🌺شهیدامیر#حاج_امینے🌺
تولد:۱۳۴۰روستاے علیشار-زرندساوه
شهادت:۱۰اسفند۱۳۶۵ کربلاے شلمچه
سِمَت:بیسیم چے لشگر۲۷محمدرسول الله
سالروزآسمانے شدنتـ مبارڪ🌷🌷
19
به این اصل خیلی اعتقاد داشت که
اگه واقعاً کاری رو برای خود خدا بکنی، خودش عزیزت می کنه.
آخرش هم همین خصلتش باعث شد
تا عکس شهادتش اینطور معروف بشه.
شهید_امیرحاج_امینی
بیسیم_چی_لشکر27رسول_الله
چوٖن پیله ای که پر زده پروانه اش ببین ؛
رفتید و سهمم از شما دلی پاره پاره است . . .
📎 آخر مجلــس . . .
آی
🌷 شهدا 🌷
آخر مجلس کجاست !!
تا من هم بنشینم ...!😭
22
وقتی عاش❣ق کسی شدی
کمکم شبیهاش میشوی...!
محمداَمین(صاحب عکس سمت راست) 👇
عاشـ❣ــق
شهید حاج اَمینی(عکس سمت چپ)👇بود...
برای همین هم عکس پروفایل اینستاگرام ایشان عکس شهید حاج امینی بود.
این عشق آنقدر بالا گرفت که
محمداَمین هم موقع شهادت شبیه شهید حاج امینی شد...😳😍😔
26
⭕️ #شهدایی ، توشه #راهیان_نور
دلمو راهی افلاک میکنم
خودمو قاطیه این خاک میکنم
توی خط شهدا اگه باشم
خط به خط گناهامو پاک میکنم
27
برادر شهید امیر حاج امینی میگه: یبار نشسته بودم کنار مزارش.دیدم یه جوونی اومد و گفت شما با شهید نسبتی دارید؟با اصرارش گفتم برادرشم.
همینکه اینو شنید گفت : ما اول مسلمون نبودیم ولی با اجبار مسلمون شدیم.از ته دل راضی نبودیم.تا اینکه یبار اتفاقی عکس این شهید رو دیدم.واقعا حس کردم داره باهام حرف میزنه.طوری روم تاثیر گذاش که از ته دل ایمان اوردم.از اون روز همیشه میام سر مزارش....
شهدا شرمنده ایم
28
بچه ها خیلی روحیه شون کسل بود؛ آتیش شدید دشمن هم مزید علت خستگی بچه ها شده بود. یه دفعه صدای شادی بچه ها بلند شد. برگشتم، دیدم پوراحمد و امیر و چند نفر دیگه اومدن خط برا سرکشی، بچه ها انقدر به اینا علاقه داشتن که روحیه شون کلاً عوض شد. ۱۰ ، ۲۰ دقیقه بیشتر نگذشته بود که یه خمپاره پشت خاکریز خورد، گرد و خاک عجیبی بلند شده بود؛ همینکه گرد و غبار نشست دوربینم رو برداشتم تا ببینم چه خبره. رفتم جلوتر که این صحنه رو دیدم. دو تا عکس ازش گرفتم، یکی از تموم بدنش، یکی از صورتش (همون عکس معروف) یه قطره خون رو لبش بود. دیدم امیر تو اون حالت تا حال خودشه و داره زیر لب زمزمه ای می کنه. رفتم جلوتر ولی متوجه حرفش نشدم. همون موقع بود که دیگه شهید شد
29
🍃🌹السلام علیک یا ثـــار الله🌹🍃
◀️ #مداحی_احساسی😭
🎤سید رضا نریمانی...👌
📚 نوحه : یه مادر شهیدمو دلم رو پرپر میکنم...
30
یه چند خطی هم ازم به یادگار مونده که قسمتیش رو براتون می گم👇😊
✅از اینکه بنده بد وگنهڪار خدایم سخت شرمنده ام😔 و وقتی یاد گناهانم می افتم آرزوی مرگ مے کنم ولی باز چاره ام نمی شود.
هیچ برگ🌿برنده ای ندارم که رو کنم.........
✅✅ای کــــــــــــــــــــسانے که این نوشته را مے خوانید اگر من به آرزویم رسیدم ودل از این دنیا کندم، بدانید که نالایق ترین😔بنده ها هم می توانند به خواست او به بالاترین درجات دست یابند.........
✅✅✅شما را به خداوند عاجزانه التماس واستدعا🙏 می کنم،بیــــــــــــــــــــایــــــــــــــــــــید وبه خاڪش بیفتید وزار زار😭گریه کنید وامیدوار به بخشایش وکرمش باشید.با او آشتی ڪنید زیرا بیش از حد مهربان وبخشنده است
31
بسم رب الشهدا
💞برادر مهربانم💞
با یاد تو دل سنگم ، نَـرم
چشمـانم ، اشڪ بار
و اعتقادم ، محڪم مےشود
در آرزوے آن روزے ڪہ مثل تو پرواز ڪنم
#اللهم ارزقنا شهادت فی سبیلک
33
وصیت نامه
❤️شهید امیر حاج امینی❤️
سلام بر خدا و شهیدان خدا و بندگان پاک و مخلص او..
بعد از مدتها کشمکش درونی که هنوزم آزارم می دهد😣
برای رهایی از این زجر به این نتیجه رسیدم و آن در این جمله خلاصه می شود:خدایا عاشقم کن..😔
35
🍃قسمت دوم وصیت نامه🍃
❤️شهید حاج امینی❤️
از اینکه بنده بد و گناه کار خدايم،سخت شرمنده ام و وقتی یاد گناهانم می افتم آرزوی مرگ ميکنم،ولی باز چاره ام نمی شود.به راستی که (ان الانسان لفي خسر) هیچ برگ برنده ای ندارم که رو کنم، جز اینکه دلم را به دو چیز خوش کرده ام،یکی اینکه با این همه گناه،دوباره مرا به سرزمین پاک و اخلاص و صفا و محبت باز گرداند،پس لابد دوستم دارد و سر به سرم می گذارد. هر چند که چشم دلم کور است و نمی بینم و احساسش نمی کنم، اگر چنین نبود ،پس چرا مرا به اینجا آورد؟
دوم اینکه قلبی رئوف و مهربان دارم و با همه بدی هایم ،بسیار دلسوزم،لحظه ای حاضر به تحمل هر گونه رنجی می شوم،بله به این دو دلم را خوش کرده ام..
ادامه دارد..
36
🍃قسمت سوم وصیت نامه🍃
❤️شهید امیر حاج امینی❤️
پس ای پروردگار من!اگه دوستم داری که مرا به اینجا آورده ای،پس مرا به آرزویم که ...برسان و یا به این خاطر که نمیتوانم باعث رنجش کسی شوم،پس بیا و مرا نرنجان و خشنودم کن و مرا با خودت...
دنیا برای ضعیف نفسان،یک گرداب هلاکت است.اگر لحظه ای به خودمان واگذارده شویم وای بر ما که دیگر نابوديمان حتمی است. خوشا آنکس که به یاری او در این گرداب هلاک گردد.
ای حسين!
ای مظلوم کربلا!
ای شفیع لبیک گویان!
ندای هل من ناصرت را من نیز لبیک گفتم(به خواست او)شفاعتم کن و مگذار در این گرداب هلاکت هلاک گردم و ای خدا...
بسیار بد و ضعیفم و در مقابل گناه یارای مقاومت ندارم، زیرا ضعیف و پایبند به این دنيايم و نمی توانم از خوشی ها و آسایش های محض و پوشالی این دنیا دل بکنم و در راه شناختن سختی کشم، سختی ای که پراز شرینی و لذت است،ولی افسوس که این سختی و حلاوت نصیبم نمی گردد.
ادامه دارد..
37