eitaa logo
شهدای مدافع حرم
901 دنبال‌کننده
8.6هزار عکس
1هزار ویدیو
30 فایل
🌷بسم الرب الشهدا والصدیقین🌷 🌹هر روز معرفی یک شهید🌹 کپی با ذکرصلوات ازاد میباشد ایدی خادم الشهدا @Yegansaberenn
مشاهده در ایتا
دانلود
عاشق و خاک پای خانواده وپدرومادرم بودم،داداش مجتبی سه سال ازمن کوچکتر بود نمازم همیشه اول وقت بود و... @moarefi_shohada 🍃5🍃
از  یک سال و نیم قبل شروع به زمینه سازی کردم تا موافقت پدرومادرم را جلب کنم اما مادر و برادرم مخالف رفتنم بودند .بعد از مدتی به پدرم گفتم برای رفتن ثبت نام کرده ام.دو هفته قبل از این که برم، صبح و شب به مادرم اصرار می کردم. یک روز با گریه به پای مادرم افتادم و از شون خواستم رضایت بدهند مادرم . تا آن روز حالم را آن طور ندیده بودند. بالاخره قبول کردند و رضایت دادند🖐💐💐 @moarefi_shohada 🍃6🍃
به روایت ازمادربزرگوارم: مهدی بعد از گرفتن رضایت من سر از پا نمی شناخت،  دور اتاق می‌چرخید و خوشحالی می کرد. می خندید و شوخی می‌کرد. رضایت من را که گرفت به سرعت راهی شد. گویا قبل از اعزام مسئولان به او گفته بودندفعلا برای اعزام به سوریه نیازی به نیرو ندارند او به دست و پای مسئولان اعزام افتاده بود و با اصرار زیادآن ها را راضی کرده بود تا این که  او را به همراه دیگر نیروها به سوریه فرستادند.💐👇👇👇👇  🍃7🍃
مهدی ساعت چهار بعد از ظهر از مشهد به مقصد سوریه به راه افتاد و ساعت 4:37 این پیامک را برای من فرستاد:«سلام . اگر خوبی و بدی از من دیدید من را حلال کنید و هر موقع  شمارا اندوه گرفت به یاد حضرت زینب(س) بیفتید و طوری اشک نریزید که دشمنان شاد شوند و صبر زینبی پیشه کنید. خدانگهدار ای یاران. لبیک یا زینب(س)».15 خرداد به سوریه رفت .هر شب یا در نهایت یک شب در میان با ما تماس می گرفت. چند شبی می شد که تماس های مهدی قطع شده بود. دلم شور می‌زد.اما نه از او شماره ای داشتم که تماس بگیرم و نه راهی برای خبر گرفتن از او وجود داشت👇👇👇👇👇 @moarefi_shohada 🍃8🍃
،مهدی به ما گفته بود که تنها راه ارتباطی ما با او همان تماس های کوتاه چند دقیقه ای است که خودش از سوریه با ما می گیرد.اما خبری نبود تا این که دو روز بعد خبر رسید که مهدی من شهید شده است مهدی همیشه می گفت اگر شهید شدم که هیچ. اگر به مرگ طبیعی مردم اعضای بدنم را به کسانی که نیازمند به پیوند اعضا هستند بدهید و نگذارید این اعضا که امانتی از خدا در بدن من است سالم زیر خاک برود👇👇👇👇👇 🍃9🍃
پسرم مهدی ارادت خاصی به مقام معظم رهبری داشت و در آخرین صحبت هایش که از او خواسته بودند پیامش را به رهبر انقلاب بدهد ، گفت:«آقاجان خیالتان راحت راحت باشد ما به عنوان سربازان کوچک امام زمان اجازه نمی دهیم کوچک ترین خدشه ای به این نظام وارد شود.»💐💐💐💐💐 @moarefi_shohada 🍃10🍃
به روایت ازپدربزرگوارم : «من با رفتن مهدی موافق بودم ولی گاهی دلم می لرزید و هر بار به مهدی می گفتم نرو. با لبخندی که همیشه بر لبش داشت من را قانع می کرد و باعث می شد من در رضایت دادنم مصمم تر شوم. مهدی واقعا عاشق بود. همکاران مهدی تعریف می کنند که وقتی رفتنش قطعی شد چند بار بین همکارانش در محل کارش شیرینی توزیع کرده بود.👇👇👇👇👇 🍃11🍃
«مهدی هر شب به مادرش زنگ می زد و در حد یکی  ، دو دقیقه صحبت می کرد . شب قبل از شهادت مهدی حال عجیبی داشتم و نیمه های شب از خواب بیدار شدم . وقتی که صبح شد مادر مهدی با ناله از خواب پریدو گفت:«مهدی من امروز هم زنگ نزد.»صبح زودلباس پوشیدم و برای ورزش به پارک رفتم. با من تماس گرفتند و خبر شهادت وی را دادند. به خانه برگشتم. در راه دایم با خودم فکر می کردم که چه طور خبر شهادت مهدی را به مادرش بدهم. تا عصر هر کاری کردم نتوانستم خبر شهادت مهدی را به مادرش بدهم👇👇👇👇 @moarefi_shohada 🍃12🍃
نحوه شهادت آقامهدی: "شنیده‌ام اگر گلوله کاتیوشا به جسمی اصابت کند آن را مثل شیشه تکه تکه می کند.آن روز مهدی و همرزمانش تک تیرانداز داعشی ها را شناسایی کرده و او را از بین برده بودند اما گویا قبل از این که تک تیرانداز داعشی ها  کشته شود در مورد محل استقرار نیروهای مدافع حرم به داعشی ها خبر داده بود.آن ها مهدی را با کاتیوشا زدند. مهدی از کمر به بالا مورد اصابت گلوله کاتیوشا قرار گرفته بود و بدنش مثل گوشتی که با ساطور تکه تکه اش کرده باشند متلاشی شده بود👇👇👇 . 🍃13🍃
وقتی که پیکر مهدی را خواستند داخل تابوت بگذارند قسمت بالای بدن را که تکه تکه شده بود به سختی به تابوت منتقل کردند.ما اصالتا درگزی هستیم. درگز تا امروزشهید مدافع حرم نداشته و همشهری های ما اصرار داشتند که وی را به درگز ببریم و اولین شهید مدافع حرم اینشهر را در آنجا به خاک بسپاریم، اما این بدن قابل انتقال به درگز نبود👇👇👇 @moarefi_shohada 🍃14🍃
البته تا مدتی مادرشون ازنحوه شهادت وپیکر اربا اربا شده مهدی خبرنداشتند روز تشییع   جمعیت زیادی آمده بودند، آن روز قلبا فهمیدم که مهدی فقط پسر من نیست  و من از تمام مسئولان وکسانی که آن روز آمده بودند تشکر می کنم💐💐💐💐👇👇👇👇 🍃15🍃
حکایت من و مهدی حکایت رستم و سهراب در شاهنامه است  من یک عمر به او درس از خود گذشتگی دادم و او امروز با شهادتش به من فهماند که باید سال های سال با مرور حرف ها و رفتارش شاگردی اش را بکنم. @moarefi_shohada 🍃16🍃