شهید احمد پلارک، متولد 1344 و اصالتاً تبریزی و فرمانده آ ر پی جی زنهای گردان عمار در لشکر 27 حضرت رسول (ص) بود که سال 66 در عملیات کربلای 8،شلمچه، به شهادت رسید.
به گزارش مشرق، متنی را که خواهید خواند، وصیتنامه شهید احمد پلارک است که در ظهر عاشورا نوشته شده است. وی در وصیت نامه اش با تأکید خواسته جمله ای را روی سنگ قبرش بنویسند، اما معلوم نیست چرا این درخواست برآورده نشده است!
متن زیر، دستنوشته شهید پلارک است که در پایین آن، تصویر قبر ایشان نیز گذارده شده است.
روحمان با یادش شاد
@moarefi_shohada
🍃33🍃
بسم ا... الرحمن الرحیم
ستایش خدای را که ما را به دین خود هدایت نمود و اگر ما را هدایت نمی کرد، ما هدایت نمی شدیم السلام علیک یا ثارالله، ای چراغ هدایت و کشتی نجات، ای رهبر آزادگان، ای آموزگار شهادت بر حران، ای که زنده کردی اسلام را با خونت و با خون انصار و اصحاب باوفایت، ای که اسلام را تا ابد پایدار و بیمه کردید. (یا حسین دخیلم) آقا جانم وقتی که ما به جبهه می رویم، به این نیت می رویم که انتقام آن سیلی که آن نامردان بر روی مادر شیعیان زده، برای انتقام آن بازوی ورم کرده، میرویم برای گرفتن انتقام آن سینه سوراخ شده می رویم. سخت است شنیدن این مصیبت ها. خدایا به ما نیرویی و توانی عنایت کن تا بتوانیم برای یاری دینت به کار ببندیم. خدایا به ما توفیق اطاعت و فرمانبرداری به این رهبر و انقلاب عنایت بفرما. خدایا توفیق شناخت خودت آن طور که شهدا شناختند به ما عطا فرما و شهدا را از ما راضی بفرما و ما را به آنها ملحق بفرما.
خدایا عملی ندارم که بخواهم به آن ببالم، جز معصیت چیزی ندارم و ... اگر تو کمک نمی کردی و تو یاریم نمی کردی، به اینجا نمی آمدم و اگر تو ستارالعیوبی را برمی داشتی، می دانم که هیچ کدام از مردم پیش من نمی آمدند، هیچ بلکه از من فرار می کردند، حتی پدر و مادرم. خدایا به کرمت و مهربانیت ببخش آن گناهانی که مانع از رسیدن بنده به تو می شود. الهی العفو...
بر روی قبرم فقط و فقط بنویسید «امام دوستت دارم و التماس دعا دارم»
🍃35🍃
هدیه شهید پلارک به کسی که او را شستشو داد
یکی از خطرات زیبا و معنوی که من در این 30 سال و 4 ماه خدمتم دارم در رابطه با توفیقی بود که خدا به من داد و شهید سید احمد پلارک را درک کردم. چون این شهید بزرگوار به قدری نورانی بود که حتی جنازه اش هم مکتب درس و معرفت بود. شهید پلارک را من شستم و غسل دادم. وقتی او را آوردند من به عنوان ناظر غسالخانه خدمت می کردم و خودم کمتر می شد جنازه ای را غسل کنم.
ولی وقتی جنازه این شهید عزیز را آوردند خودم دست به کار شدم. نه اینکه فکر کنید من می خواستم. خیلی از زمانها کار در دست ما نبود. یک نیرویی تو را می کشد به سمت جنازه؛ یعنی تو را هدایت می کند. وقتی جنازه مطهرش را آوردند، بوی عطر خوش تمام فضا را بوی عطر و گلاب می داد؛ حتی پس از دفن کردن او هم از قبرش و اطراف قبر بوی خوش و گلاب می داد و فضا را عطرآگین کرده بود.
این روز و این لحظات ارادی نبود. فقط خاطرات و تصویرهایی در ذهنم مانده که گفتن و وصف آن لحظات تا حدودی ممکن است. در حال شستن و غسل شهید پلارک گریه می کردم. به خدا که ارادی نبود!! نگاه کردم دیدم همه گریه می کنند و کسی حال خودش را نداره. چند وقت گذشت روایت بوی خوش و معطر شهید بزرگوار پلارک همه جا دهان به دهان گشت. همه برای زیارت قبر ایشان می آمدند به بهشت زهرا(س) و از نزدیک می دیدند و می شنیدند.
یک روز چند کارشناس به همراه پدر و مادر شهید پلارک به سازمان آمدند تا تحقیق کنند در رابطه با چگونگی غسل دادن شهید پلارک و اینکه چه کسی او را شسته و قبر را بازدید کنند و در مورد این موضوع اطلاعات جمع آوری کنند. در روز غسل و کفن و دفن شهید پلارک عکسی از او مانده بود. آن زمانی که من چهره او را باز کرده بودم تا به مادر و پدر شهید نشان بدهم، تصویر مرا گرفته بودند و بر اساس آن عکس آمدند سراغ من و در مورد چگونگی شستن شهید پلارک از من سئوال کردند. من تمام آنچه دیده بودم و حس کرده بودم را برای آنها گفتم، یادم هست حتی قبر شهید پلارک را با مواد شوینده شستند تا شاید اگر عطر و بویی غیر طبیعی باشد، برود. ولی باز هم معطر و خوشبو بود.
بعد از این ماجرا سالها گذشت و گذشت، جنگ تمام شد. صدام به سزای عمل خود رسید و راه کربلا باز شد و ایرانی های تشنه زیارت حضرت امام حسین(ع) و حضرت ابوالفضل العباس(ع) برای دیدار یار روزشماری می کردند. من هم از این طرف شهر، در کنار مرقد مطهر شهدا دلم برای زیارت سرور و سالار شهیدان می تپید و ترس داشتم که آرزویش بر دلم بماند. شبی شهید سید احمد پلارک را در خواب دیدم، با همان لباس هایی که آوردندش برای غسل کردن، خیلی شگفت زده شده بودم و مسرور و شادمان لبخند می زدم و احوالش را می پرسیدم.
او رویش را به من کرد و گفت: خواسته ای داری؟ چیزی می خوای؟ من کمی فکر کردم و سریع گفتم بله؛ راستش را بخوای می خوام به پابوس آقام ابوالفضل العباس(ع) بروم، میشه؟! یک دفعه از خواب پریدم. فاتحه ای برایش خواندم و با شادی آن روز به اداره آمدم. چند روزی گذشت که دعای شهید سید احمد پلارک مستجاب شد و به زیارت کربلا مشرف شدم.
آری این است هدیه شهدا به کسانی که دوستشان دارند. خدا انشاءالله همه ما را از دوستداران و رهروان شهدا و امام شهدا قرار بدهد.
🍃36🍃
زندگینامه شهید سید احمد پلارک
فرزند سید عباس، متولد 1344 تهران و اصالتاً تبریزی. در سال 66 عملیات کربلای 8 در شلمچه به شهادت رسید.
🍃37🍃
در شش سالگی پدر را از دست داد و چون تک پسر خانواده بود علاوه بر تحصیل، بار مسئولیت خانواده نیز بر عهده او افتاد و تن به کار داد و توانست خواهرانش را در ازدواج یاری دهد.
او در خیابان ایران میدان شهدا و در محلهای مذهبی زندگی میکرد. مسجد حاج آقا ضیاء آبادی "علی بن موسی الرضا علیه السلام" مأمن همیشگیاش بود. وی دائماً به منطقه میرفت. او فرمانده آر پیچیزنهای گردان عمار در لشکر 27 حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم بود.
در یکی از پایگاه های زمان جنگ، به عنوان یک سرباز معمولی کار میکرد. او همیشه مشغول نظافت توالت های پایگاه بود و همیشه بوی بدی بدنش را فرا می گرفت. در یک حمله هوایی در حال نظافت بود که موشکی به آنجا برخورد میکند و او شهید و در زیر آوار مدفون میشود.
بعد از بمب باران، هنگامی که امداد گران در حال جمع آوری زخمی ها و شهیدان بودند، متوجه میشوند که بوی شدید گلابی از زیر آوار می آید. وقتی آوار را کنار میزدند با پیکر پاک این شهید روبرو میشوند که غرق در بوی گلاب بود. هنگامی که پیکر آن شهید را در بهشت زهرا تهران، در قطعه 26 به خاک میسپارند، همیشه بوی گلاب تا چند متر اطراف مزار این شهید احساس میشود و نیز سنگ قبر این شهید همیشه نمناک میباشد بهطوری که اگر سنگ قبر شهید پلارک را خشک کنید، از آن طرف سنگ از گلاب مرطوب می شود.
🍃39🍃
شهید پلارک ما شبیه به یکی از سربازان پیامبر در صدر اسلام، "غسیل الملائکه" است. "غسیل الملائکه" به کسی می گویند که ملائکه غسلش داده باشند. در تاریخ اسلام آمده که "حنظله" غسیل الملائکه که از یاران جوان پیامبر بود، شب قبل از جنگ احد ازدواج می کند و در حجله می خوابد. فردا صبح، زمانی که لشکر اسلام به سمت احد حرکت می کرد، برای رسیدن به سپاه بسیار عجله کرد و بنابراین نرسید که غسل کند. او در این جنگ شهید شد و ملائکه از طرف خدا آمدند و او را با آب بهشتی غسل دادند. پیکر او بوی عطر گرفته بود که بعد پیامبر بالای پیکر او آمد و از این واقعه خبر داد. شاید به همین خاطر باشد که همیشه قبر شید پلارک نیز خوشبو و عطر آگین است.
بهشت زهرایی ها به او شهید عطری می گویند.
خیلیها سر مزار شهید سید احمد پلارک نذر و نیاز میکنند و از خدای او حاجت و شفاعت میخواهند. او معجزه خداست.
🍃41🍃
🍃آخرین مسئولیت شهید پلارک...
فرمانده ی دسته بود. در والفجر 8 از ناحیه دست و شکم مجروح شد،اما کمتر کسی میدانست که او مجروح شده..اگر کسی درباره ی حضورش در جبهه از او سوال میکرد،طفره میرفت و چیزی نمی گفت..
هنگامی که پیکر آن شهید را در بهشت زهرا(سلام الله علیها)در قطعه ی 26 به خاک می سپارند،همیشه بوی گلاب تا چند متر اطراف مزار این شهید بزرگوار احساس می شود🌹 و نیز سنگ قبر این شهید همیشه نمناک می باشد به طوری که اگر سنگ قبر شهید پلارک را خشک کنید،از آن طرف سنگ از گلاب مرطوب میشود..🕊
مرحوم آیت الله العظمی بهجت رحمه الله علیه در وصف این شهید والا مقام فرمودند:(یکی از نهرهای بهشت از زیر قبر مطهرشان رد می شود..)
@moarefi_shohada
🍃42🍃
انتهای "نگاه خدا" یعنی
🕊 "شهادت" 🕊
💢اللّهمّ ارْزُقْنا مَنازِلَ الشُّهداء💢
#التماس_دعا
🌴🌸🌴🌸
🌸🌴🌸
🌴🌸
🌸
🌹به عشـق مدافعان حرم🌹
تا ما هستیم آقا خواهرت تنها نیست...
بے حریم زینب،دنیامون دنیا نیست...
همسفر در راه شهیـدامون میشیم...
براے حفظ حرم غرق در خون میشیم...
تو دلامون بغض دشمن خناسه...
تو دستامونم ، بیرق عباسه...
دلامون رو سوے حرمش پر میدیم...
گرد شمع زینب،یڪ به یڪ سر میدیم...
🌸🌸
Hamed Zamani - Eshghe Paak(128).mp3
2.93M
✨بر اوج محبت علی اوجی نیست
✨ در بحر بجز کرامتش موجی نیست
🌸در کل ممالک و مذاهب به جهان
🌺 مانند علی و فاطمه زوجی نیست
🌷سالروز نورانی ترین پیوند هستی مبارک🌷
☘🌼☘🌼☘🌼☘🌼☘🌼☘🌼☘🌼☘🌼
شهیدان سخت دلتنگ وغریبم...
خمار جرعه ای امن یجیبم...
شهیدان خدایی بی قرارم...
خدایا طاقت ماندن ندارم...
چه تنها مانده ام افسرده برخاک...
شما رفتید تا افلاک چالاک...
مرا تنها رها کردید و رفتید...
به حسرت مبتلا کردید و رفتید...
شما رفتید و من اینجا غریبم...
زفیض سرخ مردن بی نصیبم....
شهادت !!! ای شهادت ناز شصتت!!!
تأسی کن مرا قربان دستت....
اَللهُمَ اَسئَلُکَ مِنَ الشَهادَةِ اَقسَطَها
اللهم الرزقنا...
کلنا عباسک یازینب س
@moarefi_shohada
🍃1🍃
✋✋نیت کنید که مهمان امشب ما حاجت میــده #یا_زهرا_سلام_الله_علیها
🌷 #میزبان امشب ما 👇
#شهید_عباس_دانشگر_است
#وما همه مهمان این عزیز هستیم✋
🔵 حاجت ها رو اخر شهدا طلب کنید ، مرام و معرفتشون زیاده حتما دستگیرمون میشن
هر کسی با هر شهیدی خو گرفت
روز محشر آبرو از او گرفت
🍃2🍃
☘🌼☘🌼☘🌼☘🌼☘🌼☘🌼☘🌼☘🌼
🎤ﺷﻬﯿﺪ ﺩﺭ ﭼﻪ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩﺍﯼ ﭘﺮﻭﺭﺵ ﯾﺎﻓﺖ ﮐﻪ ﺟﻮﺍﻧﯽﺍﺵ ﺭﺍ ﻓﺪﺍﯼ ﺍﻫﻞ ﺑﯿﺖ ( ﻉ ) ﮐﺮﺩ❓
🔅ﻣﻦ ﺑﺮﺍﺩﺭ ﺑﺰﺭﮒﺗﺮ ﻋﺒﺎﺱ ﻫﺴﺘﻢ . ﺍﻭ ﻫﻔﺖ ﺳﺎﻝ ﺍﺯ ﻣﻦ ﮐﻮﭼﮏﺗﺮ ﺑﻮﺩ . ﻣﺎ ﭼﻬﺎﺭ ﺧﻮﺍﻫﺮ ﻭ ﺑﺮﺍﺩﺭ ﻫﺴﺘﯿﻢ ﮐﻪ ﻋﺒﺎﺱ 18 ﺍﺭﺩﯾﺒﻬﺸﺖ ﺳﺎﻝ 72 ﺑﻪ ﺩﻧﯿﺎ ﺁﻣﺪ ﻭ ﺁﺧﺮﯾﻦ ﭘﺴﺮ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﺑﻮﺩ . ﭘﺪﺭﻡ ﭘﺎﺳﺪﺍﺭ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﻭ ﺩﺭ ﮐﻞ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩﺍﯼ ﻣﺬﻫﺒﯽ ﺩﺍﺭﯾﻢ . ﻋﺒﺎﺱ ﺑﺎ ﺭﻭﺣﯿﻪ ﺍﻧﻘﻼﺑﯽ ﺑﺰﺭﮒ ﺷﺪ . ﺍﺯ ﻫﻤﺎﻥ ﮐﻮﺩﮐﯽ ﺩﺭ ﻫﯿﺌﺖﻫﺎ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺍﺯ ﺩﻭﺭﺍﻥ ﺭﺍﻫﻨﻤﺎﯾﯽ ﺧﻮﺩﺵ ﺭﺍ ﻭﻗﻒ ﺍﻫﻞ ﺑﯿﺖ ﻭ ﺷﺮﮐﺖ ﺩﺭ ﻣﺮﺍﺳﻢ ﺍﻣﺎﻡﺣﺴﯿﻦ ( ﻉ ) ﮐﺮﺩ...💠
☘🌼🕊
🍃5🍃