.پدرم به خاطر بعد مسافت با این ازدواج به شدت مخالف بودند، بعد از دوره درمان پدر به رفسنجان برگشتیم و بعد از ان نیز حامد به رفسنجان نزد برادرم امدند و باز هم موضوع ازدواجمان را مطرح کردند.
برای استخاره این ازدواج نزدحاج آقای شریف رفتیم و ایشان گفته بودند بسیار خوب است ستاره ها به هم میگیرد و پایان ان وصال است🌸
🍃9🍃
ایشان عنوان کردند عقد این دو در بین الحرمین بسته شده است، همچنین عنوان کرده بودندکه این جوان با سر بند یا رقیه شهید می شود
،به قول همسرم: اصلا این موضوع را جدی نگرفتم آن زمان اصلا هیچ خبری از جنگ نبود✋🌸.
@moarefi_shohada
🍃10🍃
تااین که تصمیم گرفتم برای دفاع ازحرم بی بی به سوریه برم،هر کسی که بهم می رسید می گفت چرا به سوریه می روی، می گفتم نمی دونید چه جنایتهایی می کنند باید بروید و ببینید آنجا زن جوان را از کمر بریدند اگر مسلمان هم نباشی انسان که باشی نمی توانی طاقت بیاری اگر ما نرویم باید میدان شهدای رفسنجان با داعش بجنگیم.😔🌸
🍃13🍃
هیچ مداحی قبل از من برای افغانها و اردوگاه رفسنجان مداحی نکرده بود،می رفتم و برایشان می خواندم، ازهمین جا کم کم با تیپ فاطمیون آشنا شدم، حتی با چند تن از رزمندگان مدافع حرم رفسنجان از جمله احمد عابدینی نیز تصمیم داشتم به سوریه برم، بعد که دید با فاطمیون سریع تر به سوریه می رسم، تصمیم گرفت با انها همراه بشم✋🌸.
🍃14🍃
پاکسازی قطعی منطقه تا حدود ساعت 8/30 طول کشید و در همین زمان مطلع شدیم منطقه جنوب حلفایا (محل شهادت شهید محمدحسین مومنی و جمعی از رزمندههای فاطمیون) هم الحمدالله آزاد شده است ،
بعد از اتمام کار از فرماندهی اجازه گرفتم که به اتفاق جمعی از بچهها برای تفحص شهدایی که در عملیات قبل نتونتستیم به عقب منتقل کنیم به منطقه جنوب حلفایا برویم که ایشان هم موافقت کردند🌸
🍃18🍃