دمتون گرم بابت انتشار
ان شاالله فردا پست سوم
#معلمی_به_سبک_شهدا
رو بارگزاری میکنم😍
سلام رفقای عزیز
پست بعدی از زندگی
شهید بهشتی هست.
ایشون واقعاً شخصیتی
کم نظیر بودند😍
#معلمی_به_سبک_شهدا
شماره ۳
عمل به قول، به نوجوان دوازده ساله
نوجوان دوازده ساله ای در هامبورگ به مسجد رفت و آمد می کرد. یک روز خدمت آقای بهشتی گفت:«معلم ما در کلاس درس گفته که از شما درباره اسلام سؤالاتی بکنم. کی خدمت شما برسم؟»
آقای بهشتی پرسید:«کی از مدرسه می آیی؟» او گفت: «ساعت ۴/۱۵ بعد از ظهر.» پرسیدند: «می توانی ساعت ۴/۵ بیایی؟» گفت: بله گفتند: «فردا ساعت ۴/۵ منتظر شما هستم.» او هم رفت.
روز بعد به اتفاق خانواده از منزل خارج شدیم، متأسفانه ماشین خراب شد. هر کاری کردیم درست نشد. به راننده گفتم مشکل تا کی حل خواهد شد؟ او گفت نمیدانم.
آقای بهشتی گفتند من ساعت ۴/۵ بعد از ظهر در مسجد قرار دارم و باید در این ساعت در مسجد باشم.
راننده گفت اگر منتظر نوجوان دوازده ساله هستید، او سر ساعت می آید. اما اگر شما نباشید شروع میکند به بازی کردن. اگر شما ساعت ۵/۵ هم برسید، برای او مسئله ای نیست.
شهید بهشتی فرمودند: نه، من با این نوجوان، ساعت ۴/۵ قرار گذاشته ام و ۴٫۵ هم باید مسجد باشم. چه او بیاید و چه نیاید. بالاخره آقای بهشتی تاکسی گرفت تا خودش را به وعده اش در مسجد برساند.
پ.ن: معلم عزیز شما چقدر به قولهای
خودتان نسبت به دانش آموزان وفاداری؟!
کتاب الگوی حضور
نگاهی به سیره شهید بهشتی در عرصه تعلیم و تربیت ص ۱۶۵
🔰 معلم تراز | جواد جوادی
@moallem_taraz
پست زیر خاطره یکی از همکاران هست
که فرستادند تا شاید درس عبرتی برای ما
معلمان باشد👇
#خاطره
سلام🍀
من چند سالی است که معلم شدهام و میخواهم خاطرهای از دوران دانشآموزی خودم را با شما به اشتراک بگذارم. امیدوارم این داستان بتواند بر دیدگاه و رویکرد همکاران تأثیر بگذارد و شاید هم فقط درد و دلی باشد👇
وقتی دانشآموز سال دوم ابتدایی بودم، قبل از ورود به مدرسه، کمرو و خجالتی و درونگرا نبودم. اما معلم سال دوم ابتدایی باعث شد این مشکلات در من به وجود بیاید.
چند روزی از سال تحصیلی گذشته بود. اگر اشتباه نکنم، خود مدرسه کتابهای درسی را برای ما تهیه کرده بود و ما هزینهی کتابها را پرداخت کرده بودیم.
حین خواندن کتاب فارسی در کلاس درس، متوجه شدم مطلبی که معلم میخواند در کتاب درسی من نیست.
ابتدا فکر کردم خط کتاب را گم کردهام و از دوستم پرسیدم. وقتی به کتاب دوستم نگاه کردم، دیدم کتاب من با کتاب او فرق دارد و بعضی از صفحات را ندارم.
دستم را بلند کردم و گفتم: "آقا اجازه!" منتظر ماندم ولی جوابی نداد. دوباره بلندتر گفتم: "آقا اجازه!" ولی باز هم معلم جوابم را نداد.
من فکر کردم اگر مشکلم را به معلم بگویم، آن را برطرف میکند، اما معلم اصلاً به من توجه نکرد. من در نیمکت آخر کلاس بودم، ولی این به معنی نبود که تنبل یا شلوغ باشم.
معلم جواب بقیه را میداد و من خیلی ناراحت شدم و دلم شکست. آن سال در درس املا تجدید شدم و زیاد به مدرسه نمیرفتم و از مدرسه فراری بودم.
معلم ما خیلی عصبی بود. یک روز دست یکی از همکلاسیها را زیر پایه نیمکت گذاشت و گفت به دو نفر که روی نیمکت بنشینند و خودش هم روی همان نیمکت نشست. من تا مرز سکته رفتم.
یک همکلاسی داشتم که شیرینمغز بود و معلم به او میگفت فردا بالش بیاور و سر کلاس برای خودت بنشین و تکیه بده. آن دانشآموز حتی با خودش ناهار هم میآورد و میخورد و ما هم میخندیدیم.
من و چند نفر تکلیف ننوشته بودیم و معلم ما را جدا کرد و میخواست تنبیه کند. یکی از ما از ترس فرار کرد و به کلاس مقابل پناه برد و معلم آن کلاس در را بر روی معلم ما بست و هر چه در میزد، در را باز نمیکرد تا اینکه زنگ خورد و همه الفرار.
در کل، من خودم معلم هستم و برای معلمین ارزش قائلم، ولی اگر آن معلم الان زنده باشد، تف میکنم به صورتش و اگر مرده باشد... بقیهاش را خودتان حدس بزنید.
وقتی معلم به من توجه نکرد و مشکلم حل نشد، در درسها عقب افتادم چون چندتا از کتابهایم ناقص بود و نمیدانستم کتاب چه میگوید.
چون نمیتوانستم کتاب را بفهمم و مطالب زنجیرهوار هستند، دلسرد شدم و کمرو و درونگرا شدم.
تا آخر دبیرستان در ارتباطات اجتماعی ضعیف بودم، البته در دبیرستان مقداری بهتر شدم نسبت به راهنمایی.
اعتماد به نفسم نابود شد و نمیتوانستم در جمع نظرم را بگویم. در دوران دانشگاه خیلی بهتر شدم و شروع به کنفرانس دادن کردم.
🔰 معلم تراز | جواد جوادی
@moallem_taraz
اگر شما هم از این
دست خاطرات داشتید
به اینجا بفرستید
که بذاریم داخل کانال👇
@adminpluss
سلام رفقا
هشتگ #نکته رو اگر بررسی نکردید،
حتما یه بررسی داشته باشید☺️
سلام همکاران عزیز یه آموزش
جالب امشب داریم...
گوش به زنگ باشید😍
تا وقتی من محتوا رو آماده میکنم
این خاطره از یک معلم عزیز رو
که برامون فرستادن بخونید👇
#خاطره
باسلام و عرض ادب و احترام
من وقتی کلاس دوم ابتدایی بودم معلمی داشتم بسیار مهربان و خوشرو با همه رفتار خوبی داشت از نحوه تدریس کردنشان اصلا چیزی به خاطر ندارم خودمم دانش آموز زرنگی بودم ولی رفتار زیبایشان همیشه در خاطرم هست.
من اون زمان یه مشکل کوچکی داشتم که اینجا بازگو نمی کنم وقتی در خانه مادرم در مورد مشکلم می گفتن من به او می گفتم شما چرا اینو به من میگید؟! من این مشکل رو ندارم به خاطر اینکه معلم عزیزم در مدرسه اینطوری بهم می گفت که تو اصلا مشکلی نداری و من باور می کردم وبا اعتماد به نفس بیشتری می رفتم مدرسه.
بعدها که بزرگ شدم متوجه شدم معلم عزیزم با من چه کرده.
خداوندا استاد عزیزم خانم دلشاد پورمحمدی از شهرستان زیبای کلیبر هر کجا هستند سلامت و پایدار باشند.🙏
7.04M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#نکته ۱۳۵
با این نرم افزار میتونی بدون
داد و فریاد و گلو پاره کردن
مقدار سروصدای کلاست رو
مدیریت بکنی😍
بفرست برای همکارات
#آموزش
🔰 معلم تراز | جواد جوادی
@moallem_taraz