eitaa logo
شهدای مدافع حرم
913 دنبال‌کننده
8.6هزار عکس
1هزار ویدیو
30 فایل
🌷بسم الرب الشهدا والصدیقین🌷 🌹هر روز معرفی یک شهید🌹 کپی با ذکرصلوات ازاد میباشد ایدی خادم الشهدا @Yegansaberenn
مشاهده در ایتا
دانلود
كاش يه عطری رو هم درست ميكردن كه بوی چادر نماز مادرامون رو ميداد... حقيقتا بوی بهشت ميده😍
••از نفس کجا ميشه پناه برد؟! +بغل خدا•••🦋 ••چطوری ••؟! +سجده...→ اگه دلتون گرفته با هم اين دعا رو کنیم🙏✨ ❤️
شهدای مدافع حرم
✨ قسمت #چهارم 📗 #چند‌_دقیقه‌_دلت‌را_آرام‌کن توی مسیر بودیم و منم در حال گوش دادن به آهنگام😊ولی هم
✨ قسمت 📗 بالاخره رسیدیم به جایی که اتوبوس‌ها🚍🚍🚍بودن و بچه ها مشغول غذا خوردن. آقا سید بهم گفت پشت سرش برم و رسیدیم دم غذا خوری خانم ها. آقا سید همونطور که سرش پایین بود صدا زد : 🗣 ــ زهرا خانم؟! یه دیقه لطف میکنید؟! یه خانم چادری که روسریش هم باچفیه بود جلو اومد و آقا سید بهش گفت : ــ براتون مسافر جدید آوردم.✨ ــ بله بله... همون خانمی که جامونده بود...بفرمایین خانمم☺ نمیدونم چرا ولی از همین نگاه اول از زهرا بدم اومده بود.😏شاید به خاطر این بود که آقا سید ایشونو به اسم کوچیک صدا کرده بود و منو حتی نگاهم نمیکرد😑 محیط خیلی برام غریبه بود😟 همه دخترا چادری و من فقط با مانتو و مقنعه دانشگاه😐دلم میخواست به آقا سید بگم تا خود مشهد به جای اتوبوس با شما میام به جای اینا😊😃😃 بعد از شام تو ماشین نشستیم که دیدم جام جلوی اتوبوس و پیش یه دخترمحجبه‌ی ریزه میزست🙄اتوبوس که راه افتاد خوابم نمیگرفت.گوشیمو در آوردم و شروع کردم به چک کردن اینستاگرامم و خوندن پی‌ام هام.📱 حوصله جواب دادن به هیچ کدومو نداشتم.😐 دیدم دختره از جیبش تسبیح در آورد و داشت ذکر میگفت📿 با تعجب به صورتش نگاه کردم😯 که دیدم داره بهم لبخند میزنه☺ ازصورتش معلوم بود دختر معصوم و پاکیه و ازش یکم خوشم اومد. ــ خانمی اسمت چیه؟! ــ کوچیک شما سمانه😊 ــ به به چه اسم قشنگی هم داری. ــ اسم شما چیه گلم؟!😊 ــ بزرگ شما ریحانه😃🙊 ــ خیلی خوشحالم از اینکه باهات همسفرم☺ ــ اما من ناراحتم😆😑 ــ اِاااا... خدانکنه چرا عزیزم؟؟😕 ــ اخه چیه نه حرفی نه چیزی فقط داری تسبیح میزنی.😑مسجد نشستی مگه؟ 😐 ــ خوب عزیزم گفتم شاید میخوای راحت باشی باهات صحبتی نکردم.✨منو اینجوری نبین بخوام حرف بزنم مختو میخورم ها😊😂 ــ یا خدا ... عجب غلطی کردیم پس...همون تسبیحتو بزن شما😆😆 ــ حالا چه ذکری میگفتی؟!😕 ــ داشتم الحمدلله میگفتم.😌 ــ همون خدایا شکرت خودمون دیگه؟! ــ اره -خوب چرا چند بار میگی؟! یه بار بگی خدا نمیشنوه؟؟🙄😯 ــ چرا عزیزم... نگفته هم خدا میشنوه. اینکه چند بار میگیم برا اینه که قلبم با این ذکر خو بگیره.😊 ــ آهااان... نفهمیدم چی گفتی ولی قشنگ بود 😆😄 و شروع کردیم به صحبت با هم و فهمیدم سمانه مسئول فرهنگیه بسیجه و یک سالم از من کوچیک تره ولی خیلی خوش برخوردو خوب بود.😊👌نصف شبی صدای خندمون یهو خیلی بلند شد که زهرا اومد پیشمون. ــ چتونه دخترها؟! 😯خانم های دیگه خوابن... یه ذره آروم تر...😑 ادامه دارد... 📚 نویسنده : سیدمهدی‌بنی‌هاشمی
✨ قسمت 📗 من یه چشم غره بهش زدم😒 سمانه هم سریع گفت : ــ چشم چشم حواسمون نبود😕😟 بعد از اینکه رفت پرسیدم : ــ این زهرا خانمتون اصلا چیکاره‌هست؟😑 ــ ایشون مسول بسیج خواهرانه دیگه☺ ــ اِااا...خب به سلامتی😐 و تو دلم گفتم خب به خاطر اینه که آقا سید به اسم صداش میکنه 😑و کم کم چشمامو بستم تا یکم بخوابم. بالاخره رسیدیم 💚مشهد💚 اسکان ما تو یه حسینیه بود که طبقه پایین ما بودیم و طبقه بالا آقایون✨ وقتی که رسیدیم آقای فرمانده شروع کرد به صحبت کردن برامون : ــ خوب عزیزان... اولین زیارت رو با هم دسته جمعی میریم و دفعه های بعد هرکی میخواد میتونه با دوستاش مشرف بشه✨فقط سر ساعت شام و ناهار حاضر باشین و آدرس هم خوب یاد بگیرین... برگشتم سمت سمانه و گفتم : ــ سمانه؟!😑 ــ جانم؟!😕 ــ همین؟!😐 ــ چی همین؟!😕 ــ اینجا باید بمونیم ما؟!😒😨 ــ اره دیگه حسینیه هست دیگه 😕 ــ خسته نباشید واقعا. آخه اینم شد جا... این همه هتل😑😑 ــ دیگه خواهر باما اومدی باید بسیجی باشی دیگه ...😆😆 ــ باشهههه😐😐😐 زمان اولین زیارتمون رسید. دیدم سمانه با یه چادر داره به سمتم میاد : 🙄 ــ این چیه سمی؟!😯 ــ وااا... خو چادره دیگه!😍 ــ خب چیکارش کنم من؟!😯 ــ بخورش😂😂 خوب باید بزاری سرت دیگه😁❤️ ــ برای چی؟! مگه مانتوم چشه؟!🙁 ــ خوب حرم میریم بدون چادر نمیشه که😐 ــ اها... خوب همونجا میزارم دیگه😞 ــ حالا یه دور بزار ببینم اصلا اندازته؟!😊 چادر رو گرفتم و رفتم جلوی آینه✨ یکم شالمم جلو آوردم وچادرمو گذاشتم و تو اینه خودمو نگاه کردم و به سمانه گفتم : ــ خودمونیما... خوشگل شدم😊 ــ آره عزیزم... خیلی خانم شدی.😊 ــ مگه قبلش آقا بودم؟😠😂 ولی سمی... میگم با همین بریم😕... برای تفریحی هم بدنیست یه بار گذاشتنش.😆 ــ امان از دست تو😄بزار سرت که عادت کنی هی مثل الان نیوفته زمین😅 ــ ولی خوب زرنگیا... چادر خوبه رو خودت برداشتی سُرسُری رو دادی به ما😄😄 ــ نه به جان تو... اصلا بیا عوض کنیم 😕 ــ شوخی میکنم خوشگله... جدی نگیر 😆 ــ منم شوخی کردم😂 والا... چادر خوبمو به کسی نمیدم که😄 حاضر شدیم و به سمت بیرون رفتیم و من دوست داشتم حالا که چادر گذاشتم آقا سید منو ببینه.✨هیچ حس عشقی نبود و فقط دوست داشتم ببینه که منم چادر گذاشتم و فک‌نکنه ما بلد نیستیم... ولی دریغ که اصلا نگاهی به سمت خانمها نمیکرد😑☹️ ادامه دارد... 📚 نویسنده : سیدمهدی‌بنی‌هاشمی
بزرگترین توطئه ی دشمن درجنگ نرم مقابله با فرهنگ شهادت است... "شهیدعلی خلیلی" @moarefi_shohada
باهم رفته بودیم ڪربلا، یک بار دیدم توی رواق روبروے ضریح خوابش برده و من هم برای بقیه جریان خوابیدنش را تعریف ڪردم. تا اینڪه یڪ روزڪہ مشغول دعا خواندن بودم، آمد ڪنارم و گفت چقدر دعا می خوانے؟!! برو بنشین با آقا حال ڪن ، با آقا حرف بزن ... میگفت: "خیلی خیلی لذت بخش است که خوابت ببرد ، چشم بازکنی و ببینی شش گوشه ارباب جلوی چشمانت است." بعد از اینڪه خبر شهادتش آمد و رفتیم معراج شهدا به او گفتم به خدا اگر می دانستم خوابت در حرم می خواهد این طور بشود و تورا به اینجاها ببرد من هم مےآمدم کنارت مےخوابیدم ... راوی : خواهر شهید 🍃🌺 @moarefi_shohada
بار خدایا، پروردگارا، این بنده گنه‌کار تو، این حقیر درمانده و این مخلوق مسکین با کوله‌باریا ز گناه، با دلی پر از امید به در خانه تو رو آورده‌ام و از تو طلب آمرزش می کنم. خدایاً ترا به پیکر پاک و قطعه‌قطعه شده این شهیدان گلگون کفن از صدر اسلام تا بحال سوگندت می دهم ناامید و دل شکسته از در خانه برم نگردان . بارپروردگارا می دانم گنه‌کارم، می‌دانم معصیت کردم خدایا ندانستم، خودت گفتی که (بخوانید مرا تا اجابت کنم شما را) پروردگارا این مخلوق ضعیف و ذلیل و درمانده تو حال که با دلی پر از امید به سوی تو آمده تا طلب عفو کند، آمده بگوید عذر مرا بپذیر، خدایا تا بحال این بنده گنه‌کارت را ناامید نکرده‌ای حالا که آمده‌ام در خانه‌ات ناامید و روسیاه برم نگردان. پروردگارا، معشوقا، ‌من می دانم با این همه گناه و نافرمانی تو سزاوار بخشش نیستم ولی ناامید هم نیستم بسوی تو می‌آیم تا رحم کنی و این بنده خودت را ببخشی و در آن دیار روسیاهم نگردانی با الهام از این حدیث که حضرت علی (ع) می فرمایند زندگی نه آنچنان شیرین و مرگ نه آنچنان تلخ است که انسان شرافت خود را برای یک لحظه ماندن بفروشد. اینک برای رضای خدا و برای تداوم خط سرخ سرور شهیدان حسین بن علی (ع) به جبهه می روم تا شاید بتوانم با ریختن این خون ناچیزم و با اهداء این جان ناقابلم در راه خدا بتوانم این نهال انقلاب اسلامی را لبیکی گفته باشم... 🌷 ولادت : ۱۳۴۳ زنجان شهادت : ۱۳۶۵/۴/۲۶ مهران ، عملیات کربلای ۱ 🍃🌺 @moarefi_shohada
عاشقان♥️ وقت نماز است اذان می‌گویند 📿🎀 التماس دعای فرج و شهادت 🦋☘♥️
حاج حسین یکتا: بچه‌ها به خدا از شهدا جلو می‌زنید اگه رعایت کنید که دلِ امام زمان(عج) نَلَرزه. 🍃🌺
امروز تولد شهید عزیز محمد مهدی رضوان هست، انشالله ۱۴ شاخه گل صلوات هدیه کنید به شهید عزیز 🌷
گاهی فراموش میکنم که وقتی کسی کنار من نیست معنایش این نیست که تنهایم! معنایش این است که "همه را کنار زدی که خودم باشم و خودت..." "شهید دکتر مصطفی چمران" @moarefi_shohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شب جمعه است هوایت نکنم میمیرم صلی الله علیک یااباعبدالله اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اَبا عَبْدِاللهِ وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتي حَلَّتْ بِفِنائِكَ عَلَيْكَ مِنّي سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقيتُ وَبَقِيَ اللَّيْلُ وَالنَّهارُ وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّي لِزِيارَتِكُمْ، اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَعَلى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَيْن یاحسین شهدا ! بیادتونیم پیش ارباب یادمون باشید @moarefi_shohada
1_17231484.mp3
2.83M
🌱آی شهداء دلای ما تنگه براتون.... 🎙مجتبی رمضانی
می‌گفت : اگر درد و دل داشتید و یا خواستید مشورت بگیرید بیایید سر مــزارم ، به لطف خداوند حاضر هستم. 🍃🌺 @moarefi_shohada
السلام علی شهدای ❤️❤️ سلام به دوستان ✋ امروز هم به مدد شهدا ، کارمون رو شروع میکنیم... امام خمینی (ره) : یاد ، کم تر از نیست..
صبحــتان بخــیر ای شــیعیان مهــدی (عج). 🌹 🌹 🌷 بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ 🌷 🌸 اَللّهُمَّ رَبَّ النُّورِ الْعَظیمِ، وَ رَبَّ الْکُرْسِىِّ الرَّفیعِ، وَ رَبَّ الْبَحْرِ الْمَسْجُورِ، وَ مُنْزِلَ التَّوْراةِ وَالْإِنْجیلِ وَالزَّبُورِ، وَ رَبَّ الظِّلِّ وَالْحَرُورِ، وَ مُنْزِلَ الْقُرْآنِ الْعَظیمِ، وَ رَبَّ الْمَلائِکَةِ الْمُقَرَّبینَ، وَالْأَنْبِیاءِ وَالْمُرْسَلینَ 🌸 اَللّهُمَّ إِنّى أَسْأَلُکَ بوَجْهِکَ الْکَریمِ، وَ بِنُورِ وَجْهِکَ الْمُنیرِ، وَ مُلْکِکَ الْقَدیمِ، یا حَىُّ یا قَیُّومُ، أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ الَّذى أَشْرَقَتْ بِهِ السَّمواتُ وَالْأَرَضُونَ، وَ بِاسْمِکَ الَّذى یَصْلَحُ بِهِ الْأَوَّلُونَ وَالْآخِرُونَ، یا حَیّاً قَبْلَ کُلِّ حَىٍّ، وَ یا حَیّاً بَعْدَ کُلِّ حَىٍّ، وَ یا حَیّاً حینَ لا حَىَّ، یا مُحْیِىَ الْمَوْتى، وَ مُمیتَ الْأَحْیاءِ، یا حَىُّ لا إِلهَ إِلّا أَنْتَ. 🌸 اَللّهُمَّ بَلِّغْ مَوْلانَا الْإِمامَ الْهادِىَ الْمَهْدِىَّ الْقائِمَ بِأَمْرِکَ، صَلَواتُ اللَّهِ عَلَیْهِ وَ عَلى آبائِهِ الطّاهِرینَ، عَنْ جَمیعِ الْمُؤْمِنینَ وَالْمُؤْمِناتِ فى مَشارِقِ الْأَرْضِ وَ مَغارِبِها، سَهْلِها وَ جَبَلِها، وَ بَرِّها وَ بَحْرِها، وَ عَنّى وَ عَنْ والِدَىَّ مِنَ الصَّلَواتِ زِنَةَ عَرْشِ اللَّهِ، وَ مِدادَ کَلِماتِهِ، وَ ما أَحْصاهُ عِلْمُهُ، وَ أَحاطَ بِهِ کِتابُهُ 🌸 أَللّهُمِّ إِنّى أُجَدِّدُ لَهُ فى صَبیحَةِ یَوْمى هذا، وَ ما عِشْتُ مِنْ أَیّامى عَهْداً وَ عَقْداً وَ بَیْعَةً لَهُ فى عُنُقى، لا أَحُولُ عَنْها، وَ لا أَزُولُ أَبَداً. 🌸 اَللّهُمَّ اجْعَلْنى مِنْ أَنْصارِهِ وَ أَعَوانِهِ، وَالذّابّینَ عَنْهُ، وَالْمُسارِعینَ إِلَیْهِ فى قَضاءِ حَوائِجِهِ، وَالْمُمْتَثِلینَ لِأَوامِرِهِ، وَالْمُحامینَ عَنْهُ، وَالسّابِقینَ إِلى إِرادَتِهِ، وَالْمُسْتَشْهَدینَ بَیْنَ یَدَیْه 🌸ِ اَللّهُمَّ إِنْ حالَ بَیْنى وَ بَیْنَهُ الْمَوْتُ الَّذى جَعَلْتَهُ عَلى عِبادِکَ حَتْماً مَقْضِیّاً، فَأَخْرِجْنى مِنْ قَبْرى مُؤْتَزِراً کَفَنى، شاهِراً سَیْفى، مُجَرِّداً قَناتى، مُلَبِّیاً دَعْوَةَ الدّاعى فِى الْحاضِرِ وَالْبادى. 🌸 اَللّهُمَّ أَرِنِى الطَّلْعَةَ الرَّشیدَةَ وَالْغُرَّةَ الْحَمیدَةَ، وَاکْحَُلْ ناظِرى بِنَظْرَةٍ مِنّى إِلَیْهِ، وَ عَجِّلْ فَرَجَهُ، وَ سَهِّلْ مَخْرَجَهُ، وَ أَوْسِعْ مَنْهَجَهُ، وَاسْلُکْ بى مَحَجَّتَهُ، وَ أَنْفِذْ أَمْرَهُ، وَاشْدُدْ أَزْرَهُ، 🌸 وَاعْمُرِ اللّهُمَّ بِهِ بِلادَکَ ، وَ أَحْىِ بِهِ عِبادَکَ، فَإِنَّکَ قُلْتَ وَ قَوْلُکَ الْحَقُّ: ظَهَرَ الْفَسادُ فِى الْبَرِّ وَالْبَحْرِ بِما کَسَبَتْ أَیْدِى النّاسِ، فَأَظْهِرِ اللّهُمَّ لَنا وَلِیَّکَ وَابْنَ بِنْتِ نَبِیِّکَ الْمُسَمّى بِاسْمِ رَسُولِک حَتّى لا یَظْفَرَ بِشَىْءٍ مِنَ الْباطِلِ إِلّا مَزَّقَهُ، وَ یُحِقَّ الْحَقَّ وَ یُحَقِّقَهُ، وَاجْعَلْهُ اللّهُمَّ مَفْزَعاً لِمَظْلُومِ عِبادِکَ وَ ناصِراً لِمَنْ لا یَجِدُ لَهُ ناصِراً غَیْرَکَ وَ مُجَدِّداً لِما عُطِّلَ مِنْ أَحْکامِ کِتابِکَ، وَ مُشَیِّداً لِما وَرَدَ مِنْ أَعْلامِ دینِکَ، وَ سُنَنِ نَبِیِّکَ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ، وَاجْعَلْهُ اللّهُمَّ مِمَّنْ حَصَّنْتَهُ مِنْ بَأْسِ الْمُعْتَدینَ، اَللّهُمَّ وَ سُرَّ نَبِیَّکَ مُحَمَّداً صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ بِرُؤْیَتِهِ، وَ مَنْ تَبِعَهُ عَلى دَعْوَتِهِ، وَارْحَمِ اسْتِکانَتَنا بَعْدَهُ 🌸 اللّهُمَّ اکْشِفْ هذِهِ الْغُمَّةَ عَنْ هذِهِ الْأُمَّةِ بِحُضُورِهِ، وَ عَجِّلْ لَنا ظُهُورَهُ، إِنَّهُمْ یَرَوْنَهُ بَعیداً وَ نَراهُ قَریباً، بِرَحْمَتِکَ یا أَرْحَمَ الرّاحِمینَ. 🌸 آنگاه سه بار بر ران خود دست میزنى ، و در هر مرتبه مى‌گويى : ✨ اَلْعَجَلَ، اَلْعَجَلَ؛ یا مَولای یا صاحِبَ الزَّمانِ ✨ اَلْعَجَلَ، اَلْعَجَلَ؛ یا مَولای یا صاحِبَ الزَّمانِ ✨ اَلْعَجَلَ، اَلْعَجَلَ؛ یا مَولای یا صاحِبَ الزَّمان اللهم عجل لولیک الفرج والعافیه والنصر ؛ آمین یا رب العالمین 🙏🙏🥀🥀 التماس دعای فرج آقا امام زمان عج 🙏🙏🥀🥀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 به سوی تو ، به شوق روی تو به طرف کوی تو ، سپیده دم آیم مگر تورا جویم بگو کجایی؟ 🍃أللَّہُمَ؏َـجِّڸْ لِوَلیِڪَ ألْفَـرَج @moarefi_shohada
: 🌷 «إذا کانَ المُنادِی زینب (س) فأهلا بِالشَهادة.» یعنی اگر دعوت کننده زینب (س) است، پس سلام بر . @moarefi_shohada
🌹 بسم رب المعشوق🌹 معرفی شهید والا مقام ، شهید دوران دفاع مقدس، شهید گمنام، ابراهیم هادی 🌟 @moarefi_shohada 🌟
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌟 نام: ابراهیم 🌟 نام خانوادگی: هادی 🌟 نام پدر: حسین 🌟 تاریخ تولد:۱۳۳۶/۰۲/۰۱ 🌟 سن:۲۵سال 🌟 شغل: معلم 🌟 دسته اعزامی: بسیج 🌟 تحصیلات: دیپلم 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 جزئیات شهادت 🌟 تاریخ شهادت: ۱۳۶۱/۱۱/۲۲ 🌟 محل شهادت:فکه، کانال کمیل 🌟 عملیات: والفجر مقدماتی 🌟 نحوه شهادت: جنگ تن با تانک 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 اطلاعات مزار 🌟 محل مزار: قطعه ۲۶/ردیف۵۲/شماره ۱ بهشت زهرا( یادبود شهید) 🌟 وضعیت پیکر: جاویدالاثر 🌟 @moarefi_shohada 🌟
در قطعه ۲۶ گلزارشهدای بهشت زهرایادبودی است که خیلی ها با دیدن عکس صاحب آن وعنوان شهید گمنام که روی سنگ مزار نوشته شده می روند وزائر شهید مفقودالاثر " ابراهیم هادی " می شوند. ابراهیم در اوایل اردیبهشت درمحله شهید سعیدی حوالی میدان خراسان دیده به جهان گشود. او چهارمین فرزند خانواده بود وبا این حال پدرش به او علاقه ی خاصی داشت. ابراهیم نوجوان بود که طعم تلخ یتیمی را چشید واز آنجا بودکه همچون مردان بزرگ ، زندگی را پیش برد. 🌟 @moarefi_shohada 🌟