجبارا تحمل میکنم.
پیرمرد مقابلم قرار میگیرد و واکرش را رها میکند. نگاهم میکند و میگوید
- خیلی بزرگ شدی!
آخرین بار که مرا تو ی حیاط خانه دید ده سال بیشتر نداشتم. همیشه که به روستا می آمد، خانه ی ما می آمد و من آن زمان نمیدانستم چرا!
- قد کشیدی! شدی کابوس شب های من!
از وقاحتش ریش خندی میزنم.
- من شدم کابوس؟ نمی دونم وکیلتون راست گفت یا دروغ. دروغ باشه
حسابتون با خداست ولی راست باشه حسابتون با منه!
#زیبایی•-• ⃟👩🏻🦱🍒♥️^^
لوسیون زیبا کننده دست 🍭👒
📜مواد لازم :
🔻گوجه فرنگی متوسط رسیده 1 عدد
🔻گلیسیرین 1 قاشق چای خوری
🔻آبلیمو 1 قاشق چای خوری
♨️گوجه فرنگی را شسته و رنده کنید.سپس از صافی رد کرده و با گلیسیرین و آبلیمو مخلوط نمایید و مخلوط مورد نظررا در شیشه در دار ریخته و در یخچال نگه داری کنید.
🔰روزی 2 بار از این لوسیون به دستها بمالید.این لوسیون باعث نرمی دست و روشن شدن پوست دست می گردد.
8.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
👩🏻🦱✨این مدل مو برای کسایی خوبه که دوستدارن خودشون موهاشون ببافن ولی نمیتونن و بلد نیستن خیلی راحت
خطی میشه موها و مثل بافت میشه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#ماسک_دور_چشم
حاوی انواع ویتامینهای ضروری پوست-حاوی استروژن جهت جوانسازی- محافظت از پوست در برابر نور خورشید- از بین برنده لکهها و جای زخم
✅قبل از مصرف تست حساسیت انجام بدین.
مواد مورد نیاز برای تهیه ترکیب:
هویج
تخم کتان
ویتامین e
روغن زیتون
8.18M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
این مدلُ تا آخر ببینین چون هم با سوزن و هم با گره میتونین ببندین..👌
اولش هم گیره زدم، و اینکه اگر از گره استفاده کنین خیلی محکمتر و فیکس تر روی سر میمونه..😍
حالا من با چادر ساده سر کردم اگه چادرتون عربی و یا حتی بقیه ی مدلا باشه خیلی هم قشنگتر و بهتره..
خوبیه این مدل اینه که روسریتون هر طرح و رنگی داشته باشه از زیر چادر کامل مشخصه..👌😍
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
7.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#آرایشی
بافت مو خوشگل برای موهای کوتاه جذاب
😍😍😍
🌺🍃🌺🍃🌺