🔶به ازدواج فکر کرده بود؟
اخلاقش بسیار شایسته بود و فرمانده اش می گفت عباس هفته ای یک خواستگار داشت!
گویی همه خواهان آن بودند که با عباس فامیل شوند و همیشه به او می گفتند اگر می خواهی ازدواج کنی ما گزینه مناسب داریم.
با این حال در ایام اربعین با خانواده ای از شیراز آشنا شدیم و دو خانواده نیز گفتگوهایی با هم داشتند. عباس زمانی که با این خانم صحبت کرده بود به وی از تصمیمش برای رفتن به سوریه خبر داده بود و گفته بود در صورتی که سالم از این ماموری بازگشتم برای رسمی شدن این ارتباط قدم جلو خواهم گذاشت. اما گویی خداوند برای عباس من جور دیگری رقم زده بود…
6⃣
🍃شهادت از دید عباس چگونه بود؟
بعد از شهادت عباس یکی از دست نوشته های او را دیدم. این دست نوشته مربوط به زمانی بود که به کربلا می رفت و در آن با کلمات و واژه هایی زیبا خداند را قسم داده بود تا شهادت نصیبش شود. او از خدا خواسته بود اگر لیاقت شهادت هم نداشت مرگش را در روضه های امام حسین(ع) قرار دهد.
7⃣
🍃از نحوه شهادت شهید آسمیه برای ما بگویید.
عباسم با گذراندن دورههای تخصصی و به صورت داوطلبانه برای دفاع از حرمین ائمه معصومین (ع) راهی سوریه شد و پس از حضور در مناطق تحت کنترل گروه تروریستی داعش، در تاریخ ۲۱ دی ماه ۹۴ در نبرد با تروریست های تکفیری در استان حلب در شمال سوریه به دست عوامل این گروه تکفیری-صهیونیستی به مقام والای شهادت رسید.
دوستانش می گفتند عباس و ۳ نفر دیگر بالای تپه ای رفته بودند و شجاعانه می جنگیدند تا از کشته شدن افراد بیشتر جلوگیری کنند. او از قلب و پهلو تیر خورد و در نهایت به آرزوی دیرینه اش رسید و جام شهادت را از دست مولای بی کفن نوشید و پیکرش نیز برنگشت و برای همیشه جاویدالاثر شد.
8⃣
🍃اگر بخواهید یک یادگاری از شهید عباس برای مخاطبان هدیه دهید چه می گویید؟
عباسم کتاب شهدا را بسیار دوست داشت و با آنها به خصوص شهید همت ارتباط زیادی برقرار می کرد. یک روز قبل از رفتن به سوریه به من گفت: مادر، من از هر کدام از شهیدان چیزی را یاد گرفته ام اگر روزی نبودم به دوستان و آشنایان بگویید این کتاب ها را مطالعه کنند و با درس گرفتن از منش و رفتار شهدا زندگی خود را به جلو ببرند.
9⃣
❣#سلام_امام_زمانم❣
🍃بیچاره دلم طالب دیدار تو باشد...
🍃درمانده و افتاده چنان پای تو باشد ...
🍃من در قفسی؛ منتظر روز وصالم ...
🍃آن روز ڪہ دلــها همہ دریــای تو باشد...
#امام_زمان
#اللهمعجللولیکالفرج
#معرفی_شهید✨
احمد متوسلیان
در سال ۱۳۳۲ در خانوادهای مومن و مذهبی در یکی از محلات جنوب شهر تهران به دنیا آمد.
وی دوران تحصیل ابتدایی را در دبستان اسلامی #مصطفوی به پایان برد و ضمن تحصیل، به پدرش که در بازار به شغل شیرینی فروشی اشتغال داشت، کمک میکرد.
پس از پایان دوره ابتدایی، در هنرستان صنعتی،
شبانه به تحصیل ادامه داد و در سال 1351 موفق به اخذ دیپلم گردید.
سپس به خدمت سربازی اعزام شد و در شیراز دوره تخصصی تانک را گذراند و پس از آن،
به سرپل ذهاب #اعزام شد.🌱
متوسلیان در دوران سربازی،
فردی مذهبی و مومن بود و در بحثها، مخالفت خود را با رژیم ستمشاهی بیان میکرد.
پس از اتمام خدمت سربازی، در یک شرکت تاسیساتی خصوصی استخدام شد و بعد از چند ماه، به #خرمآباد منتقل شد و به فعالیتهای
#سیاسی_تبلیغی خود ادامه داد.
وی پس از مدتها تعقیب و گریز، در سال 1354 توسط اکیپی از کمیته مشترک ضدخرابکاری ساواک دستگیر و روانه زندان شد و مدت 5 ماه را در زندان مخوف #فلکالافلاک خرمآباد در سلولی $انفرادی گذراند.
پس از آزادی، در شروع قیامهای خونین #قم و #تبریز در سال 1356، نقش رابط و هماهنگ کننده تظاهرات را در محلات جنوبی تهران عهدهدار شد و رابطهای تنگاتنگ با حرکتهای مکتبی محافل دانشجویی و روحانیت مبارز تهران داشت.
با شدت یافتن روند نهضت اسلامی و رویارویی مردم با مزدوران طاغوت، بارها تا پای #شهادت پیش رفت و در روزهای 21 و 22 بهمن ماه 1357 تلاش و ایثار چشمگیری از خود نشان داد.🌼
4⃣
#ادامه✨
با پیروزی انقلاب اسلامی،
مسئولیت تشکیل کمیته
#انقلاب_اسلامی محل خویش را عهدهدار شد.
پس از شکلگیری سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به این ارگان پیوست و دوشادوش سایر همرزمانش با حداقل امکانات موجود به سازماندهی نیروها همت گماشت.
احمد متوسلیان پس از شروع قائله کردستان در اسفندماه سال 1357
به همراه 66 تن از همرزمانش
داوطلبانه عازم بوکان شد
و به دلیل ابتکار عمل هوشیارانه و فرماندهی قاطع خود توانست کلیه اشرار مسلح را متواری کند.
وی پس از #تثبیت مواضع نیروهای انقلاب در بوکان،
به شهرهای سقز و بانه رفت.
در ابتدای ورود به شهر بانه، به تلافی کمین #ناجوانمردانهای که ضدانقلابیون به نیروهای ستون ارتش زده بودند،
طی یک عملیات دقیق #ضدکمین خسارات سنگینی به آنان وارد آورد که در این نبرد،
چهارصد اسیر و دویست کشته از #ضدانقلاب برجای ماند.✊🏻
5⃣