eitaa logo
کانال معالج ✓♡ محصولات اسلامی کانال پیج از ایتا خرید طب سنتی و در گیاهی 👇lهمین حالا🟢تأیید ویژه🔴l
8.3هزار دنبال‌کننده
6.8هزار عکس
2هزار ویدیو
7 فایل
✓هو الحکیم ✓ کانال « آموزشی فروشگاهی / پیشنهاد برای همه » ✓ ادمین @fara20 ☆ توضیحات بیشتر در هر کانال سنجاق شده + سایر کانالهای اختصاصی @mehrdin ‌ ‌ ‌ ▪️‌تیم مهردین _ mehrdin ▪️‌زمان تاسیس کانال: ۱۲ فروردین ۱۳۹۷ ‌▪️مدیریت: مهرداد دین محمدی
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃چای سبز رادرآب جوش خیس کنید سپس روغن نارگیل و شکررا اضافه کنید 15دقیقه روی پوست بماندبعد باآب ولرم شستشو بدید این اسکراب جوانسازی وسلولهای مرده پوست رازنده میکند
🌸❄🌸❄🌸❄🌸 ❄🌸❄🌸❄🌸 🌸❄🌸❄🌸 ❄🌸❄🌸 🌸❄🌸 ❄🌸 🌸 #𝒑𝒂𝒓𝒕_264 تمام تلاش هایم برای منصرف کردن خاتون از اینکه به دنبالم نیاید، به نتیجه نمیرسد! خاتون تا دم در دنبالم می آید و سعی میکند مرا دلداری دهد! منی که دکتر گفته بود هیچوقت توان باردار شدن ندارم! سخت بود و سخت بود و سخت بود و تنها خاتون به یادم آمده بود که میتواند به دادم برسد. شانه هایم سنگین بود و نفس هایم سنگین تر! ضربان قلبم نامنظم بود و وجودم لرز داشت ! میترسیدم از دلی که هوای بچه کرده بود و مردی که منتظر جواب دکتر بود! بعد از کلی دوندگی و سر و کله زدن حالا برایش ی جواب داشتم که تو نمیتوانی پدر بشو ی... به سرم زده بود یک راست از همان مطب راه بیفتم بروم خودم را گم و گورکنم و همه را راحت کنم! به سرم زده بودم بروم برایش زن پیدا کنم! به سرم خیلی چیز ها زده بود اما کشیده ی به جای خاتون، عقل از دست رفته ام را برگرداند! سوار ماشین می شوم و عازم خانه ای می شوم که امروز برایش حامل خبر هستم! برای مردی که گفته بود امروز زودتر می آید! به خانه میرسم و مثل همیشه شام را آماده میکنم حمام میکنم و لباس میپوشم. او به قولش عمل میکند و زودتر می آید! با چشم ها یی که انتظار از آن میبارد! ‍
5.65M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خانوم خوشگلا اینم آموزش بستن شال نخی ، مناسب برای مانتو ، شیک و عالی برای بستن این مدل فقط به سوزن احتیاج دارید.🧕
8.22M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔝🎥 بستن شال برای زیر چادر این مدل انقدر راحت و متفاوته که اصلا حرفی نمیمونه واسش😁😍
🌸❄🌸❄🌸❄🌸 ❄🌸❄🌸❄🌸 🌸❄🌸❄🌸 ❄🌸❄🌸 🌸❄🌸 ❄🌸 🌸 .قدم.میزند♥️👣 #𝒑𝒂𝒓𝒕_265 کتش را در می آورد و نگاهم میکند. - چیزی شده؟ بی مقدمه میگویم - بهت می اومد بابا بشی! میفهمد! به وضوح جا میخورد و چند دقیقه سکوت میکند. - هر کسی را بهر کاری ساختن، کار من دیوانه ی تو بودن است! لعنتی! درست فهمیده بود چه کند و چه بگو ید. ولی من عذاب داشتم. - میخوام حس پدر بودنو تجربه کنی! سری تکان میدهد - خوبه! بهزیستی واسه همین موقع هاست! ولی من فکر دیگری داشتم! خاتون چیز دیگری گفته بود اما من همانی را گفتم که از صبح تو ی ذهنم راه میرفت. - میگن میشه یه شکل د یگه، یعنی یکی رو بیاریم که اون واسمون بچه بیاره. خرجشو بد یم به جاش اون... نمیگذارد ادامه بدهم. سفت و سخت فکم را میان دستانش میفشارد - اونی که اینو گفته رو اول چال میکنم بعد دهن تو رو میبندم که یاد بگیری هر زری رو به زبون نیاری! - نمیخوام محروم شی از بابا شدن! - بابا شدن مگه به اینه یه بچه بیاری این دنیا! اون همه بچه اومدن و حالا منتظرن یکی بشه باباشون، یکی بشه مامانشون، من و توام یکی از اونا، مگه بده؟ پلک میبندم - اونا بچه ی خودت نیستن. - من اهل این خزعبالت نیستم! آدم باشه، بچه ی خودم میخواد باشه میخواد نباشه! ‍☕