eitaa logo
شهدای مدافع حرم
902 دنبال‌کننده
8.6هزار عکس
1هزار ویدیو
30 فایل
🌷بسم الرب الشهدا والصدیقین🌷 🌹هر روز معرفی یک شهید🌹 کپی با ذکرصلوات ازاد میباشد ایدی خادم الشهدا @Yegansaberenn
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💎معرفی ، مدافع حرم، جانباز تفحص و از بازیگران فیلم سینمایی اخراجی ها ۱ - مسئول تخریب لشکر حضرت زینب (س) 🎂زمینی شدن : ۵۸.۱۰.۰۸، تهران 🕊آسمانی شدن : ۹۶.۰۶.۰۴، شرق حلب - درگیری با دشمن 💠 ارائه : خانم فقط خدا 🌷مزار شهید : قطعه ۲۶ بهشت زهرا تهران
🕊بسم رب الشهدا و الصدیقین🍃🌷 سلام و عرض ادب خدمت امام زمان (عج) سلام خدمت شهدای حاضر و ناظر؛ و شهدای این روز 💐 سلام و عرض ادب خدمت مهمانان عزیز شهدا و خانواده ی معزز شهدا که در کانال حاضر هستند امروز در خدمت جانباز بسیجی هستیم... برداشت مطالب از وب های مشرق، خبرگزاری دفاع مقدس
نام :ابراهیم نام خانوادگی : خلیلی نام پدر : عباس تاریخ تولد : ١٣۵٨/١۰/٨ محل تولد : تهران سن : ٣٨ سال مذهب : اسلام شیعه تاریخ شهادت : ١٣٩۶/۶/۴ محل شهادت : شرق حلب مسئولیت : مسئول تخریب لشکر حضرت زینب (س)
ابراهیم خلیلی بسیجی لشکر 27 محمد رسول الله تهران بزرگ و فرمانده پایگاه مسجد شهید سبحانی بود. وی همچنین فرزند شهید داوود خلیلی از شهدای دوران دفاع مقدس بود که در دشت عباس به شهادت رسید همچنین عموی شهید نیز در دوران دفاع مقدس به شهادت رسیده است. در نشریه شلمچه و فیلم اخراجی‌های یک حضور داشت و در سکانس به میدان مین رفتن مجید سوزوکی و خلق سکانس‌های جنگی بازی کرد. او در جریان عملیات تفحص در غرب از ناحیه پا مجروح شده بود.
ابراهیم هم فرزند شهید است و هم برادرزاده شهید است. در دوران آموزشی برای کسانی که به سوریه می‌روند، قوانین سخت گیرانه‌ای وجود دارد و طبق همین قوانین فرزند شهید اجازه ندارد به منطقه برود. با این وجود ابراهیم علاوه بر اینکه فرزند شهید و برادرزاده شهید بود، جانباز تفحص هم بود. من یکی از دوستانی بودم که همیشه مصر به نرفتن ابراهیم بودم و می‌گفتم او در عملیات تفحص شهدا جانباز شده است.
مادرش می گوید : ابراهیم عاشق تفحص بود و مدام به مناطق جنگی می‌رفت. یکبار متوجه شدم مدت‌هاست بدون اینکه به کسی بگوید در یک اتاق کوچک و بدون کولر در حالی که چند آجر زیر سرش می گذارد و چند پتوی ضخیم به رویش می‌کشد می‌خوابد. وقتی فهمیدم خیلی تعجب کردم گفتم: ابراهیم چرا این کار را می‌کنی؟ مریض می شوی مادر! گفت: می‌خواهم بدنم به شرایط سخت و آب و هوای گرم جنوب عادت کند.
شهید ابراهیم خلیلی خیلی آدم خدایی بود و نزدیکترین کلمه به شخصیت ایشان شخصیت خدایی اوست. همیشه در سکوت بود. اهل ذکر بود. در آموزش وقتی وقت نماز می‌شد، فارغ از تمرین می‌شدیم و یا حتی گاهی اوقات حین تمرین ایشان در حال ذکر گفتن بود.
یک بار یادم هست در همان دوران آموزشی، سلاحش را به من سپرده بود و دست من بود. بعد از مدتی دنبال ایشان می‌گشتم تا سلاحش را به او برگردانم. بچه‌ها گفتند حاج ابراهیم سمت دفتر فرماندهی است. در بین راه از بعضی بچه‌ها سراغ او را می‌گرفتم و می‌گفتم: «حاج ابراهیم را ندیدی؟» بعضی او را نمی‌شناختند. برای اینکه نشانی از او داده باشم، می‌گفتم: «همان حاج ابراهیم جانباز یک پا قطع...!» دیدم حاج ابراهیم کمی دورتر ایستاده و درحالی که به من نگاه می‌کند، رنگش پریده است. چرا که اگر فرماندهی متوجه می‌شدند که او جانباز است، بحث اعزامش کلا به مشکل برمی‌خورد. وقتی آمد تا سلاحش را تحویل بگیرد به خاطر اینکه او را اینگونه خطاب قرار داده بودم از دست من خیلی شاکی شد.
تخصص حاج ابراهیم خلیلی تخریب بود که این اواخر در لشکر 27 محمد رسول الله (ص) هم مسئول تخریب لشکر بود. خیلی اصرار داشت که بسیجی راهی سوریه شود و با تخصصش به او نگاه نشود. می‌خواست او را بسیجی ببینیم. ولی ما می‌دانستیم که تخصص داشت. با اینکه جانباز بود ولی از ما در تمرین‌ها و صعود به تپه‌ها بهتر و تندتر بود. از خیلی جوان‌ترهای خودش بهتر بود.
پسرم 17 سال پیش روی مین رفت و از ناحیه پا جانباز شد. به من گفت مادر، تو اجازه ندادی بروم. گفتم تو جوانی هنوز 21 سال بیشتر نداری ولی گفت من دوره‌های تخصصی دیده‌ام که مین خنثی کنم. ایشان رفت و یک ماهی در منطقه گیلان‌غرب بود اما وقتی برگشت با جانبازی برگشت. وقتی از او پرسیدم زمانی که پاهایت به روی مین رفت چه حسی داشتی به من گفت انگار در آسمان پرواز می‌کردم و اینطور نبود که دردی را حس کنم.