eitaa logo
شهدای مدافع حرم
901 دنبال‌کننده
8.6هزار عکس
1هزار ویدیو
30 فایل
🌷بسم الرب الشهدا والصدیقین🌷 🌹هر روز معرفی یک شهید🌹 کپی با ذکرصلوات ازاد میباشد ایدی خادم الشهدا @Yegansaberenn
مشاهده در ایتا
دانلود
شهادت برای شهید مشیعت الهی بود که در دومین اعزامش به سوریه اتفاق افتاد چرا که  آنقدر آماده شهادت شده بود که خودش از قبل؛ محل تدفینش را به همسرش نشان داده بود.😭👇👇👇👇
عضو بسیج مسجد صاحب الزمان روستای درگاه بود و از بچگی در همان محله بزرگ شده بود،حسین با بچه های مسجد ابوذر کرد محله در ارتباط بود و فعالیت های فرهنگی بسیاری در این مسجد انجام می دادند.👇👇👇👇
در سن 14 سالگی درست در عنفوان نوجوانی در جبهه های دفاع مقدس حضور داشته و در عملیات های زیادی به عنوان تخریب چی شرکت کرده بود و بعد از آن نیز به عنوان خادم بسیج مسجد محل خدمت می کرد👇👇👇
طوری که حتی در 8 سالی که برای انجام مأموریت کاری ساکن تهران بود و چه بعد از ساکن شدن در رشت لحظه ای از خادمی و فعالیت در بسیج دست نکشید.👇👇👇👇
چون شهید  برادر خانمم  هستند، رابطه ای بسیار دوستانه با هم داشتیم ،حضور در سوریه را به علت مسایل سیاسی و اجتماعی مملکت یک ضرورت فرض می کردند 👇👇👇👇
اما به فرمایشات مقام معظم رهبری به نوعی حضور در جنگ با دشمنان سوریه واجب است که پیگیری شود. از دلایل دیگر رفتن  شهید به سوریه این بود که حالا فرصت جهاد پیش آماده  است چرا از آن استفاده نکنیم
به روایت از همسر بزرگوارم : همسرم ۲۰ سال با خاطرات دفاع مقدس زندگی کرد😔 تمام سال‌هایی که بعد از دفاع مقدس زندگی کرد، با یادآوری خاطرات آن روزها روزگار گذراند😔👇👇👇
هر وقت هفته دفاع مقدس می‌شد، حالات چهره و روحیه‌اش تغییر می‌کرد، گویا در دوران دفاع مقدس است، همان‌گونه عاشق و شیدا و بی‌قرار روزهای جنگ و به‌ویژه همرزمان شهید خود می‌شد
با دیدن صحنه‌های مقاومت و نبرد در سوریه، بی‌قرار به یاد دوران دفاع مقدس می‌افتاد، تمام فیلم‌های دفاع مقدس را می‌دید
طوری‌که انگار اولین‌بار است که این صحنه‌ها را می‌بیند و اشک می‌ریخت. در انتظار شهادت و از دوری همرزمان خود می‌سوخت و خود را جامانده از غافله شهدا می‌دانست.
حسین به شهادت خود مطمئن بود، زمانی که به زیارت کربلا و مکه رفتیم، خواستم لباس آخرت (کفن) بگیرم، او گفت: «من نیازی ندارم؛ شما اگر می‌خواهید برای خودنان تهیه کنید.» او به شهادت خود یقین داشت.
وقتی جنگ در سوریه پیش آمد دلم لرزید، مطمئن بودم که حسین تاب نمی‌آورد. اولین اعزام او ۱۶ بهمن ۹۴ بود و فروردین سال ۹۵ برگشت.