eitaa logo
شهدای مدافع حرم
910 دنبال‌کننده
8.6هزار عکس
1هزار ویدیو
30 فایل
🌷بسم الرب الشهدا والصدیقین🌷 🌹هر روز معرفی یک شهید🌹 کپی با ذکرصلوات ازاد میباشد ایدی خادم الشهدا @Yegansaberenn
مشاهده در ایتا
دانلود
متاهل بود سال ۸۴ ازدواج کرد و ۲ فرزند به یادگاردارد محیاو هانیه ۹ ساله و ۴ ساله. از نیروهای ولایی هیات محبان حضرت زهرا(س) 🥀از نمازگزاران مسجد صاحب الزمان (عج) ♡و فعالان پایگاه بسیج شهید شهسواری 🥀منطقه ۱۸ تهران بود که در بیشتر ماموریتهای مهم و خطیر برون مرزی سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی🥀 در کشورهای عراق و سوریه وظیفه حفاظت از جان ایشان را بر عهده داشت. قاطع و جسوری بود و بسیار شوخ ارتباطش با خانواده بسیار خوب بود. همیشه به دخترش تاکید داشت که نماز بخونه و حجابش را رعایت کنه و به نماز اول وقت اهمیت بسیاری قائل بود از نوجوانی هم جسور و نترس بود، زیر بار حرف زور نمیرفت.اگر کسی زور می گفت جلویش می ایستاد. در سال ۷۹ که سربازی اش تمام شد وارد سپاه شد. علاقه شدیدی به سپاه داشت و با روحیاتش هم منطبق بود، این شد که به سپاه پیوست. ابتدا در پادگان قدس برای نیروهای عراقی و سوریه که جهت آموزش به ایران میآمدند آموزش نظامی میداد، مدتی به این کار مشغول بودمپ تا سال ۹۰ به سوریه رفت و مدتی در سوریه حاضر بود.🥀
روایت از پدرشهید هادی طارمی🥀: هادی🥀 از نوجوانی اهل مسجد بود و هیات می رفت ،اهل نماز بود، اهل غیبت و دروغ نبود. در منزل با بچه ها بازی میکرد و به آنها محبت می کرد. وقتی از ماموریت می آمد دست و پایمان را میبوسید😭.بعد از بازگشتش از ماموریت، برایم تعریف میکرد که مثلا هفته پیش حرم حضرت رقیهچ بوده و حرم حضرت زینب🥀 را هم زیارت کرده است. بیشتر مواقع که به عراق و سوریه میرفت قبر ائم🥀ه را زیارت میکرد و به مادرش می گفت که دعایت کردم. هادی 🥀بسیار تودار بود و از ماموریتهایش چیزی تعریف نمی کرد، بیشتر سعی داشت به خاطر مسائل امنیتی شغلش را مطرح نکند، البته اطلاع داشتیم که محافظ سردار سلیمانی 🥀است. هادی🥀، زمانی که در سوریه بود جهت محافظت از سردار سلیمانی🥀 چند باری همراهش شده بود و بعد از مدتی علاقه شدیدی بین سردار و هادی 🥀برقرار شد و هادی 🥀شیفته سردار 🥀شده بود. با سردار سلیمانی🥀 رفت وآمد خانوادگی داشت،سردار همیشه به هادی🥀 می گفت که من و هادی با هم شهید🥀 خواهیم شد. با سردار 🥀بسیار صمیمی بودند. سردار به فرزندان هادی🥀 هم بسیار علاقه مند بود.
زمانی که خبر شهادت هادی 🥀 را شنیدم ابتدا گفتم إنّا الله وإنّا إليهِ رَاجعُون. گفتم هادی جان شهادتت🥀 مبارک و گفتم از اینکه در کنار سردار بزرگ اسلام سردار سلیمانی شهید🥀 شده ای ناراحت نیستم. سپس گریه کردم.😭
روایت از همسرشهید هادی طارمی🥀: ۱۴ سال پیش با آقاهادی🥀 ازدواج کردم. از همان ابتدا که هادی🥀 را دیدم دل بسته اش شدم، میدانستم در کنار هادی🥀 خوشبخت میشوم. در طول زندگی مشترکمان هادی 🥀هیچوقت ناراحتم نکرد. اصلا شخصیتش طوری بود که نمی توانست کسی را با کارها یا حرفهایش ناراحت کند. همیشه مراقب بود تا کسی از دستش دلخور نشود. هادی امام حسین(ع)🥀 را خوب می شناخت. او از جوانی در این راه قدم گذاشت، اگر چه فردی کم صحبت بود اما بیشتر مرد عمل بود. همه دغدغه‌اش نابودی اسرائیل بود. آرزو داشت روزی نابودی کامل اسرائیل را ببیند. هر بار صحبت از نابودی اسرائیل میشد لبخند بر لب میآورد. آقا هادی🥀 عاشق کارش بود. هر بار که میخواست ماموریت اعزام شود خود را آراسته میکرد و بهترین لباسهایش را میپوشید و با شوق و اشتیاق میرفت. روز سه‌شنبه آخرین باری که رفت هم لباسهای نو پوشیده بود.😭 آقا هادی🥀 راهش را با جان و دل انتخاب کرده بود. هدف او دفاع از اسلام بود و به شغلش به عنوان یک هدف نگاه می کرد. هیچوقت سختیهای کار به چشمش نمی آمد و از سختیها سخن نمیگفت.
روایت از برادر شهید هادی طارمی🥀: وقتی جواد برادر بزرگمان در دوران جنگ شهید🥀 شد هادی ۳ ساله بود و مفهوم چندانی از ایثار و گذشت نداشت. پیکر جواد🥀 بعد از ۱۱ سال بازگشت، هادی ۱۴ ساله شده بود. درست زمان شکل گیری پایه های اخلاقی هادی🥀، دیدن پیکر برادر شهیدمان🥀 تاثیر زیادی در انتخاب هدف هادی که دفاع از اسلام تا شهادت🥀 بود گذاشت.😭 هادی 🥀از نوجوانی در پایگاه بسیج شهید شهسواری🥀 مسجد جامع شادآباد عضو شد. در آخرین دیدارمان که یک هفته قبل از شهادتش🥀 بود از خاطرات ایست بازرسیهایی که در دوران نوجوانی داشت برایمان تعریف کرد. ولایت پذیری هاد🥀ی را میتوان مهمترین خصوصیتش دانست. همه اهل خانه به ولایت اهمیت میدهیم اما هادی🥀 جور دیگری به آن اهمیت میداد، دغدغه‌اش درباره این موضوع فرا منطقه ای شده بود. ۸ ، ۹ سالی بود که همراه سردار شهید حاج قاسم سلیمانی🥀 بود و به این موضوع افتخار میکرد.
اگر چه چیزی از ماموریتهایش به ما نمی گفت اما پیدا بود با اشتیاق در ماموریتها حاضر میشد. هادی🥀 بچه هیئتی بود هر سال عزاداری ایام فاطمیه از خانه او شروع میشد. برای مراسم فاطمیه امسال هم، همه را به خانه اش دعوت کرده بود سرانجام ایشان هم در بامداد روز ۱۳ دی ۱۳۹۸ در حمله بالگرد‌های آمریکایی در فرودگاه بغداد، در کنار سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی و دوستان دیگرش🥀 به آرزویش که شهادت🥀 بود رسید. مزار شهید هادی طارمی🥀 تهران، بهشت حضرت زهرا سلام الله علیها، قطعه ۵۰ در جوار مزار برادرشهیدش جواد طارمی🥀 شهدا🥀 شامل حالمون
شادی ارواح طیبه ی شهدا،امام شهدا،شهدای انقلاب، شهدای دفاع مقدس،شهدای مدافع حرم، شهدای هسته ای🥀 و علی الخصوص شهید سرفراز 🌷 صلوات 🌷‌ ✨ التماس دعای فرج وشهادت✨ یاعلی مدد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹 ۲۲ اسفند روز بزرگداشت شهدا گرامي باد 🕊شادی روحشان صلوات @moarefi_shohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌺بسم الله الرحمن الرحیم🌺 🌺اللهم عجل لولیک الفرج🌺 🌺السلام علیک یا بقیه الله یا اباصالح المهدی یاخلیفه الرحمن ویا شریک القرآن...🌺 🌺السلام علیک یا ابا عبدالله یا اباعبدالله وعلی الارواح التی حلت بفنائک علیک منی سلام الله ( ابدا) ما بقیت وبقی اللیل والنهار ولاجعله الله آخر العهد منی لزیارتکم...🌺 🇮🇷🇮🇷🇮🇷 ✅ کلام نور : سوره مبارکه نساء آیه 59 يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ أَطِيعُواْ اللّهَ وَأَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَأُوْلِي الأَمْرِ مِنكُمْ فَإِن تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللّهِ وَالرَّسُولِ إِن كُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلًا اى كسانى كه ايمان آورده ايد! خدا را اطاعت كنيد و از رسول و اولى الامر خود (جانشينان پيامبر) اطاعت كنيد. پس اگر درباره چيزى نزاع كرديد آن را به حكم خدا و پيامبر ارجاع دهيد، اگر به خدا و قيامت ايمان داريد. اين (رجوع به قرآن و سنّت براى حلّ اختلاف) بهتر و پايانش نيكوتراست. ✅✅✅ ✅ حدیث روز : پيامبر صلی الله علیه و آله عدالت نيكو است اما از دولتمردان نيكوتر، سخاوت نيكو است اما از ثروتمندان نيكوتر؛ تقوا نيكو است اما از علما نيكوتر؛ صبر نيكو است اما از فقرا نيكوتر، توبه نيكو است اما از جوانان نيكوتر و حيا نيكو است اما از زنان نيكوتر.  اَلْعَدْلُ حَسَنٌ وَلكِنْ فِى الاُْمَراءِ اَحْسَنُ، وَ السَّخاءُ حَسَنٌ وَلكِنْ فِى الاَْغْنياءِ اَحْسَنُ، اَلْوَرَعُ حَسَنٌ وَلكِنْ فِى الْعُلَماءِ اَحْسَنُ، اَلصَّبْرُ حَسَنٌ وَلكِنْ فِى الْفُقَراءِ اَحْسَنُ، اَلتَّوبَةُ حَسَنٌ وَلكِنْ فِى الشَّبابِ اَحْسَنُ، اَلْحَياءُ حَسَنٌ وَلكِنْ فِى النِّساءِ اَحْسَنُ؛ نهج الفصاحه، ح 2006 ✅✅✅ ✅ احکام روز : تقاص از بدهکار س: آيا برداشتن اموال فرد بدهکار بدون اطلاع و اجازه وى جايز است؟ ج) تقاص از طلبكار در صورتى مجاز است كه بدهكار، بدهى خود را انكار كند يا در پرداخت آن كوتاهى كند و براى رسيدن به حق راهى جز تقاص باقى نباشد؛ در غير اين صورت برداشتن مال از او بدون اذن و تصرف در آن جايز نيست. استفتائات مقام معظم رهبری ✅✅✅ ✅ انرژی مثبت: اگر آنچه می خوای بگویی از سکوت زیباتر نیست، پس سکوت بهتر است. ✅✅✅ ✅ کلام بزرگان : ( دشمن شناسی) 🖊رهبر معظم انقلاب می فرمایند : « وقتی انسان می بیند دستگاه های تبلیغاتی دشمن، دستگاه تبلیغاتی مزدور آمریکا، دستگاه تبلیغاتی دولت انگلیس، دستگاه تبلیغاتی دولت غاصب صهیونیست، برای فلان لایحه در مجلس یقه می درانند، جنگ روانی می کنند، به خاطر فلان زندانی، به خاطر فلان مسؤ ول، دلسوزی دایه مهربان تر از مادر را نشان می دهند، انسان حق دارد به شک بیفتد... دشمن، امروز امیدوار است، شاید بتواند از ساده اندیشی استفاده کند، جای پای خود را در دستگاه های سیاسی کشور و دستگاه های فرهنگی کشور باز کند... امروز، روز حساسی است. این روزگار، روزگار حساسی است» ✅✅✅
«در این زمان که خداوند کریم عنایت کرده و چنین رهبری را برای امت اسلام به ما داده؛ پس ما قدر بشناسیم و به شکرانه ی این همه نعمت بیکران او، به دستورات رهبر عزیز توجه کنیم. و بدانیم، هر حرفی که رهبر فرموده، از طرف خداست.» 🌷 ‌●ولادت: ۱۳۴۲ ، روستای آرو ●شهادت: ۶۳/۱۲/۲۲ ، شرق دجله
همیشه با وضو بود موقع شهادتش هم با وضو بود دقایقی قبل از شهادتش وضو گرفت و رو به من گفت: " ان شاءالله آخریش باشه!!!" آخریش هم شد.... ❣❣❣❣❣
من زندگی را دوست دارم ولی نه آنقدر که آلوده اش شوم و خویش را گم و فراموش کنم. علی وار زیستن و علی وار شهید شدن، حسین وار زیستن و حسین وار شهید شدن را دوست میدارم. 🌷
༻⃘⃕⿻⃘꯭ⷷ🌸❁﷽❁༻⃘⃕𑁍̸݊🍃༅⊹━┅┄ ─┅═༅᪣🎀᪣༅═┅─ ♥️به بهانه ی روز شهید🌷 🌸شهید! فقط به نام تو می‏شود سکه پیروزی زد که بعد از تو، هر که مانده، در توهم زندگی شناور است. نام تو ای لاله سرخ، معنای زندگی‏ست و غربت بعد از تو، دامن اهالی کوی شجاعت را گرفته؛ ماییم و دلی که جز به بهای خون، نه فروخته می‏شود و نه خریداریش هست. کاش بودید! چفیه‏ های خون آلود، بر شط آرامش پل بسته‏ اند. در لایه‏ های زیرین هستی، غوغایی است. قسم به نام سرخ شهادت که پس از جنگ، راهی که شما به خون گلو پیموده‏ اید، به خون دل می‏رویم. ما هر روز، در راه مولای شهیدان روی زمین، فلسفه می‏خوانیم و هر شام، عده‏ ای پشت سیم‏ خاردار ابتذال گیر می‏کنند. هر روز، روز شماست؛ کاش بودید! 🌸شهید! هر روز، برایم شعر می‏خوانی هر روز، در خاکریز فکرم شهید می‏شوی، پشت سنگر احساسم تیر می‏خوری و از قرارگاه فکرم، پر می‏کشی. به‏ سوی کربلای آرزوهایم به راه می‏افتی و من هر روز، شادی‏ ام را تشییع می‏کنم و زندگی مردانه را به خاک می‏سپارم. من هر روز از شما دور می‏شوم؛ در حالی‏که دست تمنا به‏ سوی شما دارم. هر روز عهد می‏کنم که دلم بر سر مزار شما بماند تا شیون مادران فرزند مرده را در هیاهوی تبلیغات خوردنی‏ها و آشامیدنی‏ها گم نکنم. شعری سروده‏ ام به نام خاک و تو بر روی بیت‏هایش، با نعش خون‏ آلود افتاده‏ ای. کتابی نوشته‏ ام که پلاکت را در همه صفحاتش آویزان کرده‏ ای. هر روز برایم سخنرانی می‏کنی؛ می‏گویی جان شما و فرمان رهبر! هر روز برایم شعر می‏خوانی. هر روز برایم نقاشی می‏کنی. هوا بوی سرخی می‏دهد و واژه‏ ها و زندگی، رنگ نام شما گرفته. دریا دریا اشک، در فراق تو از هامون نیاز جاماندگان حقیقت، تا کاروان رفتگان سرخ‏ جامه، هزار افسوس به رنگ تنهایی نوشته‏ اند. از مرز ارزش‏های بشر جدید تا سه راهی شهادت کربلای ایران، هزار امید به نام ولایت نگاشته‏ اند. من، غم تنهایی و فراق تو را ای برادر شهیدم، به دامن مولایم می‏برم و سر به سجدگاه محراب ابرویش، دریا دریا اشک می‏ریزم و اوست تسکین من. 🕊 یاد شهدا با ذکر صلوات 🕊 🕊🍂أللَّھُـمَ صلِِّ عَلیَ محَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد وَ عجِّل فرَجَهُم🍂🕊 •••●¤●☆🌸☆●¤●••• ♥️∞🌸∞♥️∞🌸∞♥️ 🌸 بارالهـا تنها کوچ ای که بن بست نيست کوچه ی ياد توست از تو خالصانه ميخواهم که دوستان و عزیزانم و هيچ انسانی در کوچه پس کوچه هاي زندگی اسير وگرفتـار هيچ بن بستی نگردند... 🌸 خدایا هم روز را تومیسازی هم روزگار را فردا را برای همه ی بندگانت زیباتر بساز. آمین یا رب العالمین التماس دعای فرج، شهادت و عاقبت بخیری
🌹نماز شب بیست و هشتم ماه رجب 🍃 12 رکعت نماز🍃 در هر رکعت یک بار سوره حمد، ده بار سوره اعلی، و ده بار سوره قدر؛ 👈 و بعد از نماز صد بار بر پیامبر خدا صلّی الله علیه وآله صلوات فرستد، و صد بار استغفار نماید، برای او ثواب عبادت فرشتگان نوشته می شود. 📚البلدالأمين، ص169/وسائل الشیعۀ، ج8، ص94 به نقل از مصباح کفعمی
بسم رب الشهداء والصدیقین🌷
در تاریخ 9/3/1367 شمسی برابر با 14 شوال 1408 قمری در خانواده صفری تبار بیشه، فرزندی به دنیا آمد که پدرش به یاد روزهای دفاعِ مقدس و علاقه مندی به گروه های چریکی و جنگ های نامنظم دکتر شهید مصطفی چمران🥀 و هم بیاد دعای کمیل🥀، فرزندش را در شناسنامه به مصطفی و در گفتار کمیل🥀 نام گذاری کرد. مصطفی 🥀در تابستان 84 در رشته علوم تجربی فارغ التحصیل شد اما تحصیل در رشته کامپیوتر و قبولی در رشته مهندسی شیمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد ساری و آمل نیز باعث نشد ذره ای از عشق و علاقه مصطفی برای پیوستن به دانشگاه امام حسین(ع)🥀 کم شود. در تیرماه 84 دوره آموزش تکمیلی گردان های عاشورا را طی کرده وگواهی آن را دریافت می کند و همان سال با شرکت در رزمایش صحرایی یاوران حضرت مهدی(عج) از سوی فرماندهی وقت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بابل تقدیرنامه می گیرد.
زمان سربازی برای او زمانی فرا می رسد که تلاشش برای خدمت در سپاه بی نتیجه مانده بود، بنابر این برای خدمت وظیفه به لشکر30 پیاده گرگان ملحق می‌شد، ضمن اینکه همزمان برای جذب رسمی در سپاه نام نویسی کرده بود. هنوز 2 ماه از آموزش نظامی او نمی گذشت که نامه جذب او در سپاه پاسداران بدستش رسید، با گرفتن امضاهای متعدد از فرماندهان مافوق، بسختی از لشکر 30 گرگان تسویه حساب می گیرد و به علت قبولی درسپاه پاسداران از کسوت سربازی مرخص و برای ادامه آموزش بعنوان سرباز گمنام امام زمان (عج) بالاخره دراسفند ماه 86 وارد دانشگاه امام حسین (ع)🥀 می‌شود تا اینکه پس از دو سال تلاش وصف ناشدنی در بهمن ماه 88 از دانشگاه افسری و تربیت پاسداری امام حسین(ع) 🥀با معدل 30/17 فارغ التحصیل می گردد.
مطابق دستنوشته‌ای که از او باقی مانده، در تاریخ 8/8/87 ساعت 50/11 صبح پوشه‌ای حاوی اطلاعات مهم و محرمانه کارکنان را در محوطه دانشگاه امام حسین(ع)🥀 می یابد، بی درنگ با حفاظت اطلاعات دانشگاه مکاتبه کرده و آن را جهت بررسی و اقدامات لازم به مسئول مربوطه تحویل می دهد تا خدای نکرده مورد سوء استفاده دشمنان قرار نگیرد. کمیل داوطلبانه تعطیلات عید سال های87 و88 دوره دانشجویی را در غالب طرح سازندگی بسیج، اردوی جهادی به مناطق محروم کشور از جمله کرمان و چهار و محال و بختیاری می رود.
مادرش می گوید: به محض اینکه اولین حقوقش را از سپاه گرفت دو دفترچه پس انداز برای خودش باز کرد، یکی مربوط به حقوق و مزایا، دیگری مربوط به هدایا؛ چرا که می گفت: « طبق فتوای مقام معظم رهبری، هدیه خمس ندارد» برای خودش، سال خمسی تعیین کرد تا اگر مازاد بر هزینه سالیانه، چیزی در حسابش مانده باشد، خُمس آنرا بدهد و یکسال مقداری پول به مستمندان داده بود و با خوشحالی می گفت: امسال خمس داده ام. ماجرای خواستگاری او از همسرش در سال 89 نیز جالب است: «موقع خواستگاری از من پرسید: ممکنه من یه روزی به شهادت🥀 برسم! شما با این موضوع مخالفتی ندارین و می توانی با آن کنار بیآیی؟! من چیزی نگفتم، فقط نگاهش کردم: دوباره پرسیدند و من گفتم : نه مخالفتی ندارم؛ از همانجا فهمیدم که او از جنس زمینی ها نیست.»
او به‌اتفاق چند نفر از دوستانش، بالاترین جایگاه خدمتی را در یگان ویژه صابرین می بینند، گرچه سعی داشت، ثبت نام در یگان ویژه صابرین را از خانوده اش مخفی نگهدارد و یا اینکه خدمت در آن را سهل و آسان معرفی کند، اما برای رسیدن به آن، بسیار تلاش کرد. می دانست که خدمت در یگان ویژه صابرین، علاوه بر قدرت معنوی به قدرت جسمی هم احتیاج دارد. کمیل 🥀برای جبران آن علاوه بر طی دوره های آموزش تکاوری و چتربازی به ورزش های رزمی روی آورد و در این رشته خیلی زود سرآمد شده و مطابق اسناد موجود دو مرتبه موفق به اخذ مدال طلا و نقره در جشنواره فرهنگی، ورزشی دانشجویان شد. بهر حال پس از فارغ التحصیلی از دانشگاه امام حسین(ع)🥀، بسختی از پادگان آموزشی المهدی(عج) وابسته به تهران، تسویه حساب خدمتی می گیرد و خود را به یگان ویژه صابرین می رساند.
برادر شهید🥀 مصطفی🥀 محاسن اخلاقی بسیاری داشت. اصلاً در مجلس غیبت شرکت نمی کرد. به محض اینکه می دید فردی مشغول غیبت است، سریع مجلس را ترک می کرد. در بابل اگر با هم بیرون می رفتیم به محض اینکه صدای اذان را می شنید، به اولین مسجد می رفت و نماز اول وقت را به جماعت اقامه می کرد. دائم الوضو بودن، یکی دیگر از ویژگی های او بود. می گفت": همیشه با وضو باشید تا نور الهی در قلب های تان حاکم باشد و به گناه آلوده نشوید. " مرگ غیر از شهادت برای او کم بود. هر موقع که به منزل می آمد، زمینه را آماده می کرد و می گفت، هر لحظه امکان دارد در درگیری شهید🥀 شوم. وقتی هم که ناراحتی ما را می دید می گفت: "دعا کنید که شهید شوم تا در روز قیامت شفاعت شما را بکنم. با این نگاه مطمئناً شهادت🥀 بنده برای تان زیاد سخت نخواهد بود.
مصطفی و محمد عقد اخوت بستند تا در آن دنیا شفیع یکدیگر باشند و هر دو در یک عملیات و با فاصله زمانی کمی‌از یکدیگر به شهادت🥀 رسیدند. شهید محمد محرابی پناه🥀 و شهید مصطفی صفری تبار🥀 از تکاوران یگان ویژه صابرین سپاه که در مقابله با گروهک تروریستی پژاک در منطقه جاسوسان واقع در منطقه عمومی‌سردشت در غرب روستای دولتو به مقام رفیع شهادت🥀 نائل آمدند
از زبان دوست شهید🥀 چهار پنج ماهی هست که مصطفی🥀 رو میشناسم جوان خوش چهره و مهربان ، با یه ته ریش زیبا و چفیه دور گردنش که خیلی معصومیت چهره اش رو بیشتر کرده زن و زندگی رو رها کرده و برای دفاع از مقدساتش به جهاد اومده ... این یکی دو ماه آخر خیلی روزا با همیم و صفا میکنیم دیشب رفته بود آرایشگاه ؛ وقتی برگشت خیلی خوشگل شده بود ، با بچه ها حسابی اذیتش کردیم که چیه ؟! زیر سرت بلند شده وسط جبهه ؟! و از این حرفا خواستیم بخوابیم دیدم دراز کشیده و داره با موبایلش یواش و آروم حرف میزنه ، دوباره شروع کردیم به دست انداختنش که دیدی گفتیم ، امروز سر و صورت رو صفا دادی خبراییه و ... گفت : بابا اذیت نکنید 25 روزه خونه نرفتم و خانمم رو ندیدم و دلم براش تنگ شده . ما هم دل داریم خوب تا ساعت 3 صبح توی رختخواب داشت با همسرش حرف میزد و نخوابید ساعت 5 صبح درگیری و آتش بالا گرفت صدای اذان داره میاد ... حي على خير العمل ... و مصطفى با خون خود وضو گرفته بود.....
مریم یوسفی هستم، همسر پاسدار شهید مصطفی (کمیل) صفری‌تبار🥀؛ کمیل در 13 شهریور ماه 1390 در آذربایجان غربی در منطقه سردشت ارتفاعات جاسوسان به همراه 11 تن از یاران شهیدش 🥀به‌دست گروهک تروریستی پژاک به شهادت رسیدند. چگونگی اشنایی یکی از اقوام دور سبب آشنایی من و کمیل🥀 شد، آنها با خانواده چهار بار به خواستگاری من آمدند. با وجود اینکه خانواده‌ام مذهبی و نظامی بودند نمی‎دانستم من نیز می‎توانم با یک تکاور ازدواج کنم که سرانجام پاسخ مثبت دادم. در طول این 7 ماه ازدواجم با کمیل🥀 درس‌های زیادی گرفتم و او برای من مثل یک معلم بود و اکنون نیز بعد از گذشت پنج سال با خاطرات، عکس‌ها و یادگاری‌هایش زندگی می‌کنم.
شهید🥀 آقا کمیل، عاشق شهدا🥀 بود، هر وقت دلش می گرفت، به مزار شهداء🥀 می رفت و با آنان درد و دل می کرد، اگه یه بی حجابی را می دید، شدیداً ناراحت می شد و می گفت: « دوست دارم بهشون بگم و أمر به معروف و نهی از منکر کنم و معتقد بود که این وظیفه همه است. هیچوقت از گفتن یا حسین(ع)🥀 و یا زهراء(س)🥀 سیر نمی شد و هر وقت یا زهراء می گفت، اشک از چشمانش جاری می شد. سعی می کرد جلوی حاضران گریه نکند، هر وقت بغض می کرد به اطاق دیگری می رفت و برای خودش مدّاحی می گذاشت و به تنهایی گریه می کرد، وقتی بیرون می آمد چشمانش قرمز و پف کرده بود
یک خاطره خاص از کمیل🥀 کمیل🥀 به آیت‌الکرسی اعتقاد فراوانی داشت و همیشه بر زبانش جاری بود و این عادت ما شد زمانی که با هم بیرون می‌رفتیم همیشه به من می‌گفت آیت‌الکرسی را بخوان. یک روز به شوخی به او گفتم که «جان خیلی عزیز است» او در پاسخم گفت: «خانم جان! این را بدان که جان برای آدم خیلی عزیز است ولی من دوست ندارم به مرگ طبیعی، تصادف و بیماری از دنیا بروم، مرگ یک بچه شیعه باید با شهادت🥀 باشد، حیف که کلی زحمت در این دنیا بکشی ولی به مرگ طبیعی از دنیا بروی»
ارادت 🥀 به 🥀 شهید 🥀 از شهدا مدافع حرم در عملیات آزاد سازی نبل والزهرا🥀 بود واز دوستان اقا کمیل🥀 بودند.وبعد از شهادت کمیل🥀 ارادت خاصی به ایشان داشتند.در سوریه اسم مستعار خود را 🥀 گذاشتند وبه کمیل🥀 معروف شدند. الان هم در کانالی که شهید سعید علیزاده 🥀در انجا به شهادت رسیدند را به نام کانال کمیل🥀 نام گذاری کردند.این معبر را خود ایشان شناسایی کرده بودند ودر ازاد سازی نبل والزهرا اهمیت ویژه ای داشت .همیشه در اتاق اقا سعید🥀 قاب عکس اقا کمیل 🥀دیده میشد .به همراه دوست عزیزشان که پیوند برادری با هم بسته بودند .یاد وخاطر شهید کمیل صفری تباروسعید علیزاده 🥀وهمه شهداگرامی «کمیل جان تو با دل ها چه کردی...!» 🥀