این پاسدار کرمانشاهی🌷
در سال 94 به صورت داوطلبانه
عازم سوریه و در همان اولین اعزام اسیر و شهید میشود. 🍃
شهید احمدی در طول 14 ماه اسارت🍂 شدیدترین شکنجههای تروریستهای تکفیری و سلفی را تحمل میکند
تا در آخر به درجه رفیع شهادت نائل میآید.🌹
در وصف سختیهایی که شهید احمدی
در طول اسارت کشیده🌾
همین بس که هنگام اعزام وزنشان به " 103 کیلو" میرسیده
و پس از گذشت چند ماه از اسارت" 60 کیلو" بیشتر وزن نداشته است...😞
🌷از این شهید بزرگوار یک فرزند پسر و دو فرزند دختر به یادگار مانده است🌷
4⃣
پسر شهید✨
پدرم در خانه #مهربان و #خوشرو بود و با تمام مشکلات کنار میآمد. 🌹
برای خانواده خیلی زحمت میکشید.
بسیار #صبور بود و در اوج سختترین مشکلات صبوری پیشه میکرد.🌸
تمام درد دلهای من با پدرم بود. 😞
مثل دو رفیق با هم بودیم.
هر هفته با هم کوه و استخر میرفتیم.🌾
میگفت جوادجان هر کاری را که میخواهی انجام بدهی به بهترین شکل انجام بده.🌈
بحث کنکور و انتخاب رشته دانشگاهم
که پیش آمد به من میگفت جوادجان طوری درس بخوان که در آن رشته نمونه شوی و در هر کاری که هستی بهترین باش.🌼
تأکید داشت هرکاری که میخواهی انجام دهی برای #رضایخدا باشد نه برای شخص خاصی. خودش هم هر کاری انجام میداد
برای رضای خدا بود و در هنگام انجام وظیفه کارهایش را به نحو احسن انجام میداد.✨❤️
5⃣
ادامه✨
در محل خدمتش شخصی #متعهد، #منظم و #منضبط بود. 🌺
همکارانش از #اخلاقِخوب پدر تعریف میکنند و مورد اعتماد همه همکارانش بود.🍂
به دور از دروغ و ریا بود
و واقعاً #خالصانه و #جهادگرانه خدمت میکرد.🌼
هر مأموریتی که به او میدادند با جان و دل میپذیرفت و داوطلب انجام مأموریتهای سخت میشد.🍁 روحیه جهادگری داشت و شجاع و نترس بود.🌻
6⃣
شرح اسارت پدر از زبان پسر😞✨
به گفته همرزمان پدرم،
ایشان# خستگیناپذیر در عملیاتهای مختلف حاضر میشد تا اینکه سه روز مانده بود به بازگشت پدرم، عملیات مهمی در خانطومان انجام میشود.🍂
گویا نیروها در آنجا محاصره میشوند و درخواست نیرو میکنند.
وقتی درخواست نیرو از تیپ پدرم میکنند پدرم #داوطلبانه وارد عملیات میشود. 🌹پدرم به همراه دو تن دیگر از نیروها
در پاتک تروریستها گیر میکنند
و 29/9/94 اسیر میشوند.🌾
یکی از رزمندگان تعریف میکرد یکی از نیروها را همانجا شهید میکنند🥀
و پدرم را به همراه رزمندهای دیگر به اسارت میبرند. 🍂
آن رزمنده اسیر بعد از 14 ماه اسارت به همراه یک فرد سوری فرار میکند.
همرزمی که 14 ماه همراه پدرم اسیر بود، تعریف میکرد :
«در اولین روز اسارت آنها را از یک تونل رد میکنند و چنان کتک میزنند که کمر دوست همرزم و فک پدرم میشکند.
به شدیدترین شکل شلاق میزدند و شکنجه میکردند. »
از همین جا
14 ماه اسارت پدرم در چنگال تروریستهای تکفیری شروع میشود...😞
@moarefi_shohada
7⃣
دوستشان تعریف میکردند:
« در 200 روز ابتدایی اسارتمان،
ما را داخل یک و نیم متر جا انداخته بودند🍂
و وقتی بیرون میآوردند به مدت پنج ساعت زیر آفتاب داغ سوریه میبستند.☀️
در این 200 روز ذوبشان کردند...🌾
پدرم نزدیک به 103 کیلو وزن داشت و همرزمشان میگفت در طول دوران اسارت وزن پدرم به 60 کیلو رسیده بود.😞
بعد از اینکه آنها را زیر آفتاب نگه میداشتند، داخل سلولی یک و نیم متری
میانداختند که یکی باید در آن دراز میکشید و یکی میایستاد. 🍂
دوست پدرم میگفتند شهید احمدی "حتیــ یک بار هم "خم به ابرو نیاورد
و همیشه شجاعانه مقاومت کرد و از هیچ چیزی نمیترسید.❤️
اگر عکس اسارت پدرم را ببینید هیچ نشانی از ترس در صورتش نیست و با لبخندی همهشان را به سخره گرفته است.🌹
8⃣
شهادت🌹✨
بعد از 14 ماه وقتی همرزم پدرم با یکی دیگر از برادران سوری فرار میکند،
چند نفر را به هلاک میرسانند. 🍂
فردای آن روز وقتی تروریستها میبینند چند نفر کشته شدهاند، برای تلافی پدرم را شکنجه میکنند. 🌾
به قدری پدرم را شکنجه میکنند که سر و دماغش میشکند.
پیکر مطهرش را که آوردند آثار شکنجه تا حدی قابل ملاحظه بود.
آنقدر پدرم را شکنجه میکنند که بیهوش میشود و بعد دو تیر خلاصی یکی در سینه و یکی در قلبش میزنند و ایشان را به شهادت میرسانند.😞🍂
پیکرشان را بعد از چهار ماه به ایران تحویل میدهند.🌾
13 خرداد تشییع پیکر پدر بود و جمعیت زیادی در کرمانشاه و در ماه مبارک رمضان برای تشییع آمده بود.
فرماندهان استان میگفتند تا به حال تشییعی به این باشکوهی در استان ندیده بودیم.
به خاطر مظلومیت، زجر و شکنجهای که پدرم کشیده بود مردم زحمت کشیدند و آمدند تا با این شهید بزرگوار دیداری کنند...🌹🍂
@moarefi_shohada
9⃣
🥀بسم رب الشهداء والصدیقین 🥀
شهید روح الله شمشیری در سال 1341 در شهر اهواز چشم به جهان گشود
اسمش را بهروز گذاشتند ولی خودش گفته بودکه روحالله صدایش بزنند
بعد از اخذ مدرک دیپلم جذب سپاه پاسداران شد و به علت شایستگی زیاد مربی آموزش نظامی و نهایت مربی برتر شناخته شد.
با شروع جنگ تحمیلی در عملیات طریق القدس روی مین رفت و تمام بدنش پر از ترکش شد بعد از بهبودی با شرکت در عملیات فتح المبین پس از شهادت عده زیادی از بچههای گروهان و عقب نشینی نیروها با رشادت فراوان به دل دشمن رفت و سنگر تیربار دشمن را منهدم ساخت.
تهجد و شب زنده داری و نورانیت او زبانزد همه بچه ها ی گروهان بود.
عملیات آزاد سازی خرمشهربرخلاف برنامه یکشب زودتر انجام گرفت همان شب مادرش خوابیده بود که یک شخص نورانی می آید کنار روح الله وگلوی اورا می بوسد با این رویا از خواب بیدار می شود و تعبیر به شهادت می کند.
بعد از پرس و جو معلوم می شود که همان لحظه ای که مادرش خواب دیده او با اصابت گلوله کالیبر ۵۰ به گلویش به شهادت رسیده است.
🌹برای شادی روحش صلوات🌹
🌺 اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌺
هدایت شده از شهدای مدافع حرم
# رفیق شهیدم
شبانه به نیابت یک شهید "دعای فرج مولا صاحب الزمان " باهم زمزمه میکنیم😍🌹
✨شهید رسـول پور مراد✨
هدایت شده از شهدای مدافع حرم
🍃👌
#بخوان_دعاے_فرج
#دعا_اثر_دارد 🙏
📖←اِلهى عَظُمَ الْبَلاءُ وَ بَرِحَ الْخَفآءُ وَ انْکَشَفَ الْغِطآءُ
❣وَ انْقَطَعَ الرَّجآءُ وَ ضاقَتِ الاَْرْضُ وَ مُنِعَتِ السَّمآءُ
وَ اَنْتَ الْمُسْتَعانُ وَ اِلَیْکَ
❣الْمُشْتَکى وَ عَلَیْکَ الْمُعَوَّلُ
فِى الشِّدَّةِ وَ الرَّخآءِ
❣اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ الِ مُحَمَّد
❣اُولِى الاَْمْرِ الَّذینَ فَرَضْتَ عَلَیْنا طاعَتَهُمْ وَ عَرَّفْتَنا بِذلِکَ
❣مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنّا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلا قَریباً کَلَمْحِ الْبَصَرِ
❣اَوْ هُوَ اَقْرَبُ یا مُحَمَّدُ یا عَلِىُّ یا عَلِىُّ یا مُحَمَّدُ اِکْفِیانى
❣فَاِنَّکُما کافِیانِ وَ انْصُرانى فَاِنَّکُما ناصِرانِ یا مَوْلانا یا صاحِب
❣الزَّمانِ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ اَدْرِکْنى اَدْرِکْنى اَدْرِکْنى
❣السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ
❣یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ بِحَقِّ مُحَمَّد وَ الِهِ الطّاهِرینَ.
#به_امید_ظهور
#اللهم_عجل_ولیک_الفرج